پنج‌شنبه 9 فروردین 1403

سخنرانی حجت الاسلام پناهیان درباره رابطه حقیقی بین زوجین

روابط بين زن و مرد:

حجت الاسلام پناهیان در این رابطه می فرماید؛ در بعد عاطفی رابطه بين زن و مرد اشتباه بزرگِ بين‌المللي به نام «عشق» رخ داده است. خدا بين زن و مرد «جاذبه‌ای» قرار داده و در قرآن فرموده است: «و جعل بينکم مودة و رحمه…». مودت آن است که با زبان ابراز مي‌شود و محبت آنچه با چشم منتقل مي‌شود. خدا بين ما و اهل بيت(ع) مودت را واجب کرده‌است. محبت به اهل بيت(ع) بايد ابراز شود؛ مثل زماني که براي امام حسين(ع) سينه مي‌زنيم.

خدا بين زن و مرد هم مودت قرار داده است. اين به دو معنا است؛ نخست اين‌که اگر به همديگر محبت پيدا کنند، حتما به هم ابراز خواهند کرد. دوم آن‌که اگر رابطه‌ای بين زن و مرد برقرار شد، بايد به هم محبتشان را ابراز کنند. در روايت داريم که زن و مرد بايد قربان صدقه يکديگر بروند.

نامه امام خمینی به همسرشان

پناهيان به نامه امام(ره) به همسرشان اشاره کرد و ادامه داد: اين طور روابط از سفارش‌هاي دين اسلام است. رابطه عاطفي بين زن و مرد از جنس محبت ابراز شدنی است؛ محبتی که بايد ابراز شود و با اين ابراز شدن تقويت شود.

گاه محبتي از جنس مخالف در دل شخص می افتد و نمي‌توان کاری کرد. اين محبت تا زمانی که ابراز، تقويت و به معصيت نکشانده نشد، چيز بدی نيست. شخص نبايد به دليل وجود اين محبت، خود را معصيت‌کار تلقي کند. حتی در روايات داريم اگر کسي محبت شخصي در دلش افتاد و از ابراز، ميدان دادن و عشوه‌ آمدن نابجا پرهيز کرد، در مقام شهدا وارد صحراي محشر می شود. محبت بين زن و مرد بايد ابراز شود، اما به تازگی اين محبت با کلمه‌ای به نام عشق اشتباه شده است.

عشق در بعد عرفانی

روابط زوجین
روابط زوجین

عشق در معنای عرفانی، به ويژه آنچه در زبان فارسی رواج پيدا کرده و معنايش عاطفه‌ای است که تمام دل انسان را تسخير کند. مصداقش رابطه عاطفی بين زن و مرد قرار گرفته است و عامل توليد بزرگترين نفرت‌ها و استرس‌ها در رابطه زن و مرد قرار گرفته است.
انسان ظرفيتی دارد که در ادبيات عرفانی به آن عشق و در ادبيات قرآنی «اشدُ حبً…» (شديدترين محبت‌ها) مي‌گويند. اين شديدترين محبت‌ها هيچ‌گاه بين دو انسان به شکل معمولی و عادی شکل نمی گيرد. هيچ‌گاه ظرفيت رابطه زن و مرد در شديدترين رابطه عاطفي و عاشقي به جايی نمی رسد که بالاترين درجه و هيجان محبت را ايجاد کند. بين زن و مرد می تواند بهترين رابطه‌ها را متصور شد، اما عشق را نه!

آن عشقی که مي‌گويد:
به تيغم گر زند دستش نگيرم
وگر تيرم زند منت پذيرم
عشقی که مي‌گويد:
گر از درت برانی گر نزد خود بخوانی
رو کن به هرچه خواهی، گل پشت و رو ندارد

اين عشق را نمی توان در رابطه بين زن و مرد متصور شد. رابطه زن و مرد در عاطفی ترين شکلش، اصلا اجازه گفتن چنين چيزی را نمی دهد: رو کن به هرکه خواهی گل پشت و رو ندارد.
رابطه زن و مرد اين است که هر دو براي هم و با هم باشند. عشقی که ما در ادبيات فارسی داريم در رابطه بين زن و مرد امکان داشتن، وجود ندارد. در برخی از حادثه‌ها و داستان‌پردازی ها، فداکاری است که البته اين فداکاری می تواند در رابطه بين پليسی که برای نجات دادن کودکی اقدام می کند و جانش را به خطر می اندازد، هم وجود داشته باشد.

عشق غربی يا توهم عاشقی!

کلمه عشق آسيب‌های زيادی به رابطه بين زن و مرد زده است. نخست بايد از اين قضيه آسيب‌زدايی کرد. اين آسيب هم نقشه صهيونيست‌هاست كه در فرهنگ مسيحيت و جوامع ديگر، اين وضعيت را پديد آورند که مفهوم عشق و عالی ترين نوع عاطفه در رابطه بين زن و مرد ديده شود و تجلي و خلاصه آن ‌هم در رابطه جنسي باشد. نخستين اثر مخرب آن (که اگر در ابطه بين زن و مرد بالاترين عاطفه را انتظار داشته باشی) اين است كه در مقام برقراري ارتباط دچار اشتباه می شويم.

يكی از مخرب‌ترين و بحران‌ آفرين‌ترين حالت رابطه بين دو جنس انتظار برآورده شدن كمبود محبت‌ها است. بسياری از افراد رابطه عاطفي بين زن و مرد را محل ارضای کمبودهای عاطفی خود می دانند. من در مقام مشاوره، روبه‌رو ‌شدم با جوان‌هايی که از همسر يا دوست خود انتظاراتی دارند که ناشی از کمبودهای عاطفی شان در خانواده است. اين بحران‌آفرين است، در مقام انتخاب دچار انتخاب‌های عجولانه می شوند، کسی را انتخاب می کنند که حتی مورد پسندش هم نيست. به خاطر کمبود عاطفه‌ای که دارد اولين جرقه‌های عاطفی، آتشی در جانش می اندازد که منجر به انتخاب نادرست می شود. دومين عارضه اين است كه اولين جرقه‌های نامرادی منجر به ايجاد تنفر مي‌شود؛ مثل مردهايي که رابطه‌هاي عاطفي با زن‌ها برقرار می کنند و بعد او را به دور می اندازند.

علت سرد شدن روابط در خانواده های مذهبی

روابط
وفاداری

علت سرد شدن رابطه بين زن و مرد در خانواده‌های مذهبی و بالا بودن آمار بالای طلاق در كشور این است؛ آنها از يکديگر، بدون دليل، انتظار عشق دارند. زن و مرد بايد به همديگر وفادار باشند، براي هم گرم شوند و دل‌لرزه بگيرند. اگر عشق يعنی شديدترين محبتی که قلب انسان را احاطه مي‌کند، پس بايد برای عشق کلمه ديگری پيدا کرد تا زن و مرد وجودشان با يک عشق مشترک گرم شود که عالی ترين نوع ارتباط اين است؛ هر دو چيزی را دوست داشته باشند که در حد پرستش به آن عشق بورزند. آيا اين دو عيب يکديگر را تا آخر عمر خواهند ديد؟ آيا از هم جدا خواهند شد؟

دومين آفت تصور اشتباه در رابطه عاطفی و عشق قرار دادن اين رابطه، اين است که توقعات زن و مرد از يکديگر زياد شده و زود هم از يکديگر متنفر و حتی بدون دعوا از هم جدا می شوند. با تعابيري چون: رابطه من با تو سرد شده است، براي هم عادي شده‌ايم… چون برايش عادی شده بزرگترين اشتباه را انجام داده است، زيرا او برای هيجانی که با عشق اشتباه گرفته شده، با او ارتباط برقرار کرده است.

در يک ازدواج و رابطه عاطفی متعادل، بين زن و مردي که کمبود محبت ندارند، جايگاه عشق را اشتباهي نگرفته‌اند، انتظار نابجا از عاطفه يکديگر ندارند، ديده می شود كه آن ‌دو چقدر زيبا به همديگر محبت دارند و از اين محبت لذت مي‌برند و مايه آرامش همديگر هستند. زن و مردی که در عين محبتی که به هم دارند نمی گويند: يا همه يا هيچ، يا عشق من را تأمين مي‌کنی يا از کوچکترين عيب‌های تو نمی گذرم، يا بی عيب هم باشی از تو تنفر پيدا خواهم کرد! اين شيوه آدم‌هايی است که کمبود محبت دارند.

روابط همسری

مخربترين جريان را در رابطه زن و مرد فرهنگ منحط غربی است. ببينيد در غرب چيزی از عشق باقی مانده است؟ چرا در غرب همجنس گرايی بازار پيدا می کند، زندگی سرد و تنها شده، ازدواج و رابطه همسری در حد نياز مادی پايين آمده است. آنها که بيشتر از هر کسی دم از عشق می زدند، پس چرا عشق بينشان رواج پيدا نکرد!
بايد پيش از ازدواج، کمبود محبت‌ها را سامان داد، وگرنه با ذره‌ای محبت خيلی داغ می شوی و وقتی تازگی اش که از بين برود، يخ می کنی که در هر دو صورت ايجاد بحران می کند. زن‌ها در با اين قضيه مسلط‌تر برخورد می کنند. چون در خانه بيشتر محبت می بينند و بايد هم اين طور باشد. رابطه عاطفی بين زن و مرد را بايد معقول نگاه کرد.


شعار برابری زن با مرد، آغاز انحراف

در بعد مادی(جنسی) رابطه بين زن و مرد بايد بدانيم که اين روابط يک معصيت بزرگ نيست. عده‌ای ابراز کردن نياز جنسی را جرم تلقی می کنند. اسلام به اين نياز مثل نياز به خوردن و آشاميدن نگاه می کند.

چرا اصرار می کنم نگاه به نياز جنسی بايد يک نگاه متعادل باشد؟ خوب همان گونه که نتوانستم خود نياز جنسی را کاملا تشريح کنم، نمی توانم دليل اين را بگويم که اين نگاه چرا بايد متعادل و معقول باشد. جزييات نياز جنسی آقايان و خانم‌ها در چه مقوله‌ای است؟ چه کسی مديريت می کند؟ مديريت توسط خانم‌ها به چه شکلی است؟ مديريت آقايان به چه شکلی است و بايد درست برخورد شود… بدتر آن است که درباره رابطه عاطفی زياده‌گويی کنيم و آن را آميخته کنيم با معصيتی که نامش نياز جنسی است، نتيجه چه خواهد شد؟ انسان‌ها را گروه گروه بی دين می کند. انسان دچار معصيت و گناه‌زدگی خواهد شد.

روابط بين زن و مرد به عنوان همسر، که الگوي رابطه‌ای است که در بقيه روابط هم قابل رويت است، اختلاف بين زن و مرد هم نیز وجود دارد. وقتی می خواهيد اين رابطه را در مقام ازدواج يا هرگونه رابطه‌ای تعريف کنيد، نخست به اختلاف‌های زن و مرد در مقام ارتباط توجه کنيد. به اين اختلاف که توجه شد کليد طلايی دستتان مي‌آيد که با آن در ازدواج و تربيت کودک بسيار موفق خواهيد شد. بالاترين بهره را از ازدواج خواهيد برد و به زيباترين شکل نياز جنسی در اين رابطه برطرف و رابطه عاطفی در آن، تأمين خواهد شد. اين کليد طلايی را با تمام جسارت عرض خواهم کرد؛ كليدی كه فرهنگ غرب، سعی کرده آن را دفن کند و اين همه بدبختی را پديد آورد.

کلید طلایی روابط بین زن و مرد

مسلمان‌ها هم گاه، مرعوب فرهنگ غرب، اين اختلاف بين زن و مرد (كليد طلايی) را پنهان می کنند، به بهانه مساوات بين آن ‌دو. ارزش زن و مرد با هم برابر است، اما هر کدام نيازهای متفاوتی دارند. نياز را پنهان می کنند که بگويند اسلام بين زن و مرد فرقی قايل نيست! نتيجه‌اش اين می شود که بسياری از احکام دينی را نمی توانيد تبيين کنی. بچه‌ها هم در خانه‌ای که اين کليد طلايی وجود ندارد، بد تربيت می شوند. اين کليد طلايي اگر قفل ارتباط بين زن و مرد را باز نکند، می توان آثارش را در بچه‌ها ديد. اگر اين کليد نباشد، بی دينی رواج پيدا می کند و انسان‌ها دچار کمبود محبت می شوند.

حرکت بر مبنای کليد

رابطه بين زن و مرد (ابعاد عرفانی آن را کنار می گذاريم) مگر نبايد نياز عاطفی و مادی را برطرف کند؟ اگر اين کليد نباشد، اين نيازها به خوبی برطرف نخواهد شد. مردها پس از ازدواج، هرزگی و زنها پس از ازدواج (درصورت نجابت) دچار بيماری های اعصاب و روان خواهند شد. وقتی زن و مرد در قاعده اين کليد طلايی حرکت نکنند، دچار اين مشکلات خواهند شد.

در بخش نخست اشاره شد که اين رابطه ابعاد عرفانی دارد که بايد به آن فکر کرد. گفتيم دو بعد مادی و عاطفی هم دارد. در بعد مادی(جنسی) مبالغه شده در معصيت تلقی کردن اين نياز. جرأت نمی كنم برخي امور را بازگو كنم(!). برطرف کردن نياز جنسی در برخی شرايط و موارد (كه توضيح نمي‌دهم) ثوابی دارد كه در خوردن و آشاميدن نيست. در بعد مادی روابط زن و مرد نگاه افرطی معصيت‌گونه كه به آن می شود، بايد تعديل شود. در بعد عاطفی نيز افراط و زياده‌روی هايی كه ناشی از كمبود محبت است، بايد برطرف شود تا رابطه‌ای معقول شكل گيرد. برای ايجاد اين رابطه معقول بايد به كليد طلايی توجه شود.

فرماندهان حقوقی و فرماندهان عاطفی در روابط زوجین

محبت زوجین
محبت زوجین

اين كليد در انواع و اقسام ارتباط‌ها كاربرد دارد كه توضيح آن بماند. اما در باب ازدواج و گفت‌وگوی پيش از آن كاربرد فراوانی دارد. مرد از زن چه انتظاری و زن از مرد چه انتظاری دارد؟ پاسخ به اين پرسش يكسان نيست. نمی توان گفت مرد از زن انتظار دارد كه زن او را دوست داشته باشد و بعد بگوييم زن از مرد انتظار دارد كه او را دوست داشته باشد. اگر بخواهيم دقيق توضيح دهيم، مردان بايد به فطرت خود دقت داشته باشند، خانم‌ها هم همينطور.

زن دوست دارد توسط يك مرد مورد محبت قرار گيرد؛ محبتی كه قلبش به آن مطمئن باشد. نتيجه اين محبت هم چيزی جز نوازش نيست. ولی مرد از زن انتظار دارد مورد اطاعت صميمانه قرار گيرد. در اين‌ صورت، مردی كه فرمانده حقوقی است و زنی كه فرمانده عاطفی، در كنار همديگر به تعادل می رسند. مادر به فرزندان بايد بگويد: از پدر خود اطاعت كنيد تا عالی ترين تعادل در اين خانواده شكل گيرد. فرزندان بدون تربيت و تعليمات مذهبی خاص، به متعادل‌ترين وضعيت و اوج خلاقيت و شكوفايی می رسند. در مقابل، پدر بايد به بچه‌ها بگويد: به مادر محبت كنيد. پدر بگويد مبادا دل مادر بشكند و مادر بگويد مبادا غرور پدر بشكند. اين‌ها تعابير گوناگون كليد طلايی است.

زن بايد غرور مرد را حفظ كند و مرد عاطفه زن را. گاه زن‌ها در مديريت بسيار هوشمندترند؛ مثل پادشاهان قديم كه وزير هوشمندشان به خوبی می دانست چطور اقتدار پادشاه را حفظ و او را مديريت می كنند. زن زيرك؛ زنی است كه اگر خواست مردش را اداره كند، او را در موقعيتی از سلطنت قرار دهد.

حس مادری زنان در برابر تقاضای مردان در روابط

دو حالت طبيعی در روابط بين زن و مرد وجود دارد؛ زن دو نقش را براي مرد بازی می كند، مرد هم دو نقش برای زن؛ اين‌ها تعابيری از همان كليد طلايی است. زن در ارتباطش با مرد، گاهي حكم مادر اين پسر را دارد و گاه حكم دختر اين پدر. هم در رابطه همسری هم در رابطه‌های آزاد. اگر غير اين دو باشد، از طبيعت خود خارج و دچار بحران هستند و از زندگی لذت نمی برند.

گاه زن دوست دارد مثل مادر، نوازشگر مردی باشد كه حتی از خودش مسن تر است. بسياري از اوقات ديده شده دختری بيشتر از آنكه تشنه محبت پسری باشد، به خاطر دل‌رحمی با او ارتباط برقرار كرده،‌ تقاضای محبت پسر را ديده و حس مادری و زنانه‌اش جوشيده است ( اين‌كه در محدوده شرع اين عمل فساد است يا نه، بحث ديگری است). البته مردها نبايد رندی كرده و از حس مادری دخترها سوءاستفاده كنند!

گاه هم همين زن دوست دارد برای مرد دختری باشد و او را جای پدر خود ببيند؛ پدری كه دختر را مورد نوازش و محبت خود قرار می دهد. اصلا رابطه زن و مرد را نمی توان مساوی تلقي كرد! برعكس اين رابطه برای مرد صادق است. گاه مرد دوست دارد مانند پدری كه دختر را اداره می كند فرمان دهد و گاهي مثل پسری تمنای محبت و نوازش از مادر را دارد.
پدر و پسر هر دو بايد غرورشان حفظ شود. هيچ مادری حق ندارد طوری به پسرش محبت كند كه غرورش شكسته شود و هيچ پدری حق ندارد دل دختر خود را بشكند. پيامبر اكرم(ص) سفارش فرمودند: به دختران خود بيش از پسران محبت كنيد. زن نياز به اين عاطفه دارد.

تبعیض بین زن و مرد

فلسفه بسياری از احكام جاری بين زن و مرد كه در آن روابط تبعيض می بينيد، همين قاعده است؛ زن از مرد عاطفه می خواهد و مرد از زن اطاعت. اين رابطه قطع شده است و زن و مرد به صورت مساوی به هم علاقه دارند! رابطه بسيار شكننده، گيج كننده و دروغی. در سريال‌ها هم به وفور ديده می شود كه زنی جلوی ميليون‌ها بيننده غرور مردی را می شكند. دعوای نمكي بين زن و مرد اصلا بد نيست، اما رسانه بايد دعواهای زيبا نشان دهد. دل زن نبايد شكسته شود، غرور مرد همين‌طور. حكم مو و شانه را دارد. شانه سخت است و مو نرم، اما شانه شيارهايی دارد كه تعامل بين شانه و مو را هنگام شانه كردن برقرار می كند. كليد طلايی اين است كه مرد در مقام مرد بودن بداند زن از او چه می خواهد، زن در مقام زن بودن هم همين‌طور.

خانم‌ها بدانند راهی كه مردها به زن‌ها ظلم نكنند، اين نيست كه به او بگويند رئيس نباش، به آن‌ها بگويند رئيس باش و وقتی او خود را در موقعيت رياست ديد ظلم نخواهد كرد، وگرنه اگر مرد رئيس زن نباشد و ذليل او باشد، نه تنها ظلم خواهد كرد، بلكه خيانت هم می كند. چاره اينكه زنی حق خود را از مردی بگيرد (عاطفه و دل او را) اين نيست كه زن بر مرد سيطره داشته باشد. نمی گويم رئيس زن باشد يا مرد. يك نوع رياست برای زن است و يك نوع ديگر برای مرد. رياست حقوقی كه كارش با فرماندهی و اطاعت سامان پيدا می كند برای مرد، و رياست عاطفی كه مرد بايد تمام عمر مواظب باشد كه مبادا دل همسر خود را بشكند را به زن.

زن ريحانه‌ای است كه نبايد دلش را شكست

در این روابط مرد نبايد بنشيند با زن مذاكره كند، بايد ببيند از چه چيز دلش می شكند و از آن پرهيز كند. نبايد از گل نازكتر به زن گفت و او را ريحانه‌ای تلقی كرد كه بايد لطافت‌ روحی او حفظ شود، در عين حال زن غيرت و محكمی مرد را هم می خواهد. اميدوارم از كليد طلايی رابطه زن و مرد (توجه به اختلافات بين اين دو) بهره برده و البته از آن سوءاستفاده نكنيد.

توجه خانم‌ها را به سودجويی در جامعه جلب مي‌كنم كه تنها يك شيرمرد ( مقام معظم رهبری ) به آن اعتراض كرد؛ آن هم منشی شدن زن‌ها در ادارات است. با اين تفكر كه زن اطاعت‌پذير است. زن يك اطاعت‌هايی (نه اطاعت مطلق) را دوست دارد از مرد داشته باشد و از اين طريق ارضا می شود، اما همين زن كه استعداد بعضی اطاعت‌ها را راحت‌تر دارد، در ادارات مورد سودجويی قرار گرفته و وقتی به خانه می رود به او می گويند: از مرد خود اطاعت نكن! پررو می شود.

منبع: www.tabnak.ir

درباره‌ی Zahra

حتما ببینید

زن و حجاب

زنان و بهترین روش جلب توجه مردان

وجود عواطف و احساسات در زندگی، عامل اصلی کشش و پیوند بین زن و مرد است. منبع اصلی این عواطف در وجود زن نهاده شده است. به سبب این عواطف قوی عشق ایجاد می شود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *