دولت:
متن کلیپ: ما دائماً باید از یک آغاز سخن بگوییم. نه آغاز یک دورۀ جدید از دولت، یک دورۀ جدید برای یک رئیسجمهور تازه. ببینید ما به راحتی میتوانیم بگوییم بعد از 42 سال از انقلاب، تازه در آغاز احتمال برقراری یک دولت اسلامی هستیم؛ که این دولت همان دولت اسلامیای بشود که سالها قبل مقام معظم رهبری فرموده بودند ما هنوز به دولت اسلامی نرسیدیم. در بسیاری از دولتهای قبلی امیدی برای رسیدن به دولت اسلامی نداشتیم. اما الآن باید به دولت اسلامی برسیم. این دولت اسلامی چگونه محقق میشود؟ اسناد بالادستی این دولت اسلامی را کجاها باید در کلام امام و رهبری پیدا کرد؟ حدود هفت سال قبل مقام معظم رهبری یک تعریفی از مردمسالاری دینی دادند. فرمودند مردمسالاری دینی به این نیست که مردم فقط پای صندوقهای رأی بروند.
مقام معظم رهبری: «بعضیها خیال میکنند این مردمسالاری فقط پای صندوق رأی و انتخابات است. آن یکی از جلوههای مردمسالاری دینی است. مردمسالاری یعنی سالار زندگی جامعه خود مردم هستند. مردمسالاری یعنی این.»
بعد از سالها این پروژه را هر سال پیگیری کردند، پروژۀ تحقق مردمسالاری دینی را. آمدند جلو، تا رسیدند به بیانیۀ گام دوم. گام دوم انقلاب یعنی چی؟ وقتی که ایشان میآیند در واقع بیانیۀ گام دوم را مطرح میکنند یعنی هر چی تا حالا دیدید یک گام انقلاب است. انقلاب را حالا در گام دومش ببینید. تازه میخواهد یک حرکت جدیدی را شروع بکند. در مسیر انقلاب است، ولی متفاوت با آنچه که تاکنون بوده. جالب این است خطاب بیانیۀ گام دوم به مردم است عموماً نه به دولت.
جالبتر اینکه ایشان یکی دو سال بعد از بیانیۀ گام دوم خودشان در آخرین سخنرانی آخرین ماه رمضان قبل از کرونا با دانشجوها فرمودند من شرح دادم بیانیۀ گام دوم را. آنوقت وقتی که توضیح دادند، از حرکت خودجوش جوانان برای تشخیص مسائل منطقهای و حلّ مسائل منطقهای ده تا مثال زدند فرمودند هفتاد تا دیگه میتوانیم اینجوری مثال بزنیم. و فرمودند اینها را نهادینه کنید. نهادینه کنید یعنی چی؟ تصادفاً بسیج یک جایی صندوق قرض الحسنه راه انداخته، مشکلات مردم را حل کرده. خب این تصادف را تبدیل کنید به یک جریان دائمی و نهادینهشده.
پس بیانیۀ گام دوم ادامۀ همان بحث مردمسالاری دینی است، حرکت بسیجی میشود اصلش. حرکت بسیجی برای حلّ مسائل. میدانید دوستان این یعنی چی؟ یعنی ما داریم به سمت تغییر در روش حکمرانی میرویم. در این روش حکمرانی جدید یک اتفاقی دارد میافتد؛ در هرم قدرت بین مردم و دولت یک فاصلهای دارد پر میشود، از دولت کنده میشود به مردم اضافه میشود، مردم قدرتمند میشوند؛ و مقام معظم رهبری در آخرین سخنرانی قبل از کرونایشان تقریباً، فرمودند ما به یک حلقۀ میانی احتیاج داریم. این حلقۀ میانی در واقع مردم را تقویت میکند، نقش دولت را کم میکند.
حلقه های میانی به عهده ملت است نه دولت و رهبر
مقام معظم رهبری: «این به عهدۀ جریانهای حلقههای میانی است. این نه به عهدۀ رهبری است، نه به عهدۀ دولت است، نه به عهدۀ دستگاههای دیگر است؛ به عهدۀ مجموعههایی از خودِ ملت است. که خوشبختانه امروز ما این را کم هم نداریم. برای اینکه بتواند این کاروان عظیم جامعه را و مهمتر از همه جوانهای جامعه را بتواند به پیش ببرد. این کارِ کیست؟ این تمرکز، این ایجاد برنامۀ کار، پیداکردن راهِکار، ارائۀ راهِکار، برنامهریزی، این به عهدۀ کیست؟ این به عهدۀ جریانهای حلقههای میانی است.»
نقش دولت کم بشود به مردم داده بشود. مردم کوچه و بازار همینجور شهروندهای پراکنده که طبیعتاً نمیتوانند نقش دولت را به عهده بگیرند. از یک چیزی به نام حلقۀ میانی سخن گفتند ایشان. دولت اسلامی اول باید روشاش را اصلاح بکند، نه اینکه آدمهای مسلمان آنجا باشند. تا «لیَقومَ النّاسُ بالقِسط» پیش بیاید. آنوقت دیگر اخیراً پای این انتخابات که به میان آمد، بحثهای جدیدتری را مفاهیم جدیدتری را میدان آوردند و بَرش تأکید کردند. و آن چی بود؟ و آن مسئولیتپذیری از جانب مردم. مردم خودشان باید «لیَقومَ النّاسُ بالقِسط» خودشان را اداره کنند.
مسئولیت مردم در سرنوشت جامعه نه دولت ها
مقام معظم رهبری: «در قرآن کریم و در روایات ما دربارۀ مسئولیت مردم نسبت به سرنوشت جامعه مطالب روشن و فراوانی هست. «کُلُّکُم راعٍ و کُلُّکُم مَسؤولٌ عَن رَعِیَّتِه»؛ یعنی آحاد جامعه همۀشان مسئولاند از وضع جامعه.»
شما باید تبدیل بشوید به یک شبکۀ ملّی. ببینید در محلههایی در بسیج این طرح پیگیری شده در این چند سال، این طرح اجرا شده تحت عنوان محلۀ اسلامی. آمدند کار محل را خودشان به عهده گرفتند. بعد اینها اینقدر حضور جدی دارند در حلّ مشکلات محل و دارند از استعدادهای مردمی استفاده میکنند، مسئولین مجبورند حرف اینها را گوش بدهند. دیگر فرقی نمیکند مسئول اصلاحطلب، اصولگرا باشد. میگوید ما زنگ میزنیم فرماندار میآید، شهردار میآید. دادستان میآید. نمیتواند نیاید! چون ما مردم هستیم.
فرمود پیغمبرها میآیند «لیَقومَ النّاسُ بالقِسط». و دولتها توی این چهل سال نگذاشتند مردم قیام به قسط بکنند! دولتها نگذاشتند. برای چی؟ برای اینکه ماها هم همه پذیرفته بودیم همهچی باید دولتی باشد. دوستان من، ما در آغاز روش جدیدی از حکمرانی هستیم که باید در این دولت به عنوان دولت اسلامی انشاءالله تجربه بشود. و آن معنای اصلیاش این است که مردم در اوج مشارکت باشند برای ادارۀ امور. مردم پشت درِ ادارهها نخواهند بروند که بعد معطل بشوند و بعد آنجا رانتخواری اتفاق بیفتد و بعد آنجا بخواهد جلوی فساد گرفته بشود. اصلیترین اقدامات این است که کار مردم را بدهیم دست مردم. حضرت امام میفرماید کار مردم را به دست کارمند یا به دست دولت ندهید. بدهید دست خودشان.
استاندار خوب نوکر جوان هاست
آنوقت یک استاندار خوب چه استانداری میشود؟ استانداری میشود که نوکر شما نخبهها میشود. نوکر جوانهای توانمند میشود. میرود دنبال آنها زنگ درِ خانۀشان را میزند، پیدایشان میکند، صدایشان میکند. اینها را به همدیگر مرتبط میکند، امکانات را در اختیارشان قرار میدهد اینها بتوانند کار کنند. از اعتبار دولتی استفاده میکند برای اینکه مردم قوی بشوند. یک استاندار خوب استانداری است که یک کاری بکند تمام امور در آن استان خودگردان بشود. فقط این مدیر دولتی نباید همه چی را قبضه کند! وقتی مدیر دولتی در یک دوره از دولت چیزی را قبضه نکرد، دیگر جایی برای قبضهکردن مدیر بعدی ندارد، دیگر کسانی طمع نمیکنند حتماً بیایند پست را بگیرند.
خبری نیست آنجا میخواهی بروی، کار دست مردم است! و یک دفعهای وزارتخانهها میبینی نقششان ضعیف میشود. آقا این شیوۀ حکمرانی الآن در دنیا تجربهشده است، بعضی جاها دارند به سمتش میروند. ما به طرز وحشتناک سرسامآور کارمندان و مدیرانمان بیشتر از بعضی از کشورهای پیشرفته هستند. چرا آخر؟ اینقدر کارمند نمیخواهد! چهکار دارید میکنید شما؟! پول نفت آنجا همینجوری طرحها را قبضه کردند و بعد اینها رانت ایجاد میکند.
دولت باید دنبال مردم بدود 24 ساعته!!
امان از اینکه یک دولتمردی بیاید در وزارتخانهای در استانی در فرمانداری، در ادارۀ کلی توی شهرستان، بخواهد بدون دخالت دادن مردم هر چند خودش به عنوان یک آدم خوب برای بقیه کار کند. شما اگر مردم را وارد صحنه نکنی، این آدم خوبِ فوقش میگوییم هیچ رانتخواری هم نکرده، از همۀ امکانات دولتی هم که اینجاست هست قابل دزدیدن هست، چشمپوشی کرده، فامیلبازی نکرده، ولی این ذخائر امکانات دولتیای که دست مردم نیست را اینجا حفظ کرده. خب دزد میآید میزند. دفعۀ بعد میآیند خودشان را میکُشند بیایند اینجا را بگیرند از دستت دربیاورند!
مثل این میماند که مردم محل طلاهایشان را همه را توی خانۀ یک کسی گذاشته باشند. اعلام کنند آی مردم محل! آی مردم شهر! این خانواده مورد اطمینانترین خانوادۀ محل هستند، ما طلاهایمان را اینجا گذاشتیم. خب دیگر تمام شد. چرا؟ بگذار طلاها پخش بشود بین خانههای مردم! دزد چند تا خانه را بزند؟ جمع کردند امکانات را دست دولتیها گذاشتند، امکاناتی که میتواند توزیع بشود بین مردم تا کسی دیگر طمع نکند. بگویند آقا ما رفتیم مثلاً گرفتیم مثلاً امکانات را. استانداری. میگوید هیچی استانداری نوکر این مردم است باید بدود همهاش 24ساعته دنبال این مردم. آن زمانی که میشد کدخدا را دید ده را چپاول کرد آن زمان ارباب رعیتی بوده. اما الآن چی شده؟ «کُلُّکُم راعٍ و کُلُّکُم مَسؤولٌ عَن رَعِیَّتِه»؛ اصلاً سیستم فرق کرده.
مسئولیت همگانی و از بین بردن شکاف اجتماعی
مقام معظم رهبری: «کُلُّکُم راعٍ و کُلُّکُم مَسؤولٌ عَن رَعِیَّتِه». خدای متعال این پیمان را از علما گرفته که حالا دربارۀ علما عرض می کنم. این پیمان را گرفته که به شکاف اجتماعی، به فاصلههای اجتماعی تن ندهند، قبول نکنند فاصلههای اجتماعی را. که یکی از سیری مشرف به موت باشد یکی از گرسنگی. این را، حالا علما که فرمود، یا به خاطر این است که علما یک طبقۀ ممتازی هستند که این حق دربارۀ اینها بیشتر وجود دارد این مسئولیت دربارۀ اینها بیشتر است، یا به خاطر این است که علما به معنای دانایان است، یعنی هر کسی مطّلع می شود؛ کسی مطّلع نیست طبعتاً مسئولیت ندارد. کسی که مطّلع می شود طبعاً مسئولیت دارد. خب، پس بنابراین این مسئولیت همگانی است.»
مردم متشکّل، مردم فعال، مردم قویشده. ما در میان مردم نخبگان بسیار فراوانی داریم که میتوانند نقشآفرینی کنند. این نخبگان باید فعال بشوند. ببینید دولت اسلامی مثل یک معلم خوب است که کاری میکند دانشآموز خودش مسئله را حل بکند. نه جای دانش آموز مسئله را حل کند بگوید برو حفظ کن بیا نمره بگیر. دولت اسلامی مثل یک پدر خوب، مثل یک مادر خوب است که کاری میکند که بچه زمین بخورد بلند بشود ولی راه رفتن را یاد بگیرد، دویدن را یاد بگیرد، دفاع کردن از خودش را یاد بگیرد.
دولت مردها کار را به دست مردم دهند!!!
شما بدانید بعد از این انتخابات اینکه فرمودند مثلاً همکاری کنیم با دولت برای حلّ مشکلاتشان، این یک کار فوق برنامهای نیست. اصلاً کارها را باید دست بگیرید. دولتمردها باید بیایند کارها را بدهند دست مردم! امیدوارم این درک بشود توسط دولتمردان، نیایند جای مردم همهکار انجام بدهند هر چند کار خوب. این خیلی درکاش سخت است. ولی افق پیشِ رو تحقق دولت اسلامی است. تا کِی ما میخواهیم بگوییم به سوی دولت اسلامی حرکت میکنیم؟ مردم میگویند که آقا ما زندهتر پویاتر فعالتر از گذشته در امور خودمان دخالت داریم و داریم خودمان اداره میکنیم محیط خودمان را، مسائل خودمان را حل میکنیم! این دولت آمد ما را فعال کرد. ارزش آن فعالیت بیشتر از ارزش صندوق انتخابات خواهد شد که صندوق انتخابات ارزش دارد، ولی یکی از ارزشهای مردمسالاری دینی است. مردمسالاری دینی حقیقی را برویم رقم بزنیم!
دوستان من، ما در آغاز روش جدیدی از حکمرانی هستیم که باید در این دولت به عنوان دولت اسلامی انشاءالله تجربه بشود. و آن معنای اصلیاش این است که مردم در اوج مشارکت باشند برای ادارۀ امور.
انتخابات لباس نو بر تن مدیریت کشور
حجت الاسلام علیرضا پناهیان: خدا ببخشد کسانی را که کام ملت را در انتخابات تلخ میکنند. به انتخابات باید بهعنوان یک صحنه شادی آفرین برای ملت نگاه کرد و در انتخابات باید مسابقه برای شاد کردن مردم گذاشت نه اینکه آنها را ناراحت کرد. مردم ما خیلی شایستهتر از این هستند که تا حالا به آنها خدمت شده است ، متاسفانه برخی مسئولان نتوانستند به خوبی به مردم خدمت کنند و حتی کام آنها را تلخ کردند.
اختلافات را باید کنار گذاشت و همدلی ایجاد کرد، همان همدلی که در شهادت حاج قاسم در بین مردم ما بهوجود آمد در انتخابات هم باید همدل شویم. فرهنگ انتخابات را باید سرشار از فرهنگ شادی و سرور کرد. امام باقر(ع) قسم خورد که ما با سرور شما شاد و در غم شما غمگین میشویم.
اصل وضعیت زندگی، معیشت و رفاه ما در انتخابات رقم میخورد
اصل وضعیت زندگی، معیشت و رفاه ما در انتخابات رقم میخورد، روز انتخابات با امام زمان (عج) مناجات کرده و به قصد نصرت امام زمان (عج) پای صندوقهای رای حاضر شوید. همه ما مسئول هستیم و بدانید که هر یک رای ما در انتخابات اثرگذار است گفت: هر که در انتخابات خطا کرده و یا ترک صحنه کند در روز قیامت و در پیشگاه خداوند مسئول است.
از تک تک ما در روز قیامت در برابر مسئولیت اجتماعی ما سؤال میشود. اگر ما یک رئیس جمهور خوب انتخاب کنیم که باعث اعتلای اسلام و مسلمین شود قطعاً در روز قیامت پاداش خواهیم گرفت.
بر اساس یک محاسبه 450 هزار مدیر دولتی داریم و اگر حداقل آن 30 هزار مدیر را در نظر بگیریم، رای به رئیسجمهور نصب 30 هزار مدیر در کشور است پس ما تنها یک نفر را انتخاب نمیکنیم گفت: اگر ما در انتخاب رئیس جمهور اهل میدان را انتخاب کنیم، تمام آن 30 هزار مدیر اهل میدان خواهند شد.
امروز از جهات مختلف قدرتمندترین کشور جهان هستیم که یکی از دلایل این قدرتمندی این است که ما ولایت فقیه داریم افزود: میلیونها نفر در دنیا الان حاضرند برای ولیفقیه جان بدهند و این افراد توسط سردار سلیمانی سازماندهی شدهاند.
وقتی یک رئیس جمهور بگوید “نمیشود و یا نمیتوانیم” مدیران پایینی او هم از زیر بار مسئولیت خود فرار میکنند. یک رئیس جمهور را به عنوان یک نفر نگاه نکنید؛ رئیس جمهور کسی که سرنوشت کشور را به او میسپارید.
اجازه ندهید رسانههای بیگانه برای ما تعیین تکلیف کنند
به دوستانی که رای نمیدهند بگویید که رای ندادن شما رژیم آلسعود و رژیم کودککش اسرائیل را خوشحال میکنند. اگر این دولت ضعیف عمل نمیکرد شاید امروز برخی شهدا از جمله شهید سلیمانی را در بین خودمان داشتیم. احساس ضعف در چشم دشمن، آنها را در دشمنی خودشان تقویت میکند.
انتظار ما از آینده کشور یک انتظار فوقالعاده است. انتخاب یک دولت قوی کشور را از فقر نجات خواهد داد و انتخاب یک دولت قوی زمینهساز ظهور خواهد شد.
کوچکشدنِ دولت؛ مقدمۀ اسلامیشدنِ دولت
نهتنها برای کمک به محرومین و افراد آسیبدیده در بحرانها، لازم است که خودِ مردم احساس مسئولیت کنند-و به امدادرسانی توسط دولت، اکتفا نکنند- بلکه اساساً همۀ امور زندگی و معیشت مردم، حتیالمقدور باید بهدست «خودِ مردم» اداره بشود و نقش اندکی برای دولتمردان و ساختار دولتی باقی بماند، در اینصورت دولت کوچک میشود و امکان فساد هم در دولت، کم خواهد شد!
اگر مردم در مسئولیتهای خودشان برای ادارۀ امور، حضور نداشتند و در نتیجۀ آن، یک «دولت بزرگ» شکل گرفت، آنوقت برای این دولتِ بزرگ مشکلات فراوانی پیش میآید و طبیعتاً دچار ضعف و فساد میشود و حتی قوۀ قضائیه هم نمیتواند این فسادها را کنترل کند. دولت خوب، دولتی است که کوچک باشد و در عوض، مردمش بزرگ و قدرتمند باشند.
بهترین وضعیت جامعه این نیست که دولتی بزرگ داشته باشیم و همه، کارمندان این دولت باشند(هرچند کارمندان مرفهی هم باشند!) این با طرحی که خداوند از خلقت بشر دنبال میکند، منافات دارد و با روح کلیِ حاکم بر قوانین دین و مسئولیتپذیرفتنِ یک مؤمن و امتحانشدنِ متقین در صحنۀ عمل، منافات دارد.
این تصور غلطی است که «دولتها باید همۀ مشکلات مردم را حل کنند و همۀ امور مردم را اداره کنند!» ما نیاز به یک انقلاب داریم؛ برای ایجاد یک دولت اسلامی مطلوب که یقیناً دولت کوچکی هم خواهد بود. مقدمۀ اسلامیشدنِ دولت این است که دولت کوچک بشود؛ مقدمهاش این نیست که همۀ کارمندان دولت، نمازخوان بشوند، یا دستکج نباشند!
چرا باید سیاسیون برای تصدی دولت، اینقدر با همدیگر جنگ و دعوا داشته باشند؟! دولتی که زیادی قدرت و ثروت داشته باشد، دعواها و منازعات زیادی هم برای تصاحبش پیش میآید، اما وقتی عمدۀ کارها بهعهدۀ مردم باشد، قدرت و ثروت زیادی در دولت متمرکز نخواهد بود، لذا منازعات سیاسی هم کاهش پیدا میکند.
امام خمینی (ره): بخش های مختلف را به مردم بسپارید نه دولت
حضرت امام(ره) در پاسخ به سؤال یکی از وزرای دولت زمان جنگ فرمود: بخش صنعت، کشاورزی، تجارت و مسکن، به خودِ مردم سپرده شود…کار مردم را بهدست کارمند ندهید!
از یکطرف، دولتها زمینۀ لازم برای سپردن امور بهدست مردم را فراهم نکردهاند و از طرف دیگر، انگار خود ما مردم هم دوست داریم رفع مسئولیت کنیم و کسی دیگر، عهدهدار زندگی ما باشد! و بعد هم اگر او خوب رفتار نکرد؛ انتقاد کنیم و اگر خوب رفتار کرد، بگوییم: «حقمان است!»
در فرهنگ ما «کارمندگرایی» یک گرایش عمومی شده است. شاید بهدلیل ساختار آموزش و پرورش باشد-که ساختارش از قدیم، توسط کشورهای استعماری بنا شده است- انگار تربیت افراد، برای تبدیلشدنِ آنها به یک «کارمند خوب، برای یک دولت بزرگ» صورت میگیرد نه برای تبدیلشدن به یک «کارآفرین»!
الان در کشور ما این تلقی وجود دارد که «انسان موفق، کسی است که در یکجای خوب استخدام شود؛ چه کارمند باشد چه مدیر» (در چنین سیستمی، حتی اگر مدیر هم باشی، در واقع کارمند هستی).
نظر دین درباره کارمند دولت بودن یا نبودن
دین ما در اینباره چه میگوید؟ امیرالمؤمنین(علیه السلام) میفرماید: «تا میتوانی مزدگیر نباش؛ مزدبِدِه باش! روزیات را خودت در بیاور، کارمند کسی نشو!» امام صادق(علیه السلام) هم میفرماید: وقتی میتوانی خودت کارآفرین و صاحبکار خودت باشی، نباید بروی کارمند و مزدبگیر دیگران شوی!
رهبر انقلاب میفرماید: «بسیج، تحقّق مردمسالاری دینی است. بسیج در همۀ عرصهها مظهر مردمسالاری دینی است؛ اگرچنانچه بسیج وارد اقتصاد بشود، اقتصاد میشود مردمسالار»
مردمسالاری دینی فقط این نیست که مردم پای صندوقهای رأی بیایند، مردم باید در عرصههای دیگر، مثل اقتصاد و معیشت هم مشارکت کنند. حالا چه کسی باید مردم را فعال کند؟ بسیج در واقع یک پایگاه برای فعالسازی مردم، بهمنظور مشارکت در ادارۀ امور خودشان است. همانطور که بسیج، مشارکت مردم را برای دفاع و تأمین امنیت، در پِی داشت، بسیج میتواند مشارکت مردم را برای تأمین معیشت نیز بهدنبال بیاورد!
اجتماعی بودن، از فطریات انسان است و هیچ چیز مانند بی امنیتی، نبود نظم اجتماعی و بی قانونی، به جوامع انسانی آسیب نمی رساند. در برابر این پدیده های تباه گر، واژه «دولت» نمود می یابد که عبارت است از: ساخت قدرتی برای دفاع از مردم و سرزمین و برقراری نظم و قانون و نگهبانی نظام. دولت اسلامی باید با الگوپذیری از دولت علوی، تمام توان خویش را در راه تحقق اهداف والای نظام به کار گیرد؛
چراکه به تعبیر مقام معظم رهبری، هرگونه موفقیتی که برای دولت به وجود آید، موفقیت نظام اسلامی است و اگر خدای ناکرده برای دولت در فعالیت های گوناگونش، رکود یا توقف یا ناکامی پیش آید، این ناکامی هم برای اصل نظام تلقی خواهد شد. این مقاله، با ارج نهادن به هفته دولت و سپاس از دولت مردان، به برخی از وظایف آنان همچون: خدمت رسانی، خودباوری و اقتدار، پاسخ گویی، عدالت و نیز نقش دولت در اتحاد ملی و انسجام اسلامی می پردازد.
مشارکت و واگذاری امور به مردم
دولتمردان از دانشمندان و متخصصان متعهد استمداد کنند تا راز موفقیت را به دست آورند. دولتمردان با رویّه و فکر واحد براى رسیدن به آنچه صلاح اسلام و کشور است بهپیش روند. و این سیاست صحیح اسلامى است؛ و خداینخواسته در سیاست بازیهای گروهى وارد نشوند که با ناکامى مواجه مىشوند. دولت چنانچه کراراً تذکر دادهام بىشرکت ملت و توسعه بخشهای خصوصى جوشیده از طبقات محرومِ مردم و همکارى با طبقات مختلف مردم با شکست مواجه خواهد شد.
کشاندن امور بهسوی مالکیت دولت و کنار گذاشتن ملت، بیمارى مهلکى است که باید از آن احتراز شود و در این موضوع گزارشهاى مختلفى مىرسد و هیأت دولت موظف است این امر را به طور همگانى گزارش دهد و کیفیت عمل را در اختیار عموم گذارد و این امر را جدى تلقى کند؛ و تذکر این نکته مهم است که دخالت دادن کسانى که در امور تجارت واردند، از بازاریان محرومیت کشیده و درد اسلام و انقلاب چشیده تا متخصصان وارد و مسلمان و متعهد از امور ضرورى است. دولت و این دوستان باید دقیقاً توجه کنند که آزادىِ بخش خصوصى به صورتى باشد تا هر چه بهتر بشود به نفع مردم محروم و مستضعف کارکرد؛ نه چون گذشته تعدادى از خدا بىخبر در تمام امور تجارى و مالى مردم سلطه پیدا کنند.
دنبال این نباشید که هر چیزى را دولتى کنید
یک کشورى را که بخواهید اداره بکنید، یک دولت تا شرکت مردم نباشد نمیشود اداره صحیح بشود. وقتى بنا شد که مردم شرکت کردند در کارها، شما شرکت دادید مردم را، آنهایی که الآن خدمت میکنند و سابق هم خدمت کردند به شما، به ما، به همه، به اسلام و شما را رساندند به اینجا، آنها را کنار نگذارید، رد نکنید، آنها را وارد کنید در کار. وقتى وارد کردید در کار و آنها دیدند که شما میخواهید همکارى کنید با آنها، آنها هم همکارى میکنند با شما. و بی همکاری امثال بازار، کارگرها- نمیدانم- زارعین، بدون این قشرهاى مختلفى که هستند کار از پیش نمیرود، باید آنها هم وارد باشند در کار و کمک کنند.
کارهایى که آنها میتوانند انجام بدهند، انجام بدهند؛ مثلاً، بازرگانانى که میتوانند کارهاى بازرگانان متعهد، نه هر چیز، آنهایی که در صدد ایناند که براى کشور خدمت بکنند، آنها را دستشان را باز بگذارید خدمت بکنند. و دنبال این نباشید که هى هر چیزى را دولتیاش کنید. نه، دولتى در یک حدودى است، آن حدودى که معلوم است، قانون هم معین کرده و لیکن مردم را شرکت بدهید، بازار را شرکت بدهید.
شرکت دادن مردم در همه امور
مردم را در همه امور شرکت بدهیم. دولت بهتنهایی نمىتواند که این بار بزرگى که الآن به دوش این ملت هست بردارد. همانطوری که ملاحظه مىکنید چنانچه این شور و شعف ملت و جوانهاى عزیز نبود، هیچ دولتى نمىتوانست مقابله کند با این قدرت هایى که همه قدرتشان را، قوهشان را پهلوى هم گذاشتند و به ما حمله کردند. بدون اینکه این ملت همراهى کند ما نمى توانستیم کارى بکنیم. هر چى داریم از اینهاست و هر چى هست مال اینهاست، دولت عامل اینهاست، قوه قضائیه عامل اینهاست، قوه اجراییه عامل اینهاست.
قوه مقننه عامل اینهاست؛ اداى تکلیف باید بکنند، شرکت بدهند مردم را در همه امور. همان طورى که با شرکت مردم در این جنگ، شما بحمد اللَّه پیروز شدید و پیروزتر هم خواهید شد، با شرکت اینها شما مى توانید اداره کنید این کشور را. مردم را در امور شرکت بدهید، در تجارت شرکت بدهید، در همه امور شرکت بدهید. مردم را در فرهنگ شرکت بدهید، مدارسى که مردم مى خواهند درست کنند کارشکنى نکنید برایشان، البته نظارت لازم است، انتقاد هم لازم است، لکن کارشکنى نکنید.
حکومت را از خودتان جدا ندانید و ننشینید به اینکه همه کارها را باید حکومت بکند
باید ملت ما توجه داشته باشد با همان قدرت ایمانى که داشت، با همان قدرت اسلامى که داشت که خودش را براى خدا مىداند و خودش را فداى اسلام مىکند، بایستد و متوجه باشد که اگر در صحنه باشید و بایستید و هر کدام وظیفه خودتان بدانید که حفظ بکنید کشور خودتان را و برادران خودتان را حفظ بکنید، هیچ قدرتى نمىتواند این کار را بکند. مهم این است که شما ایستاده باشید و قایم به امر باشید و حکومت را از خودتان جدا ندانید و ننشینید به اینکه همه کارها را باید حکومت بکند یا باید ارتش بکند. خیر، ارتش هم وظیفه دارد، شما هم دارید، من هم دارم، حکومت هم وظیفه دارد، معممین هم وظیفه دارند، مکلّاها هم وظیفه دارند؛ همه دارند.
هفته دولت در کلام مقام معظم رهبری
مقام معظم رهبری درباره هفته دولت می فرماید: «هفته دولت، فرصت مغتنمی است تا مردم با نتایج تلاش های بخشی از مجموعه نظام اسلامی بیشتر آشنا شوند و دروغ بودن محور اصلی تبلیغات دشمنان اسلام مبنی بر ناکارآیی و ناتوانی نظام اسلامی، آشکارتر گردد.» ایشان هفته دولت را به تعبیری، «هفته مجموعه حاکمیت نظام» می داند و می فرماید: «هفته دولت، یک فرصت مغتنم دیگری هم هست برای نقد و اصلاح عملکردها به شکل صحیح.»
خوش بختانه رهبر بصیر و فرزانه انقلاب با اتکا به تجربه های ارزشمند اجرایی و تیزبینی خاص خویش، کوشیده است با نظارت دقیق بر عملکرد دولت مردان و نمایاندن نقاط قوّت و ضعف آنها، با بیان هشدارها، رهنمودها و راه کارها، دولت را برای رسیدن به اهداف چشم اندازی روشن و امیدبخش یاری رساند. ایشان همواره با طرح خواسته هایی چون مبارزه دولت مردان با مثلث شوم فقر و فساد و تبعیض و طرح های دیگر، به تبیین سیاست های صحیح نظام پرداخته است.
دولت و نهضت خدمت رسانی در اندیشه سیاسی امام خمینی رحمه الله
یکی از ویژگی های دولت اسلامی در اندیشه سیاسی امام خمینی رحمه الله ، خدمت گزاری است. ایشان در این زمینه می فرماید: «در حکومت اسلامی، حکومت ها باید تابع مردم باشند و حکومت ها برای مردم باشند، نه مردم برای حکومت ها. حکومت اسلامی حکومتی است که باید خدمت گزار مردم باشد.» خدمت گزاری به مردم و جامعه، از ارزش هایی است که در فرهنگ اجتماعی و اخلاقی امام، نقش مهمی داشته است.
خدمت گزاری دولت در بیان رهبر فقید انقلاب چنین آمده است:
دولت ها، خدمت گزار مردمند.
خدمت به خلق، خدمت به خداست.
باید فکر این معنا کنید که خدمت کنید به کشور، خدمت کنید به ملت که بعد از خود شما مثل مرحوم رجایی، مردم، شهادت فعلی و عملی بدهند بر اینکه شما خوبید تا خدای تبارک در محضرش شما را قبول کند.
ای دولت ها! فتح کشور مهم نیست، فتح قلوب مهم است.
دولت و خدمت به قشرهای پایین جامعه
امام علی علیه السلام در فرمان معروفش به مالک اشتر، درباره محرومان جامعه سفارش می کند. ایشان به زمام دارانش توصیه ای ویژه می فرماید که حقوق طبقه محروم را رعایت کنند. امام خمینی رحمه الله نیز که بر شاخصه های حکومت علوی تأکید فراوان داشت، چنین می فرماید: «دولت واقعا باید با تمام قدرت، آن طوری که علی علیه السلام برای محرومین دل می سوزاند، این هم با تمام قدرت، دل بسوزاند برای محرومین».
مقام معظم رهبری نیز با اشاره به برپایی نهضت خدمت رسانی، اهمیت خدمت به محرومان و تهی دستان را بیان می کند: «ممکن است ما انواع و اقسام کارها و برنامه ها را پیش رو داشته باشیم و اجرا کنیم. باید در میان آنها، آنچه خدمت رسانی عمیق تر و ماندگارتر و زودبازده تر محسوب می شود، اولویت پیدا کند. به ویژه این کارها باید بیشتر در خدمت قشرهای مستضعف و محروم و محتاج جامعه صورت گیرد».
دولت و اتحاد ملی
از جمله پندهای وحیانی، وحدت و هم دلی و «اعتصام به حبل الله» است. امروزه اهمیت بیش از حد این پیام آموزنده در بین اعضای دولت، به دلیل آن است که دشمنان شوم اندیش، چشم امید به اختلاف ها و تفرقه افکنی های درونی دوخته اند تا با ستیزهای درونی و تنش های سیاسی و مذهبی داخلی، در صفوف ملت رخنه ایجاد کنند و سلطه اهریمنی خویش را از سر گیرند.
مقام معظم رهبری، تقویت وحدت را راه اصلی مقابله با توطئه های دشمنان می خواند و با اشاره به استفاده امریکا از همه امکانات و طرح ها برای نابودی نظام اسلامی می فرماید: «در مقابل این دشمن، باید شالوده مستحکم داخلی را تقویت کنیم که شرط اول آن، حفظ اتحاد و یگانگی و هم دلی حول محورهایی است که امام و قانون اساسی بر آن تأکید کرده اند؛ یعنی اسلامیت نظام، اصول قانون اساسی و ساختار نظام جمهوری اسلامی با همه ارکان آن.» دولت های اسلامی در ایجاد وحدت ملت ها و جوامع در برابر استکبار نقش اساسی دارند تا آن جا که امام خمینی رحمه الله می فرماید: «دولت های اسلامی، یک وحدت واقعی اسلامی ایجاد کنند. گذشت کنند از بعضی شهوات خودشان و با هم دست برادری بدهند. همه مجتمعا در برابر غرب بایستند».
عوامل از هم گسستگی پیوند دولت و ملت
برخی از عوامل زمینه ساز جدا شدن دستگاه های دولتی از مردم عبارتند از:
الف) بی توجهی به خواسته های مردم
دولت برای مدت طولانی نمی تواند به نیازها و خواسته های مردم بی توجه باشد؛ زیرا بحران پدید آمده از این مسئله می تواند به نابودی نظام موجود بینجامد. بر این اساس، نابودی، سرنوشت ناگزیر حاکمانی است که به خواست و اراده ملی بی توجهند.
ب) توجه زیاد مسئولان به دنیاگرایی و ثروت اندوزی
اگر شعار مسئولان حکومت اسلامی قناعت و زهد باشد، ولی برای خود زندگی پرزرق و برقی فراهم آورند، نه تنها سبب روی گردانی مردم از نظام موجود خواهد شد، بلکه تضعیف ایمان دینی آنها را نیز در پی خواهد داشت. هماهنگی گفتار و رفتار حاکمان، موجب پدید آمدن حمایت های گسترده مردمی است.
دولت و انسجام اسلامی
بنیان گذار جمهوری اسلامی، حضرت امام خمینی رحمه الله از مسلمانان می خواهد که خودشان را از هم جدا ندانند و مرزها را اسباب جدایی قلب ها نپندارند. ایشان، انسجام و برادری مسلمانان را امری دینی و سیاسی برمی شمارد و می فرماید: «دولت های اسلامی باید به منزله یک دولت باشند. کأنّه یک جامعه هستند. یک پرچم دارند. یک کتاب دارند. یک پیغمبر دارند. اینها همیشه باید با هم متحد باشند و اگر چناچنه این آمال حاصل بشود که بین دولت های اسلامی از همه جهات وحدت پیدا بشود، امید است بر مشکلات خودشان غلبه کنند و قدرتی بزرگ تر از قدرت های دیگر در مقابل سایر قدرت ها باشند».
راه کارهای یک پارچگی دولت های مسلمان
عوامل مهمی برای انسجام کشورهای اسلامی و اتحاد دولت های مسلمان وجود دارد که دولت جمهوری اسلامی ایران می تواند در آن راستا گام بردارد. برخی از این عوامل عبارت است از:الف) هویت اسلامی در میان کشورهای مسلمان می تواند محور و هدف مشترکی برای رسیدن به این پیوند دینی- سیاسی باشد.ب) وجود پول مشترک میان کشورهای اسلامی، می تواند از سلطه تاریخی مالی دلار بکاهد. ج) وحدت نظر در سیاست خارجی، یکی از اصول اولیه هم گرایی سیاسی بین دولت هاست. موضوع هایی مانند اسرائیل، سیاست مداخله گرایانه امریکا و حمایت از ملت های مظلوم اسلامی، مسائلی است که می تواند در چارچوب سیاست گذاری های هماهنگ خارجی قرار گیرد.
دولت و خودباوری (ضرورت رسیدن به استقلال اقتصادی)
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، انواع تحریم ها بر ضد آن اعمال شد. حال، اگر جامعه انقلابی ایران که از زمینه های مناسب فرهنگی برخوردار است، از حداقل امکانات اقتصادی برخوردار نباشد، مقاومت مقابل این تحریم ها چندان به طول نخواهد انجامید. بنابراین، توجه و تلاش همه جانبه دولت در راه آرمان خودباوری و خودکفایی، امری پرهیزناپذیر است و خطر غفلت از آن، متوجه اصل انقلاب خواهد بود.
امام خمینی رحمه الله در این زمینه می فرماید: «ما باید زحمت بکشیم تا در همه جناح ها، خودکفا باشیم. امکان ندارد که استقلال به دست بیاید قبل از اینکه استقلال اقتصادی داشته باشیم. اگر ما بنا باشد که در اقتصاد احتیاج داشته باشیم، در چیزهای دیگر هم وابسته خواهیم شد.» ایشان مهم ترین مسئله حکومتی را چنین بازگو می کند و می فرماید: «در رأس همه چیزها این است که یک کشوری راجع به ارزاقش محتاج نباشد به خارج.» از این رو، به اعتقاد رهبر فقید انقلاب، «استقلال فقیرانه، بهتر از وابستگی مرفه است».
دولت و چشم انداز بیست ساله
پیام های بنیان گذار جمهوری اسلامی در سال های نخست انقلاب چنین است: «ما باید در برنامه درازمدت، فرهنگ وابسته کشورمان را به فرهنگ مستقل و خودکفا تبدیل کنیم.» اصولا آینده نگری و فرجام شناسی در هر نظام سیاسی، بیانگر بلوغ فکری و عقلانی آن نظام به شمار می رود و از حرکت نظام مند و پیش رونده و هدف گرایی دستگاه سیاسی حاکم خبر می دهد. بدیهی است حرکت بر مدار برنامه های از پیش تدوین یافته، از مهم ترین عوامل موفقیت و کارآمدی نظام خواهد بود.
هر برنامه ای به پشتوانه تجربه های دیروز، توان مندی های امروز و دوراندیشی برای فردا تدوین می یابد. سند چشم اندازِ بیست ساله نیز با توجه به گذشته، حال و آینده جمهوری اسلامی برنامه ریزی شده است. اجرای دقیق این برنامه از سوی دولت، آفاق روشنی را در دهه های آینده پیش روی نظام می گشاید و سربلندی کشور و نظام اسلامی را فراهم می آورد. ازاین رو، بر دولت است که تمامی قدرت خویش را صرف رسیدن به اهداف چنین چشم انداز روشنی کند و مردم نیز در این راه، یاری رسان و حامی دولت باشند.
دولت و مردم
همان گونه که در کلام امام علی علیه السلام نیز آمده است، استواری هر حکومت به حمایت همه جانبه مردم وابسته است. حقوق زمام دار اسلامی بر مردم این است که او را در انجام برنامه های اصلاحی، تربیتی و خدماتی یاری رسانند. در نظریه های حکومتی امام خمینی رحمه الله نیز حمایت مردم از دولت، از حقوق مهم دولت شمرده شده است که آثار و برکات گران باری برای نظام اسلامی دارد. از این روست که ایشان در جایی می فرماید: «همه مردم، همه انسان ها، دولت اسلامی را تقویت کنند تا بتوانند اقامه عدل بکند».
نظارت و مشورت
مسئولیت نظارتی و مشورتی، از حقوق مهم دولت بر مردم در اندیشه سیاسی اسلام و حضرت امام خمینی رحمه الله است. مردم نباید در جامعه اسلامی درباره رفتارهای سیاسی و جهت گیری های اجتماعی زمام داران خود بی اعتنا باشند. آنان موظفند بر سیاست گذاری های دولت و کارگزاران نظام اسلامی از راه امر به معروف، شرکت در انتخابات و نصیحت حاکم نظارت کنند و با نظرهای مشورتی و خیرخواهانه خود، موجب استواری دولت اسلامی و اصلاح زمام داران خویش شوند. امام خمینی رحمه الله در این باره می فرماید:«همه ملت موظفند به اینکه نظارت داشته باشند در همه کارهایی که الان مربوط به اسلام است».
حضور مداوم و لزوم مقاومت
از حقوق مهم دولت بر مردم که در منابع دینی و اندیشه سیاسی امام خمینی رحمه الله نیز آمده، لزوم مقاومت آنها در برابر مشکلاتی است که از درون و بیرونِ مرزهای کشورهای اسلامی متوجه نظام می شود. حضور مداوم مردم در صحنه، افزون بر محکم ساختن پایه های حکومتی، دولت مردان را در اجرای برنامه ها یاری می رساند و دولت اسلامی را در برابر شبیخون بیگانگان استوار می سازد. توجه به حضور پیوسته مردم در پاسداری از انقلاب و دستاوردهای آن در برابر دشمنان، اهمیت خاصی دارد و حضرت امام خمینی رحمه الله ، آن را تنها راه مقابله با دشمنان و مبنای استواری نظام اسلامی می داند.
ایشان با سفارش به دولت مردان، احترام و اعتنا به آرای مردم را وظیفه دولت و جمهوری اسلامی را ره آورد حضور و فداکاری ملت برمی شمارد و می فرماید: «به دولت و دست اندرکاران توصیه می کنم که قدر این ملت را بدانید و در خدمت گزاری به آنان، خصوصا مستضعفین و محرومان و ستم دیدگان که نور چشمان ما و اولیای نعم ما هستند و جمهوری اسلامی ره آورد آنان و با فداکاری های آنان تحقق پیدا کرد و بقای آن نیز مرهون خدمات آنان است، فروگذار نکنید».
حکومت عدل علوی، سرمشق دولت مردان
اساسا حکومت جز با عدالت، هویت حقیقی نمی یابد و همراهی مردمان را به دست نمی آورد. امام علی علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر یادآور شده است: «آنچه بیشتر دیده والیان به آن روشن است، برقراری عدالت در شهرها و پدید شدن دوستی میان مردمان است.» ایشان، حکومت را برای برقراری عدالت به صورت همه جانبه می خواست، چنان که فرمود: «به خدا سوگند، این کفش بی ارزش، نزد من محبوب تر است از حکومت بر شما، مگر آنکه حقی را برپا سازم یا باطلی را براندازم».
از نگاه اسلام، جامعه ای که عدالت در آن برپا نیست، حیات انسانی و زندگی معنوی ندارد. در سخنان پیشوای عدالت خواهان، امام علی علیه السلام چنین آمده است که «العدلُ حیاةٌ؛ عدالت، زندگی است.» نیز حضرت می فرماید: «عدالت، بنیاد دست یابی به هر سعادت است و ستم، مایه هلاکت است.» نتیجه کلام آنکه هر نوع نابسامانی، نشانی از بی عدالتی است. اگر عدالت باشد، جامعه و امور سامان می یابد و همگان لباس عافیت و سلامت و کرامت به تن می کنند. امیرمؤمنان علی علیه السلام حکومت را در این جهت سیر داد، چنان که در خطبه ای خطاب به مردم فرمود: «و از عدالت خود، لباس عافیت بر تنتان کردم.» از این رو، بر دولت اسلامی که رهرو راه عدالت و عدالت پیشگان تاریخ و الگوپذیر حکومت علوی است تا در این راه گام بردارد و عدل و عدالت را در جامعه اسلامی مان حکم وفا سازد.
عدالت اجتماعی از دید رهبری
از اهداف اصلی حکومت اسلامی، برپایی قسط و عدالت اجتماعی است. اجرای درست عدالت در جامعه و بهره مندی تمامی مردمان از امکانات موجود، اصلی ترین عامل اجتماعی حرکت جامعه انسانی به سوی تعالی است. بنابراین، وظیفه دولت اسلامی است که در تأمین عدالت اجتماعی تلاش کند. مقام معظم رهبری نیز بر اساس بینش سیاسی ـ الهی خود و با پیروی از سیره نبی اکرم صلی الله علیه و آله و نیز در تداوم راه حضرت امام خمینی رحمه الله ، بر تأمین این مهم در دولت دینی تأکید می ورزد: «مسئولان باید به دنبال عدالت باشند. دنبال آسان کردن زندگی برای طبقات مستضعف و محروم و پابرهنه باشند؛ کسانی که در روز خطر این مملکت را نجات دادند.» ایشان در جای دیگر می فرماید:«اولین ارزش در نظام ما از لحاظ عملی باید تأمین عدالت اجتماعی باشد».
گناه مسئولین و تاخیر در ظهور
حجت الاسلام علیرضا پناهیان:
گناه مسئولین سیاسی کشور در تحریف دین ظهور را به تأخیر میاندازد یا گناه چند بنده خدا که در مضیقه هستند؟ تقوا که ظهور را تجلیل میدهد تقوای فردی است یا سیاسی؟ تقوای سیاسی چقدر در رسانهها وجود دارد؟ رسول خدا در هر دو خطبه نماز جمعه که باید تقوا مورد توصیه قرار گیرد این آیه را می خواندند: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدیداً؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا پروا کنید و سخن راست و استوار گویید، و از بیهودهگویی و سخنان فسادانگیز بپرهیزید.» بنابراین مهمترین تقوا در رسانههاست. فاسدترین افراد آن است که در رسانهها بالا و پایین یک حرف را میزند و آن را منتشر میکند.
مردم سالاری امام زمان با دموکراسی امروزی به کلی متفاوت است
مقام معظم رهبری در کتاب نظریه انتظار خود می فرمایند: «حکومت آینده حضرت مهدی موعود ارواحنافداه، یک حکومت مردمیِ به تمام معناست. مردمی یعنی چه؟ یعنی متّکی به ایمانها، ارادهها و بازوان مردم است. امام زمان، تنها دنیا را پُر از عدل و داد نمیکند؛ امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تکیه به آنهاست که بنای عدل الهی را در سرتاسر عالم استقرار میبخشد و یک حکومت صددرصد مردمی تشکیل میدهد؛ اما این حکومت مردمی با حکومتهای مدّعی مردمی بودن و دمکراسی در دنیای امروز از زمین تا آسمان تفاوت دارد. آنچه امروز در دنیا اسم دموکراسی و مردمسالاری را روی آن گذاشتهاند، همان دیکتاتوریهای قدیمی است که لباس جدید بر تن کرده است؛
یعنی دیکتاتوری گروهها. اگر رقابت هم وجود دارد، رقابت بین گروههاست و مردم در این میان هیچکارهاند. یک گروه به قدرت دست پیدا میکند و در سایه قدرت سیاسیای که همه زمامهای امور را در کشور در اختیار او میگذارد و با سوءاستفاده از این قدرت، ثروت و پول و سرمایه به نفع خود گردآوری میکند و آنها را در راه به دست آوردن دوباره قدرت مصرف میکند. دمکراسیهای امروز دنیا بر پایه تبلیغات دروغ و فریبنده و مسحور کردن چشمها و دلهاست. امروز در دنیا هرجا شعار دموکراسی میدهند، شما ببینید برای تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری و یا نمایندگان مجلس چه کار میکنند! پول خرج میکنند. دموکراسی در پنجه اقتدار پول اسیر است. مردمسالاری امام زمان – یعنی مردم سالاری دینی – با این روش، بهکلّی متفاوت است».
آیا میتوان نمایندگان مجلس را به عنوان یار به امام زمان معرفی کرد؟
صد درصد مردمی بودن حکومت مهدوی یعنی چی؟ یعنی زمانی که مردم در تعیین سرنوشت خود دخالت کنند و این خیلی بیشتر از انتخابات های زمان ماست. ما باید در انتخابات رشد کنیم؟ آیا میتوانیم این مجلس انقلابی که حدود ۳۰۰ نفر است یا دیگر نمایندگان انقلابی مجلسهای قبل را به امام زمان به عنوان یارانشان معرفی کنیم؟ میتوانیم طلبهها، استانداران، امام جمعهها را معرفی کنیم و بگوییم حضرت اینها یاران شما هستند.
امیرالمومنین به اباذر میفرمود، جایی حکومت نکند به کمیل می فرمود بدون اجازه من آب نخورد اما با مالک اشتر متفاوت بود. نباید نام مالک را بر روی هر کسی بگذاریم. مالک کسی است که تشخیص میدهد چه کاری را باید انجام دهد. انتخابات ما در شرایط کنونی بهتر از جاهای دیگر است و این را غربیها و ناظران بینالمللی میدانند بهخاطر همین حقیقت است که در زمان انتخابات رسانههای خود را سرخط میکنند زیرا حقیقی است.
مردم را به خاطر انتخابها سرزنش نمیکنیم، اما لایق ظهور نیستند
مردم بعد از چند وقت از منتخب خود راضی نیستند آیا امام زمان از او راضی است؟ و در پاسخ به این سوال که ما در انتخابات مخیر هستیم. چرا باید به خاطر انتخاب سرزنش شویم، تصریح کرد: مردم را سرزنش نمیکنیم اما میگوییم لایق ظهور نیستیم. در دوران مدرسه شما نمره کم میگرفتید نباید سرزنش شوید بلکه باید تقویت کنیم تا رشد پیدا کند. ظهور حضرت برای جامعهای است که رشد کند و آزادانه و درست انتخاب کند.
مقام معظم رهبری میفرمایند: «فرآیند تحقّق هدفهای اسلامی، یک فرآیند طولانی و البته دشواری است. به طور نسبی انسان به آن اهداف نزدیک میشود؛ اما تحقّق آنها، بسیار طولانی است. قدم اوّل که پُرهیجانتر و پُرسروصداتر از همه است، ایجاد انقلاب اسلامی است. کار آسانی نبود؛ لیکن این آسانترین است. قدم بعدی، ترتّب نظام اسلامی بر انقلاب اسلامی است؛ یعنی ایجاد نظام اسلامی، که گفتیم نظام اسلامی، یعنی هندسه عمومی جامعه، اسلامی بشود؛ که این هم شد. قدم بعدی – که از اینها دشوارتر است – ایجاد دولت اسلامی است.
دولت نه به معنای هیأت وزیران؛ یعنی مجموعه کارگزاران حکومت؛ یعنی من و شما. ما باید به معنای واقعی کلمه، در درون این نظامِ اسلامی، اسلامی شویم. این مشکلتر از مراحل قبلی است… پس تشکیل دولت اسلامی، مرحلهی سوم است. بعد از این مرحله، مرحله تلألؤ و تشعشع نظام اسلامی است؛ یعنی مرحله ایجاد کشور اسلامی. اگر این مرحله به وجود آمد، آنوقت برای مسلمانهای عالم، الگو و اسوه میشویم: «لتکونوا شهداء علی النّاس». اگر توانستیم این مرحله را بهسلامت طی کنیم – که از همّت مردان و زنان مؤمن، این چیزها اصلاً بعید نیست – آنوقت مرحله بعدی، ایجاد دنیای اسلام است.» این مرحله همان تمدن نوین اسلامی و ظهور است که مقام معظم رهبری در جاهای دیگر به آن اشاره داشتهاند.
چرا تعجب میکنیم وقتی گفته میشود، انتخاب درست زمینهساز ظهور است؟
ما در مسیر رشد هستیم، اگر در مسیر رشد نباشیم، نمیتوانیم بگوییم آقا بیا البته فرایند طولانی است که باید دقیق طی شود، حضرت امام خمینی (ره) فرمودند انقلاب ما مقدمه ساز فرج است. آیا رفتار فردی من نوعی در ظهور موثر است یا فرد سیاسی؟ آیا رفتار سیاستمداران ما مهمتر است یا رفتار مردمان عادی؟ پس چرا تعجب میکنیم زمانی که گفته میشود انتخابات درست یا انتخاب درست ظهور را نزدیک می کند. چرا بیبیسی نسبت به این موضوع حساس میشود زیرا یک بحث قدسی به نام مهدویت را به انتخابات نزدیک کردیم؟
البته من نگفتم با این انتخابات یا انتخابات دیگر مقدمه ظهور فراهم می شود بلکه گفتم سربلندی در امتحان انتخابات، مقدمه ساز ظهور است و اگر انتخابات درست در کشور نهادینه شود، ظهور رخ میدهد زیرا مردم رشد یافته میشوند. مردم باید به سطحی برسند که انتخابهایشان در سطح ۳۱۳ نفر یا یک یا دو سطح پایینتر از آن باشد. بیبیسی و بیبیسی چیها کلمه نهادینه ما را حذف کردند و انتخابات را به انتخاب تبدیل کردند. کدام فرد عاقلی تصور می کند که یک طلبه این حرف را بزند.
اگر انتخاب درست نهادینه شود زمانی که مردم فردی همچون امیرالمومنین را انتخاب کردند دیگر سراغ ابوموسی اشعری نمیروند. امیرالمومنین در نامهای به ابوموسی اشعری به عنوان نماینده مذاکرهکننده خود میفرمایند اگر عقل و تجربه را در مذاکره زیر پا بگذاری، شقی هستی. به دروغگو اعتماد نکن.
راز موفقیت دولت کریمۀ امامزمان در «احساس مسئولیت عموم مؤمنین» است
اگر دولت کریمه برای مردم عالم ترسیم بشود، میفهمند که دولت کریمه واقعاً همان مدینۀ فاضله و همان وضعیت مطلوبی است که تمام ابناء بشر دنبالش هستند یعنی اینطور نیست که فقط افراد دیندار و دارای اعتقادات دینی، دولت کریمه را قبول داشته باشند بلکه دولت کریمه مطلوب همۀ انسانهاست. متأسفانه ما در معرفی دولت کریمه به مردم جهان خیلی بد عمل کردهایم.
وقتی شما میخواهید کسی را به اعتقادات خاصی معتقد کنید، طبیعتاً موضع میگیرند. الآن اگر به کسی که مسیحی است بگویی «بیا مسلمان بشو» انگار داری پیشنهاد تغییر جنسیت به او میدهی. همینطور وقتی که بخواهی مذاهب افراد را تغییر بدهی. انگار روز به روز هم این تغییر سختتر و دشوارتر میشود. یا مثلاً اگر به دیگران بگویی دین من برتر از دین تو است، به آدمها بر میخورد. ما باید آن فضای مطلوب را فراتر از اعتقادات و دین و مذهب به همۀ مردم جهان نشان بدهیم. اگر آن فضای مطلوب و آن مدینۀ فاضله را برای مردم جهان با جزئیات ترسیم کنیم مردم جهان درکش میکنند به آن علاقهمند میشوند، نه اینکه فقط بگوییم عدل هست و ظلم نیست.
این یک کلمه، کسی را جذب نمیکند، میگویند چهطوری؟ ما دموکراسی گذاشتیم برای اینکه عدل باشد و ظلم نباشد. ولی تو چهطوری میخواهی این کار را بکنی؟ یک زمانی مارکسیستها میگفتند مالکیت فردی را از بین ببریم تا عدل باشد و ظلم نباشد. هر کدام به تعبیری دنبال عدالت میگشتند. مکاتب دیگری که در دنیا هستند، چه مکاتب فلسفی، چه ادیانی که از دیرباز-با هر نوع تحریفی- باقی ماندهاند، اینها همه دنبال یک وضعیت مطلوب هستند. اگر ما هم یک شعار کلّی بدهیم و بگوییم که «ما هم میگوییم جهان پر از عدل و داد خواهد شد» خُب میگویند روشتان چیست؟ جزئیات آن وضعیت مطلوبتان را برای ما ترسیم کنید. این مطالبۀ مردم جهان است.
در صدر اسلام خیلیها وقتی آثار عملی اسلام را در حیات دنیا میدیدند آن را میپذیرفتند
متأسفانه ما طلبهها و حوزۀ علمیه این ضعف را داریم که دینمان را برای مردم جهان به زبان مردم جهان تبیین نکردیم. بعضی وقتها دین را به زبان جوانهای دانشگاهی خودمان هم تبیین نمیکنیم. حضرت امام(ره) در سالهای آخر حیات شریفشان فرمودند: «فرهنگ دانشگاهها و مراکز غیرحوزهای به صورتی است که با تجربه و لمس واقعیتها بیشتر عادت کرده است، تا فرهنگ نظری و فلسفی. باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصلهها، حوزه و دانشگاه درهم ذوب شوند، تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیعتر گردد» (صحیفه امام/ج21/ ص 98)
بنا بر این حوزه باید ادبیاتاش را به دانشگاه نزدیک کند و الّا اقبال جوانها را از دست میدهیم. برجستهترین کسی که در چهل سال اخیر این کار را کرده شهید صدر است. ایشان واقعاً یکتنه، عراق را از مارکسیسم نجات داد، عراقی که حکومتش به قول آنها شیوعی و مارکسیستی بود. ایدئولوژی حزب بعث، مارکسیسم بود. چه کسی در حوزۀ علمیۀ نجف اجازه نداد؟ شهید صدر. او صریحاً میگوید که ما باید دین را عملیاتی کنیم، کارکردهای اجتماعی دین را بگوییم، یعنی بگوییم که دین در همین دنیا مؤثر است. شهید صدر میفرمود پیامبر اکرم(ص) هم در صدر اسلام همین کار را کرد. خیلی از مردم به خاطر اعتقاد به خدا و معاد به پیامبر(ص) ایمان نیاوردند. خیلیها بهخاطر اینکه رسول خدا(ص) بهطور ملموس میفرمود فائدۀ این دین برای شما این است و آنها کارکرد و آثار عملی اسلام را در حیات دنیا میدیدند و آن را میپذیرفتند.
اگر دولت و جامعۀ موعود را برای گنهکاران ترسیم کنیم، به دین علاقهمند میشوند
اگر ما جامعۀ موعود خودمان را برای آدمهای گنهکار ترسیم کنیم، به دین علاقهمند میشوند. ما در معرفی دین اشتباه میکنیم. ما اشتباه میکنیم که به مسائل اخلاقی، فردی، اعتقادی که خیلی از آنها جنبۀ شخصی دارد تأکید میکنیم. شما چهکار داری من چقدر به خدا ایمان دارم؟ امام صادق(ع) میفرماید: خداوند ایمان را هفت سهم قرار داد و آنها را بین مردم تقسیم کرد، به بعضی یک سهم داد و به بعضی دو سهم و …به بعضی هم هفت سهم کامل داد؛ سپس فرمود به کسی که یک سهم از ایمان دارد دو سهم را تحمیل نکنید و به کسی که دو سهم دارد سه سهم را تحمیل نکنید چون با این کار، آنها را دچار مشقت و سختی میکنید.
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَضَعَ الْإِیمَانَ عَلَى سَبْعَةِ أَسْهُمٍ عَلَى الْبِرِّ وَ الصِّدْقِ وَ الْیَقِینِ وَ الرِّضَا وَ الْوَفَاءِ وَ الْعِلْمِ وَ الْحِلْمِ ثُمَّ قَسَمَ ذَلِکَ بَیْنَ النَّاسِ فَمَنْ جَعَلَ فِیهِ هَذِهِ السَّبْعَةَ الْأَسْهُمِ فَهُوَ کَامِلٌ مُحْتَمِلٌ وَ قَسَمَ لِبَعْضِ النَّاسِ السَّهْمَ وَ لِبَعْضٍ السَّهْمَیْنِ وَ لِبَعْضٍ الثَّلَاثَةَ حَتَّى انْتَهَوْا إِلَى السَّبْعَةِ ثُمَّ قَالَ لَا تَحْمِلُوا عَلَى صَاحِبِ السَّهْمِ سَهْمَیْنِ وَ لَا عَلَى صَاحِبِ السَّهْمَیْنِ ثَلَاثَةً فَتَبْهَضُوهُم» (کافی، کلینی/ج2/ص42).
دین صرفا اعتقادی نیست
ما نباید بحث دین را صرفاً اعتقادی کنیم. ممکن است بعضی از علاقهمندان به علم کلام، الآن ناراحت بشوند و بگویند «فلانی اعتقادات را کنار گذاشت!» نه؛ عرض بنده این است که دین صرفاً یک مقولۀ اعتقادی نیست. گاهی از اوقات نباید با اعتقادات شروع کرد! دین صرفاً مسائل اخلاقی و اخلاق فردی نیست. گاهی از اوقات نباید با اخلاق فردی شروع کرد! مثلاً فردی به صورت ژنتیک یک صفت بد اخلاقی دارد. شما به او میگویی «اصلاً تو آدم بدی هستی، تو دین نداری که این صفت را داری…».
بعد او میخواهد خودش را اصلاح بکند اما نمیتواند، درحالیکه رفقای مذهبیاش عین آب خوردن، این خوبیها را دارند، آن وقت احساس حقارت میکند. بعد میگوید «اینها هم آدمهای خوبی نیستند، در بزنگاهها نامردی میکنند!» این چهطور دینداریای است؟ یا مثلاً یک کسی که نمیتواند نماز بخواند -نمیخواهم با این حرف، بینمازی را ترویج کنم، ولی این شخص یک مشکلاتی در خودش دارد که نمیتواند نماز بخواند- ما نمیتوانیم به این سادگی او را دور بیندازیم. باید به مستضعفین اخلاقی و ایمانی جامعه، رحم کنیم.
ترسیم دولت کریمه، هم گنهکاران را اصلاح میکند، هم مذهبیهای منحرف را
اگر ما دین را صرفاً مشتی اعتقادات، صرفاً مشتی اخلاقیات یا صرفاً مشتی عبادات جلوه بدهیم، خیلیها از دین گریزان میشوند. بهتر است قسمت زیبای دین را که برای همۀ اهل عالم فراگیر است و منِ گنهکار هم میپسندم برای مردم بیان کنید، قسمت زیبای دین جامعۀ مهدوی است؛ مدینۀ فاضله است؛ دولت کریمه است. اگر اینها را برای مردم ترسیم کنیم، همه عاشق آن زیبایی میشوند. ترسیم دولت کریمه از افراد گنهکار و از صاحبان ادیان دیگر دل میبَرَد. ترسیم دولت کریمه ما مدعیهای مذهبی را درست میکند، از غرور و عُجب جدایمان میکند، از انحراف جلوگیری میکند.
بعضی از بینمازها هم میگویند «بگذار آقا امامزمان بیاید من نمازخوان میشوم» و واقعاً هم بعضی از آنها نمازخوان میشوند. شاید این بنده خدا الآن بیشتر از این ظرفیت ندارد، اذیتاش نکن. آن چیزی که از اهل عالم دلبری میکند، دولت کریمه است و آنچه مذهبیهایی را که عُجب و غرور پیدا میکنند و منحرف میشوند آدم میکند دولت کریمه است. هر کسی یک گوشهای از مذهب را برمیدارد و برای همۀ اهل عالم قیافه میگیرد. همینها دین را خراب میکنند.
مفهوم ولایت اگر در جامعه اجرا بشود، جذابترین بخش دین خواهد بود
چرا ولایت این همه اهمیت دارد؟ اگر کسی ولایت نداشته باشد هیچ چیزی از او قبول نیست. (لَوْ أَنَّ رَجُلًا لَقِیَ اللَّهَ بِعَمَلِ سَبْعِینَ نَبِیّاً ثُمَّ لَمْ یَأْتِ بِوَلَایَةِ أُولِی الْأَمْرِ مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ صَرْفاً وَ لَا عَدْلًا؛ امالی مفید/ ص115) جذابترین بخش دین همان مفهوم ولایت است منتها وقتی که ولایت در جامعه اجرا بشود، نه صرفاً به معنای یک مفهوم اعتقادی. اباعبدالله الحسین(ع) مثلاً در اربعین، ولایت را اجرا میکند و میگوید «این است آن کاری که من میکنم!» آنوقت همه عاشقش میشوند. پیروان دینهای دیگر را هم جذب میکنند! میبینید کشیش مسیحی با لباس خودش میآید در حرم اباعبدالله الحسین(ع) سجده میکند و تحت تأثیر آن شهر زیبا قرار میگیرد.
من یک سال از این و آن پول گرفتم گفتم میخواهم برای اربعین از اروپا مهمان دعوت کنم بیایند. چند مستندساز را از جاهای مختلف دعوت کردم آمدند. با یک مستندساز برجستۀ جهانی صحبت میکردم، گفتم شما میتوانید این اربعین را در اروپا نشان بدهید؟ گفت اگر نشان بدهیم تمدن غرب فرو میریزد. این جمله عین عبارت اوست.
مردم جهان با شعار آزادی و حقوق بشر به آستانۀ فهم دولت کریمه رسیدهاند، موارد قلّابی این شعارها را تجربه کردند و حالا دنبال اصلش میگردند
ترسیم دولت کریمه باید با جزئیات باشد، نه بیان کلیات، مثلاً اینطور نباشد که بگوییم «کلاً اوضاع خوب میشود!» چطور اوضاع خوب میشود؟ مردم عقل و هوش دارند. من در جلسۀ قبل قصۀ اُذُن را گفتم، این را بگو. بگو ما یک پیغمبر(ص) داریم به او میگفتند اُذُن. هر جای دنیا این قصه را بگویی، طرف میگوید دمش گرم، این آقا چه ناز است! همین برخورد و رفتار میخواهد دولت بشود، ساختار بشود؛ به عبارتی در دولت کریمه کلّ جامعه میخواهد اینطور بشود.
پس مقدمۀ کلام این شد که دولت کریمه باید به عنوان پیشانی دین، تبلیغ بشود؛ حتی نه شخص امامزمان(ع)، نه شخص امیرالمؤمنین(ع) و نه شخص پیغمبر اکرم(ص) فقط. هدف ما از معرفی این اشخاص بیان کارکردشان در ایجاد دولت کریمه است. اگر شما یک شخص را معرفی کنید، میگویند با یک گل که بهار نمیشود. شما آدم خوب دارید، ما هم یک آدم خوب داشتیم به نام حضرت مسیح(ع) که او را به دار کشیدند. هر مکتب و قومی یک آدم خوب دارد. سخن همینجا تمام میشود و تحرکی رخ نمیدهد.
ما میگوییم بحث از یک آدم خوب نیست؛ بحث از یک دولت خوب است. میگوید یعنی چه دولتی؟ الآن مردم جهان با شعارهای حقوق بشری و آزادی و…، به آستانۀ فهم دولت کریمه رسیدهاند. درست است که این شعارها در غرب به صورت دروغین داده شد، ولی عطش مردم را برای تحقق این شعارها بالا برد. مردم موارد قلّابی این شعارها را تجربه کردند و میخواهند آنها را دور بیندازند حالا دنبال اصلش میگردند. شعارهای آزادی و حقوق بشر به نفع تعجیل فرج مولا و فهم و شعور جهانی شده است. چون آنها این شعارها را به دروغ گفتند، حالا ما باید با دولت کریمه تحقق واقعی این شعارها را نشان بدهیم.
جلوهای از دولت کریمه: بگذارید مردم به هر کسی میخواهند رأی بدهند ولو به ضررشان باشد
یک جلوه از دولت کریمه را در جامعۀ خودمان بیان کنم. مقام معظم رهبری در انتخابات، رأی خود را پنهان میکنند. این مسئله در کشور ما عادی است. اگر در خارج از کشور این مطلب را بیان کنید مردم شاخ درمیآورند. مردم جهان این مطلب را باور نمیکنند؛ من با مردم عادی، سیاستمدارها، روشنفکرها گفتگو کردم؛ باور نمیکنند؛ آیا کسی از قدرتش اینطوری استفاده میکند؟ میگویم این کار رهبری برای این است که مردم نتیجۀ رأی خودشان را درک کنند، تجربه کنند، امتحان بشوند، جلو بروند و پیشرفت کنند؛ مثل معلمی که مشق دانشآموزش را نمینویسد یا مثل پدر و مادر زرنگی که تکالیف بچهاش را انجام نمیدهد، میگوید بچهام خودش باید رشد کند، حتی اگر اشتباه کند.
حضرت امام هم توصیه کردند بگذارید مردم به هر کسی میخواهند رأی بدهند ولو خطا کنند و به ضررشان باشد. اصلاً معنای ولایت همین است. ایشان خطاب به نمایندگان خبرگان قانون اساسی فرمود: «اکثریت هرچه گفتند آرای ایشان معتبر است و لو به خلاف و به ضرر خودشان باشد. شما ولیّ آنها نیستید که بگویید که این به ضرر شماست ما نمیخواهیم بکنیم. شما وکیل آنها هستید؛ ولیّ آنها نیستید… آن مسیری که ملت ما دارد، روی آن مسیر راه را بروید، و لو عقیدهتان این است که این مسیری که ملت رفته خلاف صلاحش است. خُب باشد. ملت میخواهد اینطور بکند، به ما و شما چه کار دارد؟ خلاف صلاحش را میخواهد. ملت رأی داده؛ رأیی که داده متَّبع است.» (صحیفۀ امام/ج9/ص304)
دو گناهی که خدا در قرآن، سختتر از بقیۀ گناهها با آنها برخورد کرده
دو تا گناه هست که خداوند متعال خیلی سختتر از بقیۀ گناهها با آنها برخورد کرده است. یکی از آنها «ربا» است. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: «خداى سبحان در این آیات در امر رباخوارى شدتى بهکار برده که درباره هیچ یک از فروع دین این شدت را به کار نبرده است مگر یک مورد که سختگیرى در آن نظیر سختگیرى در امر ربا است، و آن این است که «مسلمانان، دشمنان دین را بر خود حاکم سازند» و اما بقیه گناهان کبیره هر چند قرآن کریم مخالفت خود را با آنها اعلام نموده و در امر آنها سختگیرى هم کرده، و لیکن لحن کلام خدا ملایمتر از مساله ربا و حکومت دادن دشمنان خدا بر جامعه اسلامى است و حتى لحن قرآن در مورد زنا و شرب خمر و قمار و ظلم و گناهانى بزرگتر از این، چون کشتن افراد بىگناه، ملایمتر از این دو گناه است.»
آیا مردم ما این برداشت را از دین دارند؟ وقتی یک آخوند میبینند، فکر میکنند این آخوند میخواهد چه بگوید؟ چه تذکری به ما بدهد؟ در چه زمینهای؟ این آخوند چه چیزی را گناه میداند؟ این یعنی ما آخوندها دین را درست معرفی نکردهایم. باید اینطور باشد که وقتی کسی یک آخوند دید بگوید «در نظر این آخوند، اوّلین مشکل در عالم، حاکمیت دشمنان خدا بر مسلمین است» چون ما باید طبق قرآن عمل کنیم. وقتی علامۀ طباطبایی این جمعبندی را از قرآن به ما ارائه میدهد، یعنی مهمترین مسئلۀ قرآن، نظام سیاسی است و عملکرد نظام سیاسی در عرصۀ اقتصادی. گناه بزرگ چیست؟ شما حق ندارید اسرائیلیها را تحمل بکنید. گناه بزرگ این است که ما کفار را بر مسلمانان مسلط کنیم. این از گناههای دیگر در قرآن سنگینتر است. آنوقت اگر من یکطور دیگر دین را معرفی کنم خیلی بد میشود.
راز موفقیت دولت کریمۀ امامزمان این است که با «احساس مسئولیت عموم مؤمنین» کارها را پیش میبرد
از دولت کریمه سوءاستفاده میشود. دیدیم که یکی از منافقین میگفت این پیامبر ساده است، میروم پیش او و قسم میخورم او هم باور میکند. در اطراف پیامبر(ص) در موقعیتهای مختلف منافقین با هم قرار میگذاشتند فلان کار را بکنیم. میگفتند اگر پیغمبر فهمید چه؟ قسم میخوریم که ما این کار را نکردیم، او قبول میکند. پس اولاً منافقین به دولت کریمه ضربه میزنند. و ثانیاً بیتفاوتها به دولت کریمه ضربه میزنند. پس دولت کریمه چهطوری میخواهد کار خودش را راه بیندازد؟
راز موفقیت دولت کریمۀ امامزمان(ع) این است که با «احساس مسئولیت عموم مؤمنین» کارها را پیش میبرد؛ احساس مسئولیت فردی، احساس مسئولیت خانوادگی، احساس مسئولیت اجتماعی و احساس مسئولیت سیاسی. این روند تربیت یک انسان درست است. اگر یک مدرسهای اعتقادات به بچههای شما یاد داد ولی احساس مسئولیت یاد نداد، دین تحریفشده به بچههای شما یاد داده است. اگر احساس مسئولیت باشد، آنوقت حکومت امامزمان ارواحنالهالفدا میشود حکومت جمعی. همۀ ما احساس مسئولیت میکنیم.
یک روایت دربارۀ احساس مسئولیت بخوانم. از پیامبر اکرم(ص) نقل است که میفرماید: «کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِهِ»(ارشاد القلوب، دیلمی/ج1/ص184)؛ همۀ شما راعی هستید. به چه کسی راعی میگویند؟ به کسی که فرمانده است، به کسی که چوپان است، به کسی که دیگران را مراعات میکند. به چه کسی رعیّت میگویند؟ به کسی که رعایت میشود. چه کسی راعی است؟ همه؛ همه رئیس هستند. آقا وقتی همه را رئیس میکنی، طبیعتاً یک عدهای شلوغ میکنند! بله؛ مثلاً خوارج این کار را کردند. وقتی همه را رئیس میکنی، یک عده شاخ درمیآورند؛ از اینطرف خوارج، از آنطرف طلحه و زبیر… بله؛ ریسکش را میپذیریم.
دولت کریمه با قانون و نظارت و تنبیه محقق نمیشود، همه باید احساس مسئولیت کنند
اگر همه راعی شدند و این دو شرط را پیاده کردند؛ یعنی با هم هماهنگ شدند و رهبریِ هماهنگکننده (ولایت) را پذیرفتند، مدینۀ فاضله تحقق مییابد. دولت کریمه اینطوری درست میشود و الّا با قانون، با نظارت، با هر تنبیهی درستشدنی نیست. ما الان از قوۀ قضائیه تقاضا میکنیم جلوی رانتها و فسادها را بگیرد، ولی جامعۀ درست آن است که سر قوۀ قضائیهاش اینهمه شلوغ نباشد. وقتی قوۀ قضائیه سرش شلوغ شد، آن وقت اگر کسی بخواهد فساد کند میرود آنجا را خراب میکند. آنجا هم دیگر سالم نمیماند، رویش فشار میآید. فرشته که نیستند از آسمان آمده باشند، آنها هم بالاخره آدم هستند.
نیروهای امنیتی اطلاعاتی هیچوقت نمیتوانند بهطور کامل جلوی فساد را بگیرند. این راهش نیست. نه اینکه الآن این کار را تعطیل کنند؛ باید کار کنند، به خاطر زحمتی که میکشند دستشان را میبوسیم. ولی تا کِی؟ ما باید چهکار کنیم؟ همه باید مسئول باشند و احساس مسئولیت کنند. اما بعضیها احساس مسئولیت فردی هم ندارند! یعنی خودش را مسئول زندگیاش نمیداند. اصلاً برای زحمتکشیدن و پولدرآوردن احساس مسئولیت ندارد، میخواهد برود خودش را یک جایی آویزان کند یک پول مفتی به دستش بیاید.
رسول خدا اگر یک جوانی را میدیدند که مؤمن است و اخلاقش خوب است، به او میفرمودند شغلت چیست؟ چهطور پول در میآوری؟ اگر میگفت من کاری بلد نیستم، حضرت میفرمود «از چشمم افتاد» وقتی علتش را از رسول خدا(ص) سوال میکردند، میفرمودند مؤمنی که شغل ندارد و کاری بلد نیست از ایمانش ارتزاق میکند. «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا نَظَرَ الرَّجُلَ فَأَعْجَبَهُ قَالَ هَلْ لَهُ حِرْفَةٌ فَإِنْ قَالُوا لَا قَالَ سَقَطَ مِنْ عَیْنِی قِیلَ وَ کَیْفَ ذَاکَ یَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا لَمْ یَکُنْ لَهُ حِرْفَةٌ یَعِیشُ بِدِینِه»(جامع الاخبار، شعیری/ص139) باید هنر داشته باشی پول دربیاوری.
احساس مسئولیت
الآن غرب رسیده به «عدم احساس مسئولیت خانوادگی» بهحدی که مردم با سگ و گربه زندگی میکنند. متأسفانه احساس مسئولیت خانوادگی در جامعۀ ما هم دارد کاهش پیدا میکند. آمار طلاق افزایش یافته و آمار ازدواج کاهش یافته است. احساس مسئولیت فردی، احساس مسئولیت خانوادگی، احساس مسئولیت اجتماعی، احساس مسئولیت سیاسی، و احساس مسئولیت امّت اسلامی و احساس مسئولیت جهانی، همه باید در ما باشد.
«احساس مسئولیت جهانی» روز قدس را درست میکند
احساس مسئولیت امّت اسلامی و احساس مسئولیت جهانی روز قدس را درست میکند. کلمات حضرت امام را در مورد روز قدس برای شما بخوانم. به خاطر اینکه به احساس مسئولیت سیاسی توجه کنیم. امام خمینی میفرماید: «مسئولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت- ارواحنا فداه- است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد.
مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظهای مسئولین را از وظیفهای که بر عهده دارند منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنماید، ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است منصرف کند.» (صحیفه امام/ج21/ص 327) احساس مسئولیت جهانی امام را ببین. این یک مسئله.
کسانی که میگویند ما میخواهیم به کشور خودمان برسیم توجه کنند امام در 27 مرداد 59 چه میفرمایند: «مسلمین باید هوشیار باشند که امروز مثل دیروز نیست. این عصر ما مثل عصرهاى سابق نیست که هر طایفه اى در محل خودشان منافع خودشان را به دست بیاورند…امروز منافع همه کشورهاى اسلامى بههم پیوند خورده است. منافع کشور اسلامى ایران با منافع سایر کشورها، اینها با هم پیوند دارند.» (صحیفه امام/ج13/صص132-134) در جای دیگری از همین سخنرانی میفرمایند: «امروز هر مسئلهاى در یک گوشه دنیا واقع بشود، مسئله دنیاست، نه مسئله همانجا» امام از سالها قبل مفهوم دهکدۀ جهانی را بیان فرموده بودند و فرمودند ما نسبت به جهان مسئولیت داریم.
امام(ره): باید مستضعفین مجهز بشوند و و دماغ مستکبرین را بهخاک بمالند
حضرت امام دربارۀ روز قدس تعابیر بلندی دارند و میفرماید این روز، روز رسولالله الأعظم(ص) البته با این عبارت: «من روز قدس را روز اسلام و روز رسول اکرم(ص) میدانم.» و بعد میفرماید که «روز قدس روزی است که باید به همۀ ابرقدرتها هشدار بدهیم که اسلام دیگر تحت سیطرۀ شما به واسطۀ عمّال خبیث شما واقع نخواهد شد. روز قدس روز حیات اسلام است.» (صحیفۀ امام/ج9/ص277)
ببینید امام چه نگاهی داشتند! در جای دیگری میفرماید: «روز قدس، جهانی است، و روزی نیست که فقط اختصاص به قدس داشته باشد. روز مقابله مستضعفین با مستکبرین است، روز مقابله ملتهایی است که در زیر فشار ظلم آمریکا و غیرآمریکا بودند، روزی است که باید مستضعفین مجهز بشوند، در مقابل مستکبرین، و دماغ مستکبرین را بهخاک بمالند» (صحیفه امام/ج9/ص277) تلویزیون در روز قدس فقط فیلمهای مربوط به روز قدس را میگذارند، بنا بر این فرمایش امام باید فیلم بمباران یمن و گرسنههای آفریقا را هم در این روز بگذارند. وقتی امام میفرماید «همهجا» یعنی حتی جنایتهای آمریکا در ویتنام و آمریکای لاتین و … هم باید نشان داده شود. روز قدس فقط مال نقطۀ قدس نیست، البته آن نقطۀ محوری است.
امام در ادامه میفرماید: «روزی است که بین منافقین و متعهدین امتیاز خواهد شد. متعهدین این روز را روز قدس میدانند، و عمل میکنند به آنچه باید بکنند. و منافقین-آنهایی که با ابرقدرتها در زیر پرده آشنایی دارند و با اسرائیل دوستی- در این روز بیتفاوت هستند، یا ملتها را نمیگذارند که تظاهر کنند. روز قدس روزی است که باید سرنوشت ملتهای مستضعف معلوم شود، باید ملتهای مستضعف اعلام وجود بکنند در مقابل مستکبرین.» (صحیفه امام/ج9/ص276) و در جای دیگری میفرماید: «روز قدس یک روز اسلامی است، و یک بسیج عمومی اسلامی بود. و من امیدوارم که این امر مقدمه باشد از برای یک حزب مستضعفین در تمام دنیا.».
منبع: www.tasnimnews.com ،panahian.ir، hawzah.net، صحیفه امام خمینی جلد 19،15.www.khabaronline.ir