وسواس ها (یا وسواس فکری)؛ افکار، تصاویر و یا امیال ناخواسته و مزاحمی هستند که شدیدا فرد را مضطرب می کند و اعمال وسواسی (اجبارها)، رفتار هایی هستند که فرد با قصد رهایی از افکار وسواسی و یا کاهش اضطرابش، انجام می دهد.
بیشتر مردم در بخش هایی از زندگی خود برخی از افکار یا اعمال وسواسی را تجربه می کنند اما به این معنی نیست که همه ما به اختلال OCD مبتلا هستیم. کسی که به اختلال وسواس مبتلاست چرخه وسواس و اجبارش آنقدر شدید است که وقت زیادی از او می گیرد و در انجام کارهای روزمره زندگی او مشکل ایجاد کند.
تعریف علمی اختلال OCD
وسواس فکری؛ افکار، تصاویر و تکانه هایی هستند که مرتبا در ذهن فرد تکرار می شوند و به نظر می رسد خارج از کنترل فرد هستند و علی رغم میل او به ذهنش می آیند. مثل اینکه فرد مدام فکر می کند مبادا دستش آلوده باشد (فکر وسواسی) و برای کاهش نگرانی از آلوده بودن دستش آن را مدام می شوید (اجبار یا وسواس عملی)
در مکالمات روزمره به کرات از کلمه ی وسواس و وسواسی استفاده می شود. اما بیشتر به معنی “اهمیت دادن” به چیزی است. مثلا فردی که می گوید من روی کارم وسواس دارم یعنی کارم برایم اهمیت دارد و به این معنی نیست که به OCD مبتلاست.
شما می توانید به شدت درگیر موسیقی مورد علاقه خود باشید اما باز هم به کارهای روزمره ی خود برسید و با دوستانتان شام بخورید، سر ساعت مشخصی برای خواب آماده شوید و صبح ها به موقع سرکار بروید. پس شما مبتلا به OCD نیستید.
حتی داشتن افکار آزار دهنده هم به معنی فکر وسواسی نیست. مثلا هرکسی ممکن است گاهی نگران بیمار شدن خودش یا عزیزانش باشد، اما این نگرانی لزوما نشانه های OCD نیستند.
چون شدت و مدت زمان درگیری با این افکار زیاد نیستند و زندگی عادی فرد را دچار اختلال نمی کند.
علایم وسواس فکری
به طور خلاصه می توانم بگویم برای آنکه فردی به وسواس فکری مبتلا باشد باید علایم زیر را داشته باشد:
- وجود افکار، تصویرها یا تکانه هایی که مدام در ذهن او تکرار شوند. مثلا این فکر که دستانم آلوده هستند. یا بیماری ایدز دارم. نکنه به فرزندم آسیب بزنم
- افکار یا تصاویر باید غیر منطقی باشند. مثلا فردی که به خاطر عبور از کنار یک سطل زباله نگران این است که مبادا به ایدز مبتلا شود. فکر غیر منطقی دارد. چون می داند ایدز فقط از طریق خون منتقل می شود و عبور از کنار سطل زباله نمی تواند باعث ابتلا به ایدز شود.
- شدت و میزان افکار زیاد باشد به طوری که روند زندگی او را مختل کند. مثلا اگر شما امروز برای عیادت فردی به بیمارستان رفته باشید و پس از برگشتن همه لباس های خود را ضدعفونی کنید لزوما به وسواس مبتلا نیستید اما اگر مدت ها پس از رفتن به بیمارستان، ذهن تان درگیر آن روز باشد و مراقبت های ویژه ای بکنید احتمالا به وسواس فکری مبتلا هستید.
شدت وسواس
شدت درگیری فرد درباره افکار یا اعمال وسواسی متفاوت است. اگر فردی ساعات زیادی از وقت خود را درگیر افکار یا اعمال وسواسی خود باشد دچار وسواس فکری شدید یا وسواس عملی شدید است. مثلا اگر حمام رفتن فردی بیش از ۲ ساعت طول بکشد به وسواس شدید مبتلاست.
یا فردی که ساعات زیادی از روز درگیر افکار وسواسی اش است به طوری در کار و تحصیل او اختلال جدی ایجاد کرده است به وسواس فکری شدید مبتلاست. به عبارت دیگر ملاک وسواس فکری شدید میزان اختلالی است که وسواس در زندگی روزمره او ایجاد کرده است.
وسواس های فکری شایع
وسواس آلودگی و وسواس نجس و پاکی
- مایعات بدن (مثل: ادرار و مدفوع)
- میکروب/ بیماری (مثل: ایدز، سرطان و …)
نگرانی درباره از دست دادن کنترل خود
- ترس از آسیب زدن به خود و دیگران
- ترس از به ذهن آمدن تصاویر وحشتناک و خشن به ذهن
- ترس از توهین کردن و زدن حرف های رکیک در جمع
- ترس از دزدیدن اشیاء
نگرانی درباره آسیب زدن به دیگران
- ترس از مسئول بودن برای رخ دادن اتفاقات بد (مثلا نگرانی درباره اینکه مبادا کاری کند که ساختمان آتش بگیرد)
- ترس از آسیب زدن به کسی به دلیل بی احتیاطی (مثال: مبادا به دلیل آلودگی دست های من دستگیره خانه کثیف شده و باعث شود مادرم بیماری لاعلاج بگیرد)
وسواس های مرتبط با کمال گرایی
- وسواس تقارن (مثلا همه کتاب های داخل قفسه کتاب از نظر اندازه قرینه باشند)
- ناتوانی در تصمیم گیری برای نگه داشتن اشیاء یا دور انداختن آنها
- ترس از گم کردن چیزی
وسواس جنسی
- افکار یا تصاویر جنسی ممنوع
- افکار یا تخیلات جنسی درمورد دیگران
- افکار یا تصاویر جنسی درباره کودکان یا نزدیکان
- افکار آزار دهنده درمورد رفتار خشونت آمیز جنسی با دیگران
وسواسی مذهبی
- نگرانی درمورد زیر سئوال بردن خدا یا توهین به مقدسات
- نگرانی بیش از حد درمورد درست و غلط بودن امور اخلاقی
وسواس های دیگر
- افکار بدبینانه در مورد خوش شانسی و یا بدشانسی اعداد و یا رنگ های خاص
وسواس علمی
وسواس عملی (یا همان اجبار) بخش دوم اختلال OCD است. وسواس های عملی رفتارها یا افکاری هستند که فرد برای خنثی کردن افکار وسواسی و کاهش اضطراب خود انجام می دهد.
انجام وسواس های عملی زمان بر هستند و مانع انجام فعالیت های مهم و عادی فرد می شوند. البته انجام هر رفتار تکراری به معنی این نیست که فرد وسواس عملی دارد. مثلا، داشتن ساعات خواب منظم، انجام منظم اعمال دینی و یا داشتن زمان مشخص برای مطالعه نوعی رفتار های تکرار شونده هستند و معمولا کارکرد مثبتی دارند و به رشد فرد کمک می کند.
تفاوت دیگر وسواس عملی با سایر کارهای تکراری این است که در OCD فرد خود را مجبور به انجام اجبارها می داند و در صورت انجام ندادن آنها شدیدا مضطرب می شود.
وسواس های عملی رایج
وسواس شستشو
- شستن دست ها بیش از حد معمول و یا به روشی خاص (مثلا ۱۰ بار شستن دست ها)
- بیش از حد طولانی بودن کارهایی مثل دوش گرفتن، مسواک زدن یا دستشویی رفتن (که یکی از دلایل طولانی بودن این کارها داشتن قواعد خاصی برای انجام آنهاست. مثلا حمام رفتن باید دقیقا طبق یک قاعده مشخص انجام شود).
- نظافت بیش از حد وسایل خانه و اشیاء دیگر
- انجام کار های دیگر به منظور جلوگیری از تماس با آلودگی (مثلا دست نزدن به دستگیره درها)
وسواس چک کردن
- چک کردن اینکه به دیگران آسیب نمی رسانید (مثلا چک کردن مداوم خاموش بودن اجاق گاز)
- چک کردن این که اتفاق بدی رخ نداده نباشد (مثلا زنگ زدن مداوم به عزیزان)
- چک کردن این که اشتباهی مرتکب نشده باشید (چک کردن چندین باره قفل درب)
- چک کردن شرایط جسمی خودتان (انجام مکرر و بیش از اندازه آزمایشات، مثلا آزمایش ایدز)
وسواس تکرار
- دوباره خوانی یا دوباره نویسی (مثلا ۵ بار خواندن یک پاراگراف)
- تکرار فعالیت های روزمره (مثلا قبل از نشستن یک بار بلند شدن و نشستن)
- تکرار حرکات بدنی (مثال: ضربه زدن با انگشت، چشمک زدن، تکان دادن سر و …)
وسواس های عملی ذهنی
- مرور ذهنی وقایع به منظور جلوگیری از آسیب (چند بار فکر کردن به یک اتفاق مشخص)
- دعا کردن برای جلوگیری از آسیب دیدن خود یا دیگران
- شمارش در حین انجام یک تکلیف تا رسیدن به یک شماره “خوب”، “درست” یا “امن” (مثلا شمردن قدم ها یا پله ها)
- “لغو کردن” یا “حذف کردن” (مثال: جایگزین کردن یک کلمه ی “بد” یا یک کلمه “خوب” برای از بین بردن اثر منفی آن)
وسواس های عملی دیگر
- سئوال پرسیدن مداوم برای اطمینان گیری (مثلا از دوست خود می پرسد مطمئنی لباسم به سطل آشغال نخورده؟)
- اجتناب از موقعیت هایی که ممکن است وسواس را راه اندازی کند (مثلا راه رفتن با فاصله زیاد از سطل آشغال)
درمان وسواس زمان بر است؟
چقدر طول می کشد؟ به اندازه ای که فرد نیاز داشته باشد. در این مورد، می توانم بگویم که فرد مبتلا به وسواس نه چندان پیچیده، به حدود ۶ الی ۱۲ ماه زمان برای بهبودی کامل نیاز دارد.
اگر نشانه ها شدید تر و سرعت پیشرفت فرد کمتر باشد، ممکن است فرایند درمان بیشتر هم طول بکشد. همچنین برخی از افراد نیاز دارند پس از اتمام دوره ی درمان وسواس خود، روی جنبه های دیگر زندگی خود کار کنند.
مثلا ممکن است زمان زیادی از آخرین باری که مهمانی رفته یا شغل ثابتی داشته یا کارهای خانه را انجام داده اند گذشته باشد. تمرین برای انجام این فعالیت ها ممکن است طول دوره درمان را بیشتر کند.
نکته مهم این است که باید درمان خود را کامل کنید. چیزی به نام درمان ناقص وجود ندارد. افرادی که فکر می کنند تنها با درمان نشانه هایی که مقابله با آن ها راحت تر است می توانند مشکل خود را حل کنند، به زودی به خانه ی اول بر می گردند.
باید مراقب بازگشت علایم وسواس خود باشید.
یکی از جمله های مورد علاقه ی من این جمله است: خوب شدن نیمی از مسیر و خوب ماندن نیم دیگر آن است.
دوباره حرف اولم را تکرار می کنم وسواس مزمن است و پس از درمان باید برای حفظ تغییرات ایجاد شده به موارد خاصی توجه کنید.
یکی از این نکات این است که همیشه با ترس ها و وسواس های خود مقابله کنید و اجازه رشد به آنها ندهید.
علت دیگر بازگشت وسواس این است که گاهی فرد احساس می کند خوب شده و بدون اطلاع دادن به درمانگر یا نزدیکان، مصرف داروهایش را متوقف می کند یا فرایند درمان را نیمه کاره رها می کند.
متاسفانه، مغز شما زمانی که دارو مصرف می کنید خودش را ترمیم و تعمیر نمی کند و زمانی که مصرف دارو را قطع می کنید، مواد شیمیایی درون مغزتان به همان وضعیت ناکارآمد سابق برمی گردد. پس تا زمانی که دوره روان درمانی شما کامل نشده است طبق دستور روانپزشک داروهای خود را مصرف کنید.