مقاومت در مقابل سلطه گران برای چه می کنیم؟ چرا ایستادگی می کنیم؟ چرا تسلیم آنها نمی شویم؟!!
گزیده ای از کلیپ:
فکر غلط و خطائی که این هم باز دارد بهنحوی از سوی آمریکاییها تزریق میشود و کسانی هم در داخل آن را ترویج میکنند، این است که اگر ما با آمریکا سازش کنیم، مشکلات کشورمان حل خواهد شد. ده تا دلیل میشود شمرد برای اینکه این حرف غلط است، این حرف دروغ است، این حرف فریب است. سازش با آمریکا مشکلات کشور را بههیچوجه حل نمیکند؛ نه مشکلات اقتصادی را، نه مشکلات سیاسی را، نه مشکلات امنیّتی را، نه مشکلات اخلاقی را، بلکه بدتر خواهد کرد.
میگویند که «چالش با قدرتها هزینه دارد» -[البتّه] اشتباه میکنند- بله، چالش هزینه دارد، امّا سازش هم هزینه دارد. چالش اگر عقلائی باشد، چالش اگر منطبق با منطق باشد، اگر با اعتمادبهنفس باشد، هزینهاش بمراتب کمتر از هزینهی سازش است.
بعضی ها همین قدر این رو بلدن که گله کنند و کمبودها رو مطرح کنند. اما از سهم خود حرفی نمی زنند. آن وقت که وقت تلاش است تماشچی هستند وقت داوری بی رحمانه قضاوت می کنند.
بعضی عقلانیت را در این می دانند و اشتباه می کنند، می گویند چالش هزینه دارد بله ولی سازش هم هزینه دارد. چالش اگر عقلایی و بر اساس منطق باشد و با اعتماد به نفس باشد هزینه اش به مراتب کمتر است.
سازش با ابر قدرت ها ظلم به بشر است.آن هایی که می گویند سازش کنید یا جاهل هستند یا مزدور…
تجربه در جمهوری اسلامی به ما نشان داده مقاومت جواب می دهد، هر جا مقاومت کردیم جواب گرفتیم.
مقاومت در برابر ظلم در دنیای امروز
این را نباید فراموش کرد که به توفیق الهی و به فضل الهی، جریان مقاومت در مقابل ظلم و زور، امروز در دنیا وجود دارد، متّکی به نام خدا و به اسلام. منطقهی ما یک نمونهی از آن است. امروز در منطقهی ما روحیهی بیداری اسلامی بر بسیاری از ملّتها و کشورها حاکم است. اینکه شما ملاحظه میکنید قدرتمندان مستکبر دنیا، در رأس آنها آمریکای جنایتکار -شیطان بزرگ- نسبت به این منطقه حسّاس هستند، بهخاطر این است که در این منطقه روحیهی گرایش به اسلام و اقبال به اسلام و بیداری اسلامی بهطور واضح به چشم میخورد؛ اینها با بیداری ملّتهای مسلمان مخالفند، اینها از بیداری ملّتهای مسلمان میترسند.
در هرجایی که اسلام توانسته است بر دل و جانِ مردم مسلّط بشود، استکبار سیلی خورده و ما جدّاً معتقدیم که استکبار، بار دیگر از بیداری اسلامی در این منطقه سیلی خواهد خورد.
عرض ما به برادران مسلمان، به ملّتهای مسلمان، به روشنفکران دنیای اسلام، به علمای محترم دینی در کشورهای اسلامی همین است؛ این حرکت اسلامی را هرچه میتوانید تقویت کنید؛ راه نجات این منطقه تقویت بیداری اسلامی است، تقویت حرکت مقاومت اسلامی است. این وظیفه متوجّه عموم آحاد ملّتهای مسلمان است؛ بخصوص علمای اسلام، بخصوص روشنفکران، نویسندگان، شعرا، دانشمندان، هنرمندان، نخبگان سیاسی؛ اینها موّظفند، اینها مخاطبند به خطاب دعوت پیامبر اسلام و هدایت اسلامی. امروز این زمینه در دنیای اسلام پدید آمده است؛ بخصوص در این منطقهی غرب آسیا زمینهی بیداری اسلامی فراهم است؛ همه باید کمک کنند، این بیداری را به ثمر برسانند.
ترویج نظریه مقاومت
نظریّهی مقاومت در مقابلِ دشمنِ قویپنجه را تبلیغ کنید، ترویج کنید. بعضی تصوّر نکنند که چون دشمن بمب دارد، موشک دارد، دستگاههای تبلیغاتی دارد و از این قبیل، ما عقبنشینی [کنیم]؛ نخیر، نظریّهی مقاومت، یک نظریّهی اصیل و درست است؛ هم در مقام نظر، هم در مقام عمل؛ از لحاظ نظری و از لحاظ عملی -از هر دو جهت- باید [ترویج شود]. معنای نظری این است که تبیین کنید. شما جوانها خیلی خوب میتوانید این نظریّهی مقاومت را تبیین کنید؛ هم در بین خودتان و هم محیطی که در آنجا قرار دارید و هم حتّی در ارتباط با کشورهای دیگر و جوانهای دیگر. نظریّهی مقاومت را، این را که هدفِ استکبار سیطره است، هدفِ استکبار سلطه است، سلطهی بر ملّتها است، برای همه تبیین کنید، بدانند که هدف استکبار این است.
از لحاظ عملی، جریان مقاومت را ما حقّ جوانها میدانیم؛ جوانهای عراق، جوانهای سوریه، جوانهای لبنان، جوانهایی در شمال آفریقا، جوانهایی در مناطق شبهقارّه و اطراف آنها، یک مشت جوانهایی هستند که در مقابل آمریکا مقاومت میکنند، ایستادهاند؛ حقّ اینها است، ما حقّ اینها میدانیم؛ تقویت این جریانها بهمعنای تقویت نظریّهی مقاومت است.
معامله قرن
امروز دنیای اسلام احتیاج دارد به یکصدایی؛ هر صدای تفرقهافکن و تفرقهانگیزی قطعاً مبغوض شارع مقدّس است. از هر طرف، به هر شکل، به هرجور، تفرقه ممنوع است. چرا؟ چون دشمن متمرکز شده است روی دنیای اسلام. شما ببینید در دنیای اسلام چه خبر است؟ از آن طرف فشارهایی که بر کشور یمن وارد میشود؛ یک ملّت مظلوم چند سال است که بهطور دائم مورد تهاجمند؛ البتّه شجاعند، قویاند، مقاومت میکنند، امّا سختی میکشند. از آن طرف مسئلهی فلسطین و این سیاست شیطانی و خبیثی که آمریکا در مورد فلسطین در نظر گرفته است، اسمش را هم گذاشته است «معاملهی قرن».
البتّه بدانند که این معاملهی قرنی که آنها فکر کردهاند، به توفیق الهی هرگز تحقّق نخواهد یافت. به کوری چشم دولتمردان آمریکا که دارند خودشان را میکشند برای اینکه در قضیّهی فلسطین یک کاری انجام بدهند، قضیّهی فلسطین از یادها نخواهد رفت و شهر مقدّس بیتالمقدّس پایتخت فلسطین باقی خواهد ماند و قبلهی اوّل مسلمانها برای مسلمانها باقی خواهد ماند.
هنر و نقشش در مقاومت
شعر یکی از هنرهای اثرگذار است؛ یک خصوصیّاتی در شعر هست که در بسیاری از هنرهای دیگر نیست. خب بعضی از هنرها در بخش دیگری و به نوع دیگری خیلی اثرگذارند -مثل سینما، مثل تئاتر و از این قبیل- امّا شعر یک جور دیگری اثرگذار است. شعر بایستی جریانسازی بکند؛ یعنی مجموعهی شاعر کشور باید جوری شعر را در فضای هنری کشور و فضای شعری کشور تنظیم بکنند و تولید بکنند و خلق بکنند و تکثیر بکنند که بتواند مسائل مهم و مورد ابتلاء کشور را گفتمانسازی کند و جریانسازی کند.
فرض بفرمایید راجع به مسئلهی عدالت، مسئلهی مقاومت، مسئلهی اخلاق؛ ما چقدر احتیاج داریم به اخلاق معاشرتی با یکدیگر که من پریروز هم در یک جلسهای اینجا با جوانها روی این تکیه کردم؛ ما، هم اخلاق فردی خودمان، اخلاق شخصی خودمان بایستی تهذیب بشود و رشد و عُلو پیدا بکند، هم اخلاق معاشرتیمان، رفتارهایمان با مردم، مثل گذشت، مثل ایثار، مثل صداقت، مثل اُخوّت، برادری و از این چیزها. خوشبختانه در تاریخ شعر ما، در این زمینه خیلی حرف هست، خیلی اشعار عالی سروده شده و این گفتمانسازی باید ادامه پیدا کند؛ همچنین در زمینههای گوناگون که عرض کردم؛ مثل مقاومت، مثل همین مسائلی که امشب در چند شعر بود و موضوعات مهمّی بود.
سست بودن پایه های رژیم اشغالگر
جمهوری اسلامی ایران، از همان ابتدا بر نادرستی این نوع روشهای سازشکارانه بصیرت یعنی شناخت علائم منافق _ سخنرانی حجت الاسلام پناهیان تأکید کرد و آثار زیانبار و خسارتهای سنگین آن را گوشزد نمود. فرصتی که به روند سازش داده شد، آثار مخرّبی در مسیر مقاومت و مبارزهی ملّت فلسطین به همراه داشت، امّا تنها فایدهی آن، اثبات نادرستی تصوّر واقع بینی در عمل بود. اساساً روش و طریقهی شکلگیری رژیم صهیونیستی به گونهای است که نمیتواند از توسعهطلبی و سرکوبگری و تضییع حقوق حقّهی فلسطینیان دست بردارد؛
زیرا موجودیّت و هویّت آن در گروِ نابودی تدریجی هویّت و موجودیّت فلسطین است. چه، آنکه موجودیّت نامشروع رژیم صهیونیستی، در صورتی قابلیّت استمرار خواهد داشت که بر ویرانههای هویّت و موجودیّت فلسطین بنا شود. به همین دلیل است که حفاظت از هویّت فلسطینی و پاسداری از همهی نشانههای این هویّتِ بر حق و طبیعی، امری واجب، ضروری و یک جهاد مقدّس است. تا وقتی که نام فلسطین، یاد فلسطین و شعلهی فروزان مقاومت همهجانبهی این ملّت برافراشته بماند، امکان ندارد که پایههای رژیم اشغالگر، مستحکم گردد.
شهید سلیمانی مظهر مقاومت
شهید سلیمانی با حرکات خود و بالاخره با شهادت خود -شهادتش هم مکمّل این معنا بود- اسم رمز برانگیختگی و بسیج مقاومت در دنیای اسلام شد. الان در دنیای اسلام هر جایی که بنای مقاومت در مقابل زورگویی استکبار را داشته باشند، مظهرشان و اسم رمزشان شهید سلیمانی است. در کشورهای مختلف او را احترام میکنند، تکریم میکنند، عکسش را میزنند، نامش را پخش میکنند، برایش مجلس درست میکنند. در واقع ایشان نرمافزارِ مقاومت را و الگوی مبارزه را به ملّتها تعلیم کرد، به ملّتها سرایت داد، در ملّتها رایج کرد؛ اینها خب نقشهای خیلی مهم و بسیار حسّاسی است؛ لذاست که ایشان به معنای واقعی کلمه، یک شخصیّت برجسته و یک چهرهی قهرمانیِ اسلامی است.
حرکت خیرهکنندهی مردم در بدرقهی شهید سلیمانی است. شما دیدید ملّت ایران چه کردند؛ چه کردند در تهران، چه کردند در شهرستانهای مختلف، مردم چگونه با این قضیّهی مهم -شهادت یک سردار برجسته- مواجه شدند. خطا است اگر ما خیال کنیم این فقط یک حرکت عاطفی محض بود؛ بله؛ عواطف هم تأثیر داشت، لکن این حرکت خیلی فراتر از یک حرکت عاطفی محض بود؛ این، ایمان به جهاد مردم را نشان میداد. مردم نشان دادند که به جهاد در میدان مقاومت معتقدند، به مبارزه معتقدند، به مقاومت در مقابل استکبار معتقدند. مردم نشان دادند که به کسی که مظهر اقتدار ملّی و اقتدار جهادی ایران است احترام میگذارند. شهید سلیمانی مظهر این اقتدار بود، در کلّ منطقه اقتدار ملّی ایران را به رخ دشمنان کشور و دشمنان انقلاب میکشید، مظهر این روحیهی اقتدار ملّی بود، مردم به این احترام گذاشتند.
مقاومت و هوشیاری مردم
غرب میکوشد پس از سقوط ناگزیر مهرههاى وابسته، اصل سیستم و اهرمهاى اصلى قدرت را حفظ کند و سر دیگرى را بر روى این بدن بگذارد و بدین وسیله سلطهى خود را همچنان ادامه دهد. این به معناى هدر رفتن همهى تلاشها و مجاهدتها است. در این مرحله اگر با مقاومت و هشیارى مردم مواجه شوند، میکوشند تا بدیلهاى انحرافى گوناگون در پیش پاى نهضت و مردم بگذارند. این سناریو میتواند پیشنهاد مدلهاى حکومتى و قانون اساسىهائى باشد که کشورهاى اسلامى را بار دیگر در دام وابستگى فرهنگى و سیاسى و اقتصادى به غرب بیفکند، و میتواند نفوذ میان انقلابیون و تقویت مالى و رسانهاى یک جریانِ نامطمئن و به حاشیه راندن جریانهاى اصیل در انقلاب باشد. این نیز به معنى بازگرداندن سلطهى غرب و تثبیت مدلهاى نوسازى شدهى غربى و بیگانه از اصول انقلاب و در نهایت، تسلط آنها بر اوضاع است.
علت عقب ماندگی مسلمانان
ضعف ما امت مسلمان، عقبماندگى ما، کجرفتارىهاى ما، کجتابىهاى ما در مسائل اخلاقى و زندگى، همهى اینها ناشى از دورى از قرآن است. ملتهاى مسلمان بر اثر حاکمیت طغیانگران و طاغوتها – که قرآن مخاطبان خود را این همه از طاغوتها برحذر داشته است – خونشان مکیده شد؛ نه فقط خون اقتصادىشان، نه فقط منابع حیاتى و معادن زیرزمینى و نفت و امثال اینها، بلکه روحیهى ایستادگىشان، مقاومتشان، طلب علوّ و عزت در دنیا هم از ملتهاى مسلمان گرفته شد.
ملتهاى مسلمان به فرهنگ خودشان پشت کردند، فرهنگ مادیگرى را پذیرفتند. با اینکه بظاهر ما کلمهى «لا اله الّا اللَّه» گفتیم، در طول زمان مسلمان بودیم، اما فرهنگ غرب و معارف غرب در دلهاى ماها اثر کرد و ماها را از حقایق دور کرد. آن وقت نه فقط اقتصادمان را، عزت دنیوىمان را از دست دادیم، بلکه اخلاق و معالم اخلاقىمان را هم از دست دادیم. ما اگر دچار تنبلى هستیم، اگر دچار ضعف و سستى هستیم، اگر دلهاى ما با یکدیگر مأنوس نیست، اگر در میان ما بدخواهى وجود دارد، اینها از آثار فرهنگ تزریقاتىِ تحمیلىِ ضد اسلامى و غیر اسلامى است.
ایستادگی و مقاومت، راه مقابله با فشارهای شرطی دشمن
مثلاً فرض کنید نظام اسلامی با فشارهای شرطی دشمن مواجه میشود؛ مراد ما از فشار شرطی این است که یک فشاری را وارد میکنند، مثلاً تحریم را، بعد میگویند این را برمیداریم به شرط اینکه فلان کار انجام بگیرد -این جور نیست که آدم را بکلّی مأیوس کنند؛ میگویند برمیداریم امّا شرطش این است که این کار باید انجام بگیرد؛ این خب خیلی چیز خطرناکی است، خیلی چیز مهمّی است؛ این شرطها ممکن است که شرطهای بشدّت گمراهکننده و هلاککنندهای باشد- در یک چنین وضعی انسان چه کار باید بکنند؟ اینجا انسان متوجّه میشود که علاج این، «فَاستَقِم کَماٰ اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک»است؛ چون این مسئله، مسئلهی عمومی است، مسئلهی شخصی که نیست. [مثلاً] در قرآن وجوب صبر، وجوب استقامت برای خود شخص [پیغمبر] هست؛
مخاطبِ «وَ لِرَبِّکَ فَاصبِر» پیغمبر است و به مردم ربطی ندارد امّا این، ارتباط به مردم دارد: فَاستَقِم کَماٰ اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک؛ همه باید استقامت کنید، همه باید بِایستید؛ یعنی یک حرکت جمعیِ صبر و استقامت را از ما میخواهد. پس فهمیدیم که در این قضایا باید این جوری عمل کرد: «فَاستَقِم کَماٰ اُمِرت» باید عمل کرد؛ یا «وَتَواصَوا بِالصَّبر»؛تواصی به صبر، یکدیگر را وادار کردن به ایستادگی و مقاومت و تحمّل و پایداری.
خب وقتی یک چنین چیزی پیش میآید، برای ما آن مفهوم «فَاستَقِم کَماٰ اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک» کاملاً روشن میشود؛ قبل از این، خیلی مفهوم روشنی برای ما ندارد -که خب «وَ مَن تابَ مَعَک» یعنی مردم موظّفند که استقامت کنند- یک امر کلّی است، امّا وقتی یک چنین وضعی پیش میآید، انسان میفهمد که یعنی چه. ما امروز با این مسئله مواجهیم؛ مردم ما دچار مشکلاتی هستند که بخشی از آنها ناشی از فشارهای دشمن است و ما میخواهیم مردم در مقابل مشکلات استقامت کنند.
ریشه اختلاف ملت ها با دولت
سیاستهاى خاورمیانهاى آمریکا در این منطقه، موجب مخالفت ملتها با دولتهاى خودشان شده است؛ بین ملتها و دولتها شکاف افتاده است. اگر چنانچه ملتها با دولتها همراه باشند، هیچ قدرتى قادر نیست بر کشورها تسلط پیدا کند؛ هیچ قدرتى نمیتواند در مقابل ملتها مقاومت کند. آنچه امروز در بعضى از کشورهاى اسلامى اتفاق افتاده است، حضور ملتها در منطقه است، در صحنهى مبارزه است، در میدان مبارزه است. وقتى ملتها در صحنه حاضر میشوند، تیغ قدرتها کُند میشود. قدرتها نمیتوانند به ملتها زور بگویند. افرادى را از نزدیکان خودشان، کسانى را از مزدوران خودشان بر مردم مسلط میکنند، آنها به مردم زور میگویند. ملتها وقتى آمدند توى صحنه، پشت دولتها محکم میشود؛ اگر با ملتهاى خودشان همراه باشند. این، علاج مشکلات این منطقه است.
جبهه مقاومت فلسطین، حزب الله لبنان، مقاومت اسلامی
مسلمانان سراسر جهان بیندیشند که فتنهها و جنگها، انفجارها و ترورها و کشتارهاى کور که در سالهاى اخیر در عراق و افغانستان و پاکستان به راه افتاده است، چگونه و کجا تدبیر و طراحى مىشود؟ چرا تا پیش از ورود تحکّمآمیز و مالکانهى ارتشهاى غربى به سرکردگى آمریکا به این منطقه، ملتها شاهد این همه مصیبت و محنت نبودند؟ اشغالگران از سوئى نهضتهاى مقاومت مردمى در فلسطین و لبنان و دیگر نقاط را تروریست مینامند و از سوئى تروریسم وحشى فرقهئى و قومى را میان ملتهاى این منطقه سازماندهى و رهبرى میکنند.
منطقهى خاورمیانه و شمال آفریقا در دورانى طولانى و بیش از یک قرن، به دست دولتهاى غربى انگلیس و فرانسه و دیگران و سپس به دست امریکا استثمار و اشغال و تحقیر شدند؛ منابع طبیعى آنان غارت و روحیهى آزادگى در آنان سرکوب شد و ملتهاى آنان گروگان طمعورزى بیگانگانِ متجاوز شدند، و پس از آن که بیدارى اسلامى و نهضتهاى مقاومت ملتها، ادامهى آن وضع را براى ستمگران بینالمللى ناممکن ساخت و مسألهى شهادت و عروج الىاللَّه و فىسبیلاللَّه همچون عاملى بىبدیل در صحنهى جهاد اسلامى بار دیگر ظاهر شد، متجاوزانِ منفعل به شیوههاى مزوّرانه روى آوردند و استعمار جدید را جایگزین روش گذشته کردند.
چهره های استعماری
ولى امروز دیو چند چهرهى استعمار، همهى توانائیهاى خود را براى به زانو در آوردن اسلام به عرصه آورده است؛ از نیروى نظامى و مشت آهنین و اشغال صریح تا زنجیرهى اهریمنى تبلیغات و به کارگیرى هزاران سامانهى دروغ پراکنى و شایعهسازى، و از سازماندهى دستجات ترور و آدمکشى بیرحمانه تا گسترش دادن ابزارهاى فساد اخلاقى و تکثیر و ترویج مواد مخدّر و تخریب عزم و روحیه و اخلاق جوانان، و از تهاجم همه جانبهى سیاسى به مراکز مقاومت تا برانگیختن نخوتهاى قومى و تعصبهاى فرقهئى و ایجاد دشمنى میان برادران.
اگر میان ملتهاى مسلمان و میان فرقههاى اسلامى و اقوام مسلمان با یکدیگر، محبت و حسنظن و همدلى، جاى بدگمانى و بدبینى را که خواستهى دشمنان است بگیرد، بخش اعظم توطئه و تدبیر بدخواهان را خنثى خواهد کرد و نقشههاى شوم آنان را براى سیطرهى روزافزون بر امت اسلامى عقیم خواهد ساخت.
مسلمانان در کشورهای غربی
فلسطین و انتفاضهی اسلامی و قیام دولت فلسطینی و مسلمان، لبنان و پیروزی تاریخی حزبالله و مقاومت اسلامی بر رژیم مستکبر و خونخوار صهیونیست؛ عراق و تشکیل دولت مسلمان و مردمی بر ویرانههای رژیم ملحد و دیکتاتور صدام؛ افغانستان و هزیمت خفتبار اشغالگران کمونیست و رژیم دستنشاندهی آن؛ شکست و ناکامی همهی طرحهای استکباری امریکا برای سیطره بر خاورمیانه؛ گرفتاری و آشفتگی علاجناپذیر در درون رژیم غاصب صهیونیست؛ فراگیر شدن موج اسلامخواهی در بیشتر یا همهی کشورهای منطقه و بویژه در میان جوانان و روشنفکران؛ پیشرفت شگفتآور علمی و فناوری در ایران اسلامی به رغم تحریم و محاصرهی اقتصادی؛ شکست جنگافروزان در امریکا در عرصهی سیاسی و اقتصادی؛ احساس هویت و تشخص در اقلیتهای مسلمان در بیشتر کشورهای غربی؛ همه و همه نشانههای آشکار پیروزی و پیشروی اسلام در هماوردی با دشمنان در این قرن یعنی قرن پانزدهم هجری است.
منبع: khamenei.ir، leader.ir.