زن ایرانی مسلمان، مقام معظم رهبری:
از من سؤال کردند که شما در مقابل آنچه که غربیها دربارهی مسئلهی زن در کشور میگویند، چه دفاعی دارید؟ من گفتم: ما دفاع نداریم، ما هجوم داریم! ما در مسئلهی زن، از غرب طلبگاریم؛ ما مدعی غربیم؛ آنها هستند که دارند به زن ظلم میکنند، زن را تحقیر میکنند، جایگاه زن را پائین میآورند؛ به اسم آزادی، به اسم اشتغال، به اسم مسئولیت دادن، آنها را مورد فشارهای روحی، روانی، عاطفی و اهانت شخصیتی و شأنی قرار میدهند؛ آنها باید جواب بدهند. جمهوری اسلامی در این زمینه یک مسئولیتی دارد. جمهوری اسلامی در مسئلهی زن باید به طور صریح و بدون هیچ مجامله، حرف خودش را – که عمدتاً اعتراض به نگاه غربی و این نامعادلهی ظالمانهی غربی است – بگوید. با این نگاه، آن وقت مسئلهی حجاب، مسئلهی نوع ارتباط زن و مرد، همه معنا پیدا میکند.
کج فهمی جایگاه زن و خانواده از سوی غرب در جامعه ایرانی
دربارهی مسئلهی زن در جامعه، اساس مشکل، دو چیز است؛ دو نقطهی اساسی است که اگر دربارهی این دو نقطه بشود فکری کرد، طرحی نو در انداخت و کار پیگیر و مستمری انجام داد، میتوان امیدوار بود که در طول زمان – میانمدت یا بلندمدت – آن چیزی که امروز میتوان آن را بحران مسئلهی زن در دنیا دانست، حل شود. آن دو چیز، یکی عبارت است از نگاه غلط و بد فهمیدن جایگاه زن و شأن زن در جامعه؛ که این نگاه و این بدفهمی از غرب شروع شده و خیلی هم قدیمی و ریشهدار نیست.
آن کسانی که مدعی شدند که در پروتکلهای اندیشمندان صهیونیست این مسئله وجود داشته، میشود حدس زد که این، خلاف واقع نیست. یعنی اگر نگاه کنیم، میبینیم این نگاه غلط، این کجفهمی و بدفهمی در زمینهی شأن زن در جامعه، شاید در حدود صد سال، صد و پنجاه سال بیشتر در غرب سابقه ندارد و از غرب سرریز شده است به جوامع دیگر، از جمله جوامع اسلامی.
نقطهی دوم که اساس مشکل است، بد فهمیدن مسئلهی خانواده و بد عمل کردن در رفتارهای داخل خانواده است. این دو تا مشکل است که به نظر ما بحران مسئلهی زن را – که امروز یک مشکل اساسی در دنیاست – به وجود آورده. شاید تعبیر «بحران زن»، تعبیر تعجبآوری باشد.
بحران مساله شأن زن در جامعه
امروز مسئلهی بحران آب و هوا، بحران آب، بحران انرژی، بحران گرم شدن زمین، به عنوان مسائل اصلی بشریت مطرح میشود؛ اما هیچکدام از اینها مسائل اصلی بشریت نیست. بیشترِ آن چیزهائی که مشکلات اصلی بشریت است، برمیگردد به مسائلی که ارتباط پیدا میکند با معنویت انسان، با اخلاق انسان، با رفتار اجتماعی انسانها با یکدیگر؛ که یکی از آنها مسئلهی زن و مرد، جایگاه زن، مسئلهی زن و شأن زن در جامعه است؛ که این حقیقتاً یک بحران است، منتها به رو نمیآورند، مطرح نمیکنند و سیاستهای مسلط در دنیا به صرفهی خودشان نمیدانند و شاید برخلاف راهبردهای اصلی خودشان میدانند که این مسئله را مطرح کنند.
در مورد مسئلهی اول، که جایگاه زن در زندگی و در جامعه است – با هر تعبیری که میخواهید مطرح کنید، میشود از آن اسم برد – اشکال اینجاست که یک نامعادلهای را بتدریج به وجود آوردهاند؛ یک طرف ذینفع، یک طرف مورد انتفاع؛ بشریت را اینجوری تقسیم کردهاند. طرفِ ذینفع مرد است، طرفِ مورد انتفاع عبارت است از زن. این به طور آرام، با تدریج، با شیوههای گوناگون، با تبلیغات مختلف، در طول دهها سال – که شاید به صد سال، صد و پنجاه سال برسد، که من دقیق نمیتوانم بگویم و این مسئله قابل تحقیق است – در جوامع غربی در درجهی اول، و بعد در جوامع دیگر جا افتاده.
شأن اجتماعی زن را اینجوری معرفی کردند، اینجوری تعریف کردند: زن به عنوان یک موجودی که مورد انتفاع مرد باید قرار بگیرد. لذا در فرهنگ غربی اگر زن بخواهد در جامعه نمود پیدا کند، شخصیت پیدا کند، حتماً باید از جذابیتهای جنسیِ خودش چیزی را ارائه بدهد. حتّی در مجالس رسمی، نوع پوشش زن باید جوری باشد که برای طرف ذینفع و منتفع – یعنی طرف مرد – چشمنواز باشد.
بزرگترین اهانت به زن چیست؟!
به نظر من بزرگترین ضربه، بزرگترین اهانت، بزرگترین حقکشی که در زمینهی مسئلهی زن انجام گرفته، همین است. در محیط اجتماعی، فرهنگی شکل بگیرد که زن به عنوان یک طرفِ مورد انتفاع، برای استفادهی یک طرفِ ذینفع مطرح شود؛ این متأسفانه امروز در فرهنگ غربی وجود دارد. دیگران هم از آنها تقلید کردند، در راهش کوشش کردند، تلاش کردند و این در دنیا جا افتاده. اگر کسی خلاف این را بگوید، علیه او جنجال میکنند. فرض کنیم اگر در یک جامعهای مسئلهی آرایش زنان و تبرّج زنان در محیطهای عمومی محکوم شود، جنجال بلند خواهد شد.
اگر نقطهی مقابل آن انجام بگیرد – یعنی در یک جامعهای عریانی زنان مطرح شود – هیچ سر و صدائی در دنیا بلند نمیشود. اما وقتی پوشش زن، عدم تبرّج زن، آرایش نکردن زن در جامعه مطرح شود، دستگاههای مسلط تبلیغاتی دنیا سر بلند میکنند، جنجال میکنند؛ این نشاندهندهی این است که یک فرهنگی، یک سیاستی، یک راهبردی وجود دارد که سالهای متمادی است دنبال میشود و پایهاش این است که این جایگاه، این شأن، این موقعیت غلط و اهانتآمیز را برای زن تثبیت کنند؛ و متأسفانه کردند.
لذا شما میبینید در غرب با حجاب تدریجاً به صورت علنی دارد مخالفت میشود. عنوانی که برای این مخالفت ذکر میکنند، این است که میگویند حجاب نماد یک حرکت مذهبی است؛ ما نمیخواهیم در جوامع ما – که جوامع لائیک هستند – نمادهای مذهبی مطرح شوند. به نظر من این دروغ است؛ بحث مذهب و غیر مذهب نیست؛ بحثِ این است که سیاست راهبردیِ اساسیِ بنیانی غرب بر عرضه شدن و هرزه شدن زن است و حجاب مخالف آن است. حتّی اگر چنانچه حجاب ناشی از یک انگیزه و ایمان دینی هم نباشد، با آن مخالفت میکنند؛ مشکل اساسی این است.
تبعات عرضه شدن زن
این مسئله آن وقت دنبالههای خودش را، تبعات بسیار جانکاه خودش را در جوامع بشری به وجود آورده: مسئلهی سست شدن بنیان خانواده – گزارشهای تکاندهندهای که یک نمونهاش را یکی از خانمهای محترم اینجا اشاره کردند – مسئلهی آمار گریهآور و تأسفبار تجارت زنان. امروز در دنیا طبق گزارشی که داده شده است – که این گزارش به نظرم گزارش سازمان ملل است؛ گزارش یک مرکز رسمی است – سریعالرشدترین تجارتهای دنیا، تجارت زنان و قاچاق زنان است.
بدترین کشورها هم در این زمینه، چند تا کشورند؛ از جمله رژیم صهیونیستی است. زنان و دختران را با عنوان پیدا کردن کار و عنوان ازدواج و این حرفها، از کشورهای فقیر، از آمریکای لاتین، از برخی کشورهای آسیا، از برخی کشورهای فقیر اروپا جمع میکنند و میبرند آنها را در شرائط بسیار سختی تحویل مراکزی میدهند که انسان از تصور آنها و نام آنها تنش میلرزد.
همهی اینها مبتنی است بر این نگاه غلط، این نامعادلهی ظالمانه در مورد جایگاه زن در جامعه. پدیدهی کودکان نامشروع – که بالاترین آمار کودکان نامشروع هم در آمریکاست – پدیدهی زندگیهای مشترکی که بدون ازدواج انجام میگیرد؛ یعنی در حقیقت نابود کردن کانون خانواده و محیط گرم و صمیمی خانواده و برکات خانواده، محروم کردن بشر از این برکات، اینها همه ناشی از مشکل اول است؛ باید برای این، یک فکری کرد. باید جایگاه زن را تعریف کرد و در مقابل منطق هوچیگرانهی غربی بجد ایستاد.
بیماری جسمی و اخلاقی، کدام دردناک تر است؟
آیت الله جوادی آملی: همانگونه که جسم انسان در معرض ابتلا به انواع بیماری ها قرار دارد، در امور اخلاقی نیز ممکن است انسان دچار بیماریهای مُزمنی گردد که راه درمان آن به مراتب از بیماریهای جسمی سخت تر و دشوارتر است چراکه ترک و درمان رذائل اخلاقی همتی بس بلند و عزمی فولادین می طلبد.
چنین شخصی در آزمایشات مربوط به جسم خود هیچگونه نقص و کمبودی را ملاحظه نمی کند چرا که بیماری های اخلاقی و قلب مریض را این نوع آزمایش ها تشخیص نمی دهد و فقط در آزمایشات الهی این قلب مریض شناسایی می گردد چنانکه خداوند می فرماید: “فی قلوبهم مرض…”
بیشتر بیماریهای جسمی با درد همراه است و شخص مریض از بیماری خویش آگاه می شود؛ ولی بیماریهای اخلاقی و روحی این گونه نیست و آگاه نبودن از مرض های اخلاقی، خود بیماری دیگری است. رهبران الهی با نهی از منکر و یادآوری کیفر الهی، به عضو بیمار انسان فشار می آورند تا او از بیماری خویش آگاه شود و در درمان آن بکوشد؛ ولی بیماری که از یادآوری مرض خود می رنجد، طبیب را دشمن خویش می پندارد و این رنجش نیز نوعی بیماری اخلاقی است؛ زیرا پزشک باید عضو دردمند را نشان دهد و در صورت لزوم، آن را قطع کند تا دیگر اعضا سالم بمانند .
خیلیها که گرفتار رذایل اخلاقیاند برای این است که بنیان مرصوص و محکمی ندارند لذا با خرافات و شانس زندگی میکنند با بخت و اتفاق زندگی میکنند و کسی که موحد نباشد ناچار به خرافات نظیر شانس و امثال شانس تن در میدهد. بنابراین فرمود: آن که ملحد است و عقیده ندارد زندگیاش و پا و پایهاش را روی لبهای گذاشته که زیرش خالی است.
مردی که در برابر نامحرم کنترل ندارد، مریض است
آن مردی که نتواند خود را در برابر آهنگ نامحرم، رام کند، مریض است، چهاینکه آن زنی که نتواند خود را در برابر نامحرم بپوشاند، مریض است و این مرض با درس «حجاب» و «عفّت» درمان میشود. ذات اقدس اله به همسران حضرت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: ﴿یا نساء النّبی لستُنّ کأحدٍ من النّساءِ إنْ اتّقیتُنّ فلا تخضعن بالقول فیطمعَ الّذی فی قلبه مرضٌ و قُلنَ قولاً معروفاً﴾. یعنی شما در سخن گفتن، صدای خود را نازک و رقیق نکنید؛ زیرا آن مردی که قلبش مریض است، طمع میکند. از این جا روشن میشود که «مرض» در فرهنگ قرآن کریم، بسیار عمیق و ریشهدار است.
رذایل اخلاقی واقعاً آتش است و آتش، از خود سوزی شروع می کند و سپس دیگران را می سوزاند. قوّه غضبی که رذایلی مانند حسد از شعب فرعی آنهاست مادّه منفجره بی خاصّیتی است. اصل قوّه غضبیه را به منظور حمایت از دین و دفاع در برابر بیگانگان باید حفظ کرد؛ امّا آن را در درون جان نباید جای داد. این که گفتهاند سگ را به خانه راه ندهید؛ زیرا خانهای که سگ در آن باشد، فرشته به آن در نمیآید، معنای ظاهری دارد که سگ آلوده است و در خانهای که در آن سگ هست فرشته ها وارد نمیشوند. سگ جای مشخّصی دارد. سگ را در اتاق مخصوص و شخصی جا نمی دهند. به همان معیار هم گفتهاند به خانه دلی که در آن سگهایی مانند حرص، هوس و حسد باشد، فرشته فضیلت راه پیدا نمی کند.
تاثیر زن با فضیلت در تمام شئون جامعه
رسالت زنان گرانقدر جامعهٴ برین آن است که هم علوم اسلامی را فراگیرند و هم در نشر آن کوشا باشند تا اصالت مادری را همتای اصول دیگر پاسداری کنند و عواطف پاک را که از بهترین ودایع الاهی نسبت به زن است، از هوس مداری سالم نگه دارند و نیازهای مربوط به خویش را با دست توانمند خود برطرف کنند، تا تماس با نامحرم و ارتباط با بیگانه لازم نیاید.
حضور زنان در انقلاب و دفاع مقدس، سند گویای شایستگی زن برای شرکت در مجامع مذهبی، سیاسی، اجتماعی است. شاید به همین مناسبت امام صادق (علیه السلام) فرموده اند: اَکثرُ الخیر فی النساء؛ یعنی بیشترین خیرها در زنان است. پرهیز از تجمّل گرایی و اشتیاق به ساده زیستن، فضیلت اخلاقی زنانِ وارسته است که نه تنها آنها را از لَوث هجوم فرهنگِ مبتذل پاک نگه می دارد، بلکه مردان را هم از آلودگی می رهاند. تأثیر زنِ آگاهِ با فضلیت در محدودهٴ خانواده یا محل کار خلاصه نمی شود، بلکه در تمام شئون جامعه جلوه می کند.
انتظار می رود زنان هوشمند مسلمان در فراگیری علوم اسلامی قصور نکنند و از تهذیب روح غفلت نورزند و در تربیت فرزندان صالح ساعی باشند و در همسر داری ساده زیستن را رعایت کنند و در تمام صحنه های لازم سیاسی و اجتماعی که مایهٴ تقویت نظام اسلامی است، در کمال عفاف و حجاب حاضر باشند، تا به خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) اقتدا کرده و به اسوهٴ همهٴ انسان های صالح یعنی حضرت فاطمه (علیها السلام) و زینب (علیها السلام) تأسّی کرده باشند.
پرچم استقلال هویتی دست زنان ایرانی
امروز پرچمِ استقلالِ هویّتی و فرهنگیِ زنان در دست زنان ایرانی است؛ امروز بانوان ایرانی با حفظ حجاب، استقلال هویّتی خودشان و استقلال فرهنگی خودشان را دارند اعلام میکنند و به دنیا صادر میکنند؛ یعنی دنیا سخن جدیدی دارد میشنود. زن میتواند در میدانهای اجتماعی حضور فعّال داشته باشد، تأثیرگذاری اجتماعی عمیق داشته باشد. امروز زنان کشور ما در بخشهای مختلف چنین تأثیرگذاریای دارند؛
درعینحال حجاب و عفاف و وجه تمایز میان زن و مرد، فاصلهی میان زن و مرد، در معرض سوءاستفادهی مردان قرار نگرفتن، خود را در حدّ وسیلهی التذاذ مردان بیگانه و زیادهطلب پایین نیاوردن و تحقیر نکردن، جزو خصوصیّات زن ایرانی و زن مسلمانِ امروز است. ما البتّه این الگو را داریم، این چهارچوب را داریم، در میان بانوان ما کسانی هستند در حدّ بسیار خوب، بعضی در حدّ اعلای این الگو دارند زندگی میکنند، بعضی هم در حدود متوسّطند؛ بههرحال، این الگو وجود دارد و مبنای کار زن ایرانی این است.
زن مایه آرامش مرد
زنِ اسلامی عبارت است از آن موجودی که دارای ایمان است، دارای عفاف است، متصدّی مهمترین بخشِ تربیتِ انسان است، اثرگذارِ در اجتماع است، دارای رشد علمی و معنوی است، مدیر کانون بسیار مهمّ خانواده است، مایهی آرامش جنس مرد است؛ همهی اینها در کنار خصوصیّات زنانگی [است]، مثل لطافت، مثل رقّت قلب، مثل آمادگیِ دریافتِ انوارِ الهی؛ این الگوی زن مسلمان است؛ همین خصوصیّاتی که پیغمبر اکرم در بیانات متعدّد بهمناسبت تمجید از فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) یا خدیجهی کبرا یا به نحو کلّی دربارهی زن بیان کرده؛ این الگوی اسلامی است.
زن ایرانی پس از انقلاب
زن محترم است، هیچکس هم نگفته که زن در میدانهای اجتماعی وارد نشود یا مسئولیّت نگیرد یا علم پیدا نکند؛ نه، امروز جزو بهترین دانشمندان ما، جزو بهترین نویسندگان ما، جزو بهترین شخصیّتهای فرهنگی ما، زنان بیشماری هستند که امروز در جامعهی ما حضور دارند؛ این هم هنر انقلاب است؛ این را بدانید، قبل از انقلاب چنین چیزی وجود نداشت! بسیار بسیار معدود بودند کسانی از زنان که توانسته باشند به رتبههای عالی علمی و فرهنگی و ادبی و مانند اینها برسند؛ امروز بسیار زیادند؛ این هنر انقلاب بود که این کار را کرد؛ این بهخاطر همین است که الگوی زن مسلمان اصلاً این است؛
امّا درعینحال مدیر خانواده زن است، محورِ کانونِ خانواده زن است، مهمتر از همهی مشاغل زن، مادری، همسری و ایجاد آرامش و سکینه است. وَ جَعَلَ مِنها زَوجَها لِیَسکُـنَ اِلَیها؛ مایهی سکونت و آرامش است؛ این خصوصیّت زن در اسلام است و در روزِ زن این چیزها را بایستی انسان توجّه کند. البتّه به بانوان محترم ایرانی و مسلمان و مؤمنِ به این مفاهیم اسلامی و قرآنی، توصیه میکنیم که اینها را حفظ کنند، روزبهروز افزایش بدهند؛
از آفتهایی مثل اسراف، مثل چشموهمچشمیهای منفی -مثل رقابتهای منفی، مثل الگو گرفتن از زن منحرف غربی- پرهیز کنند؛ مراقب خودشان باشند. زن مسلمان، امروز در کشور ما سرافراز است. زن ایرانی این امتیاز را دارد که هویّت مستقلّ فرهنگی دارد و تحت تأثیر دیگران قرار نمیگیرد؛ این را باید در خودتان حفظ کنید.
زن شهید و جانباز افتخارات انقلاب و ایران
شهیدان و جانبازان و آزادگان زن، نمایشگرانِ یکی از برترین قلّههای افتخارات انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامیاند. قدرت ایمان، راه مجاهدتهای بزرگ را به روی زنان ایرانی گشود و صحنههای شگفتانگیز و کمنظیری از حضور شجاعانه و فداکارانه و مبتکرانهی آنان در میدانهای دشوار پدید آورد.
از تظاهرات شورانگیز روزهای انقلاب تا دوران فراموشنشدنی دفاع مقدّس، و از قهرمانی در صفوف نبرد تا دل بریدن از فرزند و همسر و فرستادن آنان به پیشباز خطر و تا خدمات پشت جبهه، و از حضور در جبههی علم و تحقیق و فنّاوری و درخشندگی در وادی ادبیّات و هنر، تا هنرنمایی در عرصههای اجتماعی و سیاسی و مدیریّتها، و سرانجام فداکاری در میدان سلامت و خدمت به بیماران در آزمون پُرخطر اخیر، همه و همه نشانههای اعتلای معنوی زنِ ایرانی است که به برکت نظام اسلامی و درسها و ارزشگذاریهای اسلام پدید آمده است.
بیشک زنان شهید و جانباز و آزاده -که تعداد آنان را هفده هزار دانستهاند- در قلّهی این افتخاراتند. زن ایرانی توانست بهرغم فرهنگ فساد و انحطاط غربیِ تحمیلشده بر بسیاری از زنان در دوران نحس پهلوی، خود را به شرافت و طهارت مطلوب اسلام نزدیک کند و این افتخاری بزرگ است.
تلاش غربی ها برای فریب زن ایرانی مسلمان عقیم است
پولهای زیادی خرج میکنند، فعّالیّت زیادی میکنند، صدها رسانه را -از انواع و اقسام رسانهها- به کار میگیرند برای اینکه بتوانند روی این نقطهی حسّاس، [یعنی] نقطهی هویّت مستقلّ فرهنگیِ زنِ مسلمان، اثرگذاری کنند؛ دشمنان ما واقعاً خودشان را در خارج از کشور [برای این کار] میکشند؛ از طُرق مختلف؛ حالا چقدر پول خرج میشود برای اینکه بتوانند این تلویزیونها و این رادیوها و این فضای مجازی و این سایتهای اینترنتی را به کار بیندازند -مدام تبلیغ بکن، بگو، بگو، صد بار- که چه بشود؟ که نتیجهاش بالاخره این بشود که مثلاً فرض کنید چهار دختر فریب بخورند و در خیابان حجابشان را بردارند. اینهمه خرج، اینهمه زحمت، اینهمه فکر، پشت سر این کار است، دارند تلاش میکنند، [امّا] تلاششان عقیم است.
نام زن ایرانی بر روی آثار مکتوب
راجع به مسئلهی زن در نظام جمهوری اسلامی و در کشور ما و جامعهی ما. اولا من عرض بکنم در هنگامی که به همین مناسبت غالباً بنده مواجه میشوم با بانوان مسلمان، زنان مؤمن و تحصیلکرده، خدا را عمیقاً شکر میکنم؛ واقعاً این یکی از بزرگترین افتخارات نظام اسلامی است که در سایهی نظام اسلامی اینهمه زن فرزانه و تحصیلکرده و خوشفکر و ممتاز از لحاظ فکری و عملی در جامعهی ما وجود دارند؛ خیلی نعمت بزرگی است و مایهی افتخار است. هر کدام که بیاناتی را ابراز کردند، یک دریچهای از نگاه نو، فکر نو به روی ذهن انسان گشوده میشد. تربیت اینهمه انسان والا، برجسته و خوشفکر یکی از بزرگترین افتخارات نظام اسلامی است.
امروز وقتی ما نگاه میکنیم، نام زنان ما بر تارک کتابهای متعدّدی – کتابهای علمی، کتابهای پژوهشی، کتابهای تاریخی، کتابهای ادبی، کتابهای سیاسی، کتابهای هنری – گذاشته شده؛ جزو برترین نوشتهها و آثار مکتوب امروز نظام اسلامی – چه مقالات و چه کتابها – نوشتههای بانوان ما است، که این واقعاً مایهی افتخار است. در تاریخ ما بیسابقه است؛ ما دورههای گوناگون را دیدیم، آشنا هم بودیم با فضای فرهنگی کشور؛ ما هرگز اینهمه انسان برجستهی در زمینههای مختلف – چه در مسائل حوزوی، چه در مسائل دانشگاهی – نداشتیم. در کنار اینها، بُروز و ظهور کاملاً برجستهی هویّت و شخصیّت مستقلّ زن ایرانی، در عرصهی مجاهدتها، از جمله در دفاع مقدّس و دنبالههای آن تا امروز.
خضوع در برابر زنان برجسته مسلمان ایرانی
این همه همسران شهدا، همسران جانبازان، مادران شهیدان، بازماندگان برجستهی کسانی که رفتند جانشان را در راه خدا دادند و اینها با ارادهی محکم، عزم راسخ و با صبر، هر انسانی را در مقابل خودشان خاشع و خاضع میکنند. بنده که حقیقتاً هروقت با این زنان برجسته مواجه میشوم، در مقابل آنها احساس خضوع میکنم. بنده زیاد برخورد میکنم با مادران شهیدان، با همسران شهیدان، با همسران جانبازان: این بانوی فداکاری که یک عمر زندگی خودش را میگذارد برای مدیریّت کردن و بهبود بخشیدن به زندگی یک معلول و جانباز، برای خاطر خدا؛ این چیز کوچکی نیست، اینها به زبان آسان است.
آن مادری که دو فرزند، سه فرزند، چهار فرزند را در راه خدا داده و همچنان محکم ایستاده، به ما سفارش میکند که بایستید؛ محکم باشید! انسان واقعاً در مقابل اینهمه عظمت احساس خشوع میکند. اینها واقعیّتهای زنانهی جامعهی ما است که بسیار افتخارآمیز و مهم است. خب بحمدالله این، آن بخش روشن و درخشان مسئلهی زن در کشور [است].
زن ورزشکار نمایش شخصیت ایرانی مسلمان
مسئلهی بانوان و دختران ورزشکار ما که با حجاب در میدان میروند، خیلی چیز مهمی است. من نمیدانم کسانی که درصدد ارزیابی حوادث کشورند، یک ارزیابی درستی از این قضیه دارند یا نه. این، فوقالعاده است. در کشوری از کشورهای اروپا، یک زنی را به جرم باحجاب بودن، جرأت میکنند چاقو میزنند و او را میکُشند؛ آن هم در دادگاه و جلوی چشم قاضی! اینجوری است. خجالت نمیکشند؛ در دانشگاه، در ورزشگاه، در پارک، در خیابان، به حکم قانون – قانونی که جعل کردهاند – متعرّض زن محجبه میشوند.
آن وقت در این فضا، توی این کشورها، یک زن محجبه در موضع قهرمان بر روی سکوی قهرمانی میایستد و همه را وادار میکند به این که او را تکریم و تجلیل کنند. این چیز کمی است؟ این چیز کوچکی است؟ این کار خیلی باعظمت است. واقعاً همه باید قلباً از زنان ورزشکار ما که در میدانها با حجاب، با عفاف، با متانت و با وقار حاضر میشوند، تشکر کنند.
بانوان ورزشکاری که نشانهی افتخارآمیز پوشش زن ایرانی را به رخ همگان کشیدند، به بانوی شجاعی که با حجاب کامل در پیشانی کاروان درخشید، و به مربیان و پیشکسوتان ورزش کشور، خوشامد میگویم و از همهی شما سپاسگزاری میکنم. شما با نمایش شخصیت و هویت زن مسلمان ایرانی نشان دادید كه در میادین ورزشی نیز یك زن مسلمان میتواند با حفظ حجاب و حدود دینی، حضوری مقتدر و عزت آفرین داشته باشد.
زن مسلمان ایرانی، نه زن شرقی نه غربی
زن، در تعریف غالباً شرقی، همچون عنصری در حاشیه و بینقش در تاریخسازی؛ و در تعریف غالباً غربی، بمثابهی موجودی که جنسیت او بر انسانیتش میچربد و ابزاری جنسی برای مردان و در خدمت سرمایهداری جدید است، معرفی میشد. شیرزنان انقلاب و دفاع مقدس نشان دادند که الگوی سوم، «زن نه شرقی، نه غربی» است. زن مسلمان ایرانی، تاریخ جدیدی را پیش چشم زنان جهان، گشود و ثابت کرد که میتوان زن بود، عفیف بود، محجبه و شریف بود، و درعین حال، در متن و مرکز بود. میتوان سنگر خانواده را پاکیزه نگاه داشت و در عرصهی سیاسی و اجتماعی نیز، سنگرسازیهای جدید کرد و فتوحات بزرگ به ارمغان آورد. زنانی که اوج احساس و لطف و رحمت زنانه را با روح جهاد و شهادت و مقاومت در آمیختند و مردانهترین میدانها را با شجاعت و اخلاص و فداکاری خود فتح کردند.
در انقلاب اسلامی و در دفاع مقدس، زنانی ظهور کردند که میتوانند تعریف زن و حضور او در ساحت رشد و تهذیب خویش، و در ساحت حفظ خانهی سالم و خانوادهی متعادل، و در ساحت ولایت اجتماعی و جهاد امر بمعروف و نهی از منکر و جهاد اجتماعی را جهانی کنند و بنبستهای بزرگ را درهم بشکنند.
اقتدار و جذبهی تازهای به برکت خون این زنان مجاهد در عصر جدید، ظهور کرده است که زنان را ابتداء در جهان اسلام، تحت تأثیر قرار داد و دیر یا زود در سرنوشت و جایگاه زنان جهان، دست خواهد برد.
نمایاندن زن مسلمان ایرانی توسط هنرمندان
هم تکریم زن، هم وظیفهی زن، هم وظیفهی نسبت به زن، جداگانه باید مورد توجه و برنامهریزی قرار بگیرد.روز زن و روز مادر که خوشبختانه در نظام جمهوری اسلامی انطباق پیدا کرده است با روز ولادت برگزیدهی خلقت، حضرت فاطمهی زهرا (سلام اللّه علیها)، باید همه را توجه دهد به این نکات. اگر ما توانستیم در زمینهی زن و خانواده و مادر و همسر، درست فکر کنیم، درست تصمیم بگیریم و درست عمل کنیم، بدانید که آیندهی این کشور تضمین شده است.
تا آفتاب درخشان خدیجهی کبری علیهاالسلام و فاطمهزهرا علیهاالسلام و زینب کبری علیهاالسلام میدرخشد، طرحهای کهنه و نو «ضدّ زن» به نتیجه نخواهد رسید و هزاران زن کربلایی ما نه تنها خطوط سیاه ستمهای ظاهری را در هم شکستهاند بلکه ستمهای مدرن به زن را نیز رسوا و بیآبرو کرده و نشان دادهاند که حق کرامت الاهی زن، بالاترین حقوق زن است که در جهان باصطلاح مدرن، هرگز شناخته نشده و امروز وقت شناخته شدن آن است.
به خانواده این شهیدان والامقام تبریک میگویم و امیدوارم که به برکت خون این زنان شریف و مجاهد، رسانهها و هنرمندان و فرزانگان و سینماگرانی بتوانند جهاد بزرگ زن ایرانی مسلمان را به دنیا که سخت محتاج شناختن آن است، بنمایانند.
زن مجاهد مسلمان ایرانی، معلّم ثانی برای زنان جهان خواهد بود پس از معلم اول که زنان مجاهد صدر اسلام بودند.
عزتمندی زن ایرانی مسلمان
امروز زن مسلمان در کشور ایران، یک موجود سرافراز و عزتمند است. هزاران وسیلهی تبلیغی، بمباران خبری میکنند برای اینکه این واقعیت را واژگون جلوه بدهند؛ اما حقیقت این است. امروز مؤمنترین و انقلابیترین زنان ما، زنان تحصیلکردهی ما هستند. امروز زنان ما، زنان تحصیلکردهی ما، زنان جوان ما در پیچیدهترین آزمایشگاهها و مراکز علمىِ تجربی و انسانی حضور دارند و فعالند. فعالترین زنان ما در زمینهی سیاسی، در زمینهی علمی، در زمینهی مدیریتهای اجتماعی، زنان مؤمن و انقلابی ما هستند؛ دارای تحصیلات خوب، دارای اندیشهی عمیق.
زن ایرانی در بیان امام خمینی رحمه الله علیه
امام (رضوان الله علیه) در یك بیانی خطاب به زنها میفرمودند: اینكه شما قبول كردید روز ولادت فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) روز زن باشد، این برای شما مسئولیت و تكلیف به وجود میآورد. روز شما، روز زن، روز مادر، روز فاطمهی زهرا (سلام الله علیها) است؛ معنای این چیست؟ این یك حركت نمادین است؛ این كار، سمبلیك است. معنایش این است كه زن باید در این صراط حركت كند؛ عظمت و جلالت و علوّ مقام و مقدار برای زنان در این راه است؛ راهی كه در آن تقوا هست، عفاف هست، دانش هست، نطق هست، ایستادگی در میدانهای گوناگونِ محتاج ایستادگی هست، تربیت فرزند هست، زندگی خانوادگی هست؛ همهی زینتها و فضیلتهای معنوی در آن هست؛ زنان باید در این جهت حركت كنند.
حضور زنان باحجاب در جریان مبارزات مشروطیت
خوشبختانه زنان جامعهی ما حقاً و انصافاً نه فقط در انقلاب ما، بلكه از گذشته هم همین جور بوده است؛ زنان متدین ما در میدانهای گوناگون و در همهی قضایا جزو پیشروان بودند. قبل از شروع مبارزات تند مشروطیت، زنها در میدان بودند. در یك برههای، مبارزات مشروطیت آرام بود؛ بعد شدت پیدا كرد، كه همه وارد شدند. آن وقتی كه هنوز همه وارد نشده بودند و در واقع فقط یك عدهای از علما و خواص دنبال این قضایا بودند، زنها بلند شدند، یك اجتماعی تشكیل دادند، آمدند اینجا سر راه حاكم و زمامدار وقت را گرفتند، او از دست اینها فرار كرد، رفت در كاخش مخفی شد! رفتند آن طرف، فراشباشیهای دستگاه حكومت، اینها را كتك زدند. آن زمان با چادر و چاقچور وارد میدان شده بودند.
اكثر قریب به همهی شماها چاقچور را ندیدهاید. چادر و چاقچور و روبند، نوع بستهی حجاب اسلامی – ایرانی بود. با آن حالت، اینها وارد این میدان شدند. حالا یك عدهای خیال میكنند زن تا وقتی كه بیحجاب نباشد، بیاخلاق نباشد، نمیتواند در میدانهای گوناگونِ اجتماعی و سیاسی وارد شود. در همین انقلاب خود ما، در بعضی از نقاط كشور، زنها زودتر از مردها اجتماع راه انداختند، در خیابانها حركت راه انداختند و مقابله كردند؛ كه ما اطلاع قطعی داریم. در دوران انقلاب همین جور، در مبارزات گوناگون بعد از پیروزی انقلاب همین جور، در جنگ تحمیلی همین جور.
پرورش زنان فرزانه ایرانی در سایه انقلاب
نظام جمهوری اسلامی توانسته است به یک قلهای دست پیدا کند که عبارت است از پرورش زنان فرزانه و صاحب اندیشه و صاحب رأی و نظر در ظریفترین و حساسترین مسائل یک جامعه، که حالا عرض خواهم کرد. مسئلهی زن – که امروز در دنیا باید به عنوان «بحران زن» آن را نامید – یکی از اساسیترین مسائل هر تمدنی، هر جامعهای و هر کشوری است. در این مورد، شما توانستهاید به ریزهکاریهائی، به دقتهائی، به سرفصلهای مهمی دست پیدا کنید و دربارهی این مسئله بیندیشید. بنابراین آن قضاوت این شد که جمهوری اسلامی به یک قلهای دست یافته است که ای بسا بسیاری از کشورهای عالم به آن دست نیافتهاند.
مسئلهی زن و خانواده، با همهی کاری که شده است – شما کردهاید، دیگران کردهاند – همچنان یک مسئلهی مهم و قابل بحث و قابل توسّع در اندیشهورزی است. این موضوعِ یکی از نشستهای اندیشههای راهبردی است که متکفل بررسی اساسیترین و راهبردیترین مسائل فکری جامعه است. یکی از این مسائل، مسئلهی زن و خانواده است درخواست میکنم که در این کار مشارکت جدی بکنید؛ بحث کنید، فکر کنید، مطالعه کنید؛ فصول مربوط به مسئلهی زن را به طور جداگانه، به طور تخصصی، به شکل علمی، با تکیهی به منابع اسلامی و فکر ناب انقلابی – که خوشبختانه در شما هست – در نشستِ مربوط به این موضوع بررسی کنید؛ مطرح بشود، بحث بشود و انشاءاللَّه برای برنامهریزی و عمل دنبالگیری شود.
جایگاه زن در خانواده
نظر اسلام در باب خانواده و جایگاه زن در خانواده، نظر خیلی روشنی است. «المرأة سیّدة بیتها»؛ بزرگ خانه، زن خانه است؛ این از پیغمبر اکرم است. جایگاه زن در خانواده، همانی است که در گفتارهای گوناگون ائمه (علیهمالسّلام) آمده: «المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة». در تعبیرات عربی، قهرمان یعنی کارگزار، پادو، یک خدمتگزار محترم. میفرماید: در داخل خانه، زن قهرمانه نیست؛ ریحانه است، گلِ خانه است. خطاب به مردان میفرماید: بهترین شما کسانی هستند که بهترین رفتارها را با همسرانشان دارند. اینها نظرات اسلام است و از این قبیل الی ماشاءاللَّه وجود دارد.
ولی در عین حال تحقق خواستهی اسلام در خانواده، یک امری است که با این بیانات تمام نمیشود، حل نمیشود؛ احتیاج به پشتوانهی قانونی، پشتوانهی اجرائی و ضمانت اجرائی دارد؛ و این کار باید انجام بگیرد. این کار در طول سالهای متمادیِ گذشته انجام نگرفته است. خانوادههائی که متدین بودند، مردانی که از اخلاقِ خوب برخوردار بودند و پایبندیهای شرعی داشتند، ملاحظاتی کردند؛ اما در مواردی که این خصوصیات نبوده، این ملاحظات نشده؛ به زن در داخل خانواده ظلم شده.
البته اینجور نیست که ما فکر کنیم غربیها در این زمینه از ما جلویند؛ ابداً. بنده آمارهای زیادی دارم، این خانم محترم هم آمارهائی را ذکر کردند؛ وضع داخلی خانوادههای غربی از لحاظ مظلومیت زن و از لحاظ عدم رعایت حقوق زن، از وضع خانوادههای اسلامی و ایرانی و شرقی یقیناً بدتر است؛ بهتر نیست، اگر بدتر نباشد؛ در مواردی حتماً بدتر است. ما به آنها که نگاه نمیکنیم، آنها که الگوی ما نیستند. ما در محیط خانواده کمبودهای زیادی داریم؛ احتیاج دارد به پشتوانهی قانونی، به تضمین قانونی، به تضمین اجرائی؛ و این باید تحقق پیدا کند. این مسئله از جملهی عرصهها و میدانهائی است که در داخل کشور در این زمینه کم کار شده و باید کار شود.
نگاه اسلام به زن در خانواده
از لحاظ نظر اسلام و متون اسلامی هم در این بخش از مسئله هیچ کمبودی وجود ندارد. ما میبینیم گاهی اوقات کسانی که منتقد تفکرات اسلامی هستند، سر قضیهی ارث و دیه و این چیزها اشکال میکنند، در حالی که اشکالها وارد نیست؛ آنها پاسخهای منطقی و قوی دارد. اما در زمینهی رفتارهای داخل خانواده، متأسفانه غالباً به غفلت گذرانده میشود؛ در حالی که نظر اسلام، نظر کاملاً روشنی است. محیط خانواده برای زن باید محیط امن، محیط عزت و محیط آرامش خاطر باشد تا زن بتواند آن وظیفهی اساسی خودش را – که همین حفظ خانواده است – به بهترین وجهی انجام دهد.
البته ما در جمهوری اسلامی پیشرفت داشتیم. نگاه من، نگاه خوشبینانه است. ما قبل از انقلاب را از نزدیک دیدیم. وضعی که آن روز کشور ما و جامعهی ما و زنان ما به سمت آن میتاختند، وضعیت بسیار هولناک و خطرناکی بود. به خاطر خاصیت تقلیدی بودن کار در اینجا، گاهی وضعیت ظاهر زنان از آنچه که ما در عکسها و نقلها و گزارشها از زنهای اروپائی میدیدیم یا میخواندیم هم بدتر بود! یک چنین وضعی را داشتند ترویج میکردند. البته زن ایرانی به خاطر گوهر ایمان که در او نهادینه بود، توانست بر این موج مخرب فائق بیاید؛ در انقلاب مشارکت اساسی داشته باشد؛ هم با حضور خود، هم با تشویق مردان؛ و یک پایهی اساسی پیروزی انقلاب بشود. بعد از انقلاب هم که حرکت زنان، حرکت فوقالعادهای است.
زنان و مادران مجاهدین نشانه استقامت
همسران مجاهدان راه حق و مبارزان و سرداران و مادران آنها حقیقتاً آیتی هستند از صبر و مقاومت. شرح حال اینها را که انسان نگاه میکند و میخواند، رنجهای اینها را که ملاحظه میکند – البته بانوانی که قبل از انقلاب همسر مبارزینی بودند که سختیهائی را تحمل میکردند، نمونههائی هم در آنجا دیده میشد؛ لیکن نمونههای کامل در دورهی دفاع مقدس بود – میبیند این همسران چه کشیدند، این مادران چه کشیدند. اینها فرزندان را فرستادند جبههها؛ بسیاری از آنها شهید شدند، جانباز شدند و این اسوههای صبر و مقاومت مثل کوه، استوار ایستادند. این در عرصهی مسائل معنوی و انسانی.
در عرصهی مسائل سیاسی و در عرصهی مسائل علمی هم کشور بحمداللَّه پیشرفت فوقالعادهای داشته است. این همه زنان دانشمند، استاد در رشتههای مختلف علمی، در علوم حوزوی، در علوم دانشگاهی – که نمونهای از آنها خوشبختانه شما حضار محترم هستید که در اینجا حضور دارید – همه نشاندهندهی موفقیت جمهوری اسلامی است. نگاه من، این نگاه است. این نگاه، دل را به آینده امیدوار میکند.
ما با همین حرکت و با همین شتاب انشاءاللَّه پیش برویم، قطعاً خواهیم توانست بر فرهنگ غلط غربی و رائج در دنیا فائق بیائیم. باید کار کرد، باید تلاش کرد، باید دنبالگیری کرد. نگاه، نگاه خوشبینانه است؛ منتها این نگاه خوشبینانه نباید مانع بشود از اینکه ضعفها را ببینیم. ما درجاتی پیش رفتیم، اما ای بسا ده برابر این ممکن بود پیش برویم. آنچه که موجب شد نتوانیم در آن حد جلو برویم، همین ضعفها و مشکلاتی است که وجود داشته؛ که شما به بعضی از آنها اشاره کردید، و مشکلات دیگری هم وجود داشته که باید برطرف شود.
زن در متن حوادث مهم تاریخی نه در حاشیه
در جمهوری اسلامی روز پرستار را با ولادت حضرت زینب کبری (سلام الله علیها) برابر قرار دادهاند؛ این هم معنای بزرگی دارد. زینب کبری یک نمونهی برجستهی تاریخ است که عظمت حضور یک زن را در یکی از مهمترین مسائل تاریخ نشان میدهد. اینکه گفته میشود در عاشورا، در حادثهی کربلا، خون بر شمشیر پیروز شد- که واقعاً پیروز شد- عامل این پیروزی، حضرت زینب بود؛ و الّا خون در کربلا تمام شد. حادثهی نظامی با شکست ظاهری نیروهای حق در عرصهی عاشورا به پایان رسید؛ اما آن چیزی که موجب شد این شکست نظامیِ ظاهری، تبدیل به یک پیروزی قطعیِ دائمی شود، عبارت بود از منش زینب کبری؛ نقشی که حضرت زینب بر عهده گرفت؛ این خیلی چیز مهمی است.
این حادثه نشان داد که زن در حاشیهی تاریخ نیست؛ زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد. قرآن هم در موارد متعددی به این نکته ناطق است؛ لیکن این مربوط به تاریخ نزدیک است، مربوط به امم گذشته نیست؛ یک حادثهی زنده و ملموس است که انسان زینب کبری را مشاهده میکند که با یک عظمت خیرهکننده و درخشندهای در عرصه ظاهر میشود؛ کاری میکند که دشمنی که به حسب ظاهر در کارزار نظامی پیروز شده است و مخالفین خود را قلعوقمع کرده است و بر تخت پیروزی تکیه زده است، در مقر قدرت خود، در کاخ ریاست خود، تحقیر و ذلیل شود؛ داغ ننگ ابدی را به پیشانی او میزند و پیروزی او را تبدیل میکند به یک شکست؛ این کارِ زینب کبری است. زینب (سلاماللهعلیها) نشان داد که میتوان حجب و عفاف زنانه را تبدیل کرد به عزت مجاهدانه، به یک جهاد بزرگ.
سخن زینب کبری در بازار کوفه معمولی نیست
آنچه که از بیانات زینب کبری باقی مانده است و امروز در دسترس ماست، عظمت حرکت زینب کبری را نشان میدهد. خطبه ی فراموش نشدنی زینب کبری در بازار کوفه یک حرف زدن معمولی نیست، اظهار نظر معمولی یک شخصیت بزرگ نیست؛ یک تحلیل عظیم از وضع جامعهی اسلامی در آن دوره است که با زیباترین کلمات و با عمیقترین و غنی ترین مفاهیم در آن شرائط بیان شده است. قوّت شخصیت را ببینید؛ چقدر این شخصیت قوی است. دو روز قبل در یک بیابان، برادر او را، امام او را، رهبر او را با این همه عزیزان و جوانان و فرزندان و اینها از بین بردهاند، این جمع چند ده نفره ی زنان و کودکان را اسیر کرده اند، آوردهاند در مقابل چشم مردم، روی شتر اسارت، مردم آمدهاند دارند تماشا میکنند، بعضی هلهله میکنند، بعضی هم گریه میکنند؛
در یک چنین شرائط بحرانی، ناگهان این خورشید عظمت طلوع میکند؛ همان لحنی را به کار میبرد که پدرش امیر المؤمنین بر روی منبر خلافت در مقابل امت خود به کار میبرد؛ همان جور حرف میزند؛ با همان جور کلمات، با همان فصاحت و بلاغت، با همان بلندی مضمون و معنا: «یا اهل الکوفة، یا اهل الغدر و الختل»؛ ای خدعه گرها، ای کسانی که تظاهر کردید! شاید خودتان باور هم کردید که دنباله رو اسلام و اهل بیت هستید؛ اما در امتحان اینجور کم آوردید، در فتنه اینجور کوری نشان دادید. «هل فیکم الّا الصّلف و العجب و الشّنف و الکذب و ملق الاماء و غمز الاعداء»؛ شما رفتارتان، زبانتان با دلتان یکسان نبود. به خودتان مغرور شدید، خیال کردید ایمان دارید، خیال کردید همچنان انقلابی هستید، خیال کردید همچنان پیرو امیر المؤمنین هستید؛ در حالی که واقع قضیه این نبود.
ناتوان در تشخیص فتنه
نتوانستید از عهده ی مقابله ی با فتنه بربیائید، نتوانستید خودتان را نجات دهید. «مثلکم کمثل الّتی نقضت غزلها من بعد قوّة انکاثا»؛ مثل آن کسی شُدید که پشم را میریسد، تبدیل به نخ میکند، بعد نخها را دوباره باز میکند، تبدیل میکند به همان پشم یا پنبه ی نریسیده. با بی بصیرتی، با نشناختن فضا، با تشخیص ندادن حق وباطل کرده های خودتان را، گذشتهی خودتان را باطل کردید. ظاهر، ظاهر ایمان، دهان پر از ادعای انقلابیگری؛ اما باطن، باطن پوک، باطن بیمقاومت در مقابل بادهای مخالف.
با این بیان قوی، با این کلمات رسا، آن هم در آن شرائط دشوار، اینگونه صحبت میکرد. اینجور نبود که یک عده مستمع جلوی حضرت زینب نشسته باشند، گوش فراداده باشند، او هم مثل یک خطیبی برای اینها خطبه بخواند؛ نه، یک عده دشمن، نیزه داران دشمن دور و برشان را گرفته اند؛ یک عده هم مردم مختلف الحال حضور داشتند؛ همانهائی که مسلم را به دست ابن زیاد دادند، همانهائی که به امام حسین نامه نوشتند و تخلف کردند، همانهائی که آن روزی که باید با ابن زیاد در میافتادند، توی خانه هایشان مخفی شدند، یک عده هم کسانی بودند که ضعف نفس نشان دادند.
حضرت زینب کبری با این عده ی ناهمگون و غیر قابل اعتماد مواجه است، اما اینجور محکم حرف میزند. او زن تاریخ است؛ این زن، دیگر ضعیفه نیست. نمیشود زن را ضعیفه دانست. این جوهر زنانه ی مؤمن، اینجور خودش را در شرائط دشوار نشان میدهد. این زن است که الگوست؛ الگو برای همه ی مردان بزرگ عالم و زنان بزرگ عالم. انقلاب نبوی و انقلاب علوی را آسیب شناسی میکند؛ میگوید شماها نتوانستید در فتنه، حق را تشخیص بدهید؛ نتوانستید به وظیفه تان عمل کنید؛ نتیجه این شد که جگرگوشه ی پیغمبر سرش بر روی نیزه رفت. عظمت زینب را اینجا میشود فهمید.
هشدار به زنان ایرانی مسلمان
این هشدار به زنان ماست: نقش خودتان را پیدا کنید. عظمت زن بودن را در آمیختن حجب و حیا و عفاف زنانه با عزت مسلمانانه و مؤمنانه، درک کنید. زن مسلمان ما اینجور است.
دنیای فاسد غرب خواستند بروز زن را، شخصیت زن را در روشهای غلط و انحرافی که همراه با تحقیر جنس زن است، به زور به ذهن دنیا فروکنند: زن برای اینکه شخصیت خودش را نشان بدهد، بایستی برای مردان چشمنواز باشد. این شد شخصیت برای یک زن؟! بایستی حجاب و عفاف را کنار بگذارد، جلوه گری کند تا مردها خوششان بیاید. این تعظیم زن است یا تحقیر زن؟ این غرب مستِ دیوانهی از همه جا بیخبر، تحت تأثیر دستهای صهیونیستی، این را به عنوان تجلیل از زن عَلم کرد؛ یک عده هم باور کردند. عظمت زن به این نیست که بتواند چشم مردها را، هوس هوسرانان را به خودش جلب کند؛ این افتخاری برای یک زن نیست؛ این تجلیل زن نیست؛ این تحقیر زن است.
عظمت زن آن است که بتواند حجب و حیا و عفاف زنانه را که خدا در جبلّت زن ودیعه نهاده است، حفظ کند؛ این را بیامیزد با عزت مؤمنانه؛ این را بیامیزد با احساس تکلیف و وظیفه؛ آن لطافت را در جای خود به کار ببرد، آن تیزی و بُرندگی ایمان را هم در جای خود به کار ببرد. این ترکیب ظریف فقط مال زنهاست؛ این آمیزهی ظریف لطافت و بُرندگی، مخصوص زنهاست؛ این امتیازی است که خدای متعال به زن داده است؛ لذا در قرآن به عنوان نمونهی ایمان- نه نمونهی ایمان زنان، نمونهی ایمان همهی بشر؛ زن و مرد- دو زن را مثال میزند: «و ضرب اللَّه مثلا للّذین آمنوا امرأت فرعون» و «مریم ابنت عمران»؛ یکی زن فرعون است، دومی هم حضرت مریم است. اینها اشارهها و نشانههائی است که منطق اسلام را نشان میدهد.
انقلاب ایران انقلاب زینبی
انقلاب ما انقلاب زینبی است. از اول انقلاب، زنان یکی از برجسته ترین نقشها را در این انقلاب ایفاء کردند. هم در خود حادثهی بزرگ انقلاب، هم در حادثهی بسیار بزرگ هشت سال دفاع مقدس، نقش مادران، نقش همسران، از نقش مجاهدان اگر سنگینتر و تحمل طلبتر نبود، یقیناً کمتر نبود. مادری که جوان خودش را، پرورش داده، با آن محبت مادرانه او را به ثمر رسانده، حالا او را به طرف میدان جنگ میفرستد، که معلوم نیست حتّی جسد او هم برخواهد گشت یا نه. این کجا، رفتن خود این جوان کجا؟ که خوب، این جوان، با شور و هیجان جوانی، همراه با ایمان و روحیهی انقلابیگری، حرکت میکند و میرود.
کار این مادر، از کار آن جوان اگر بزرگتر نباشد، کوچکتر نیست. بعد هم که جسد او را برمیگردانند، افتخار میکند که بچهی من شهید شده. اینها چیز کمی است؟ این، حرکت زنانه، حرکت زینبگون در انقلاب ما بود.
دشمن میخواهد زینب کبری را به آنچه که برایش پیش آمده، شماتت کند، میفرماید: «ما رأیت الّا جمیلا»؛ جز زیبائی، چیزی ندیدم. برادرانش، فرزندانش، عزیزانش، نزدیکترین یارانش، اینها در مقابل چشمش قطعه قطعه شدند، به خاک و خون تپیدند، خونشان ریخته است، سرهایشان بالای نیزه رفته است؛ این چه جور زیبائیای است؟ این زیبائی را همراه کنید با آنچه که نقل شده است که زینب کبری حتّی در شب یازدهم نماز شبش ترک نشد. در طول دوران اسارت،رابطه اش به خدای متعال، سست نشد، بلکه بیشتر شد. این زن، الگوست.
رشحات و خرده ریزه هائی که از این حقیقت در جامعه و انقلاب ما وجود دارد، انقلاب را عظمت بخشیده است؛ همینهاست ملت ایران را با این همه دشمنی، امروز به عنوان یک ملت الهام بخش در بین ملتهای مسلمان است. البته دشمنها این را نمیپسندند، سعی در کتمانش دارند.
منبع: esra.ir، khamenei.ir.