نَقلی عبرتآموز از رفتارِ امام باقر صلوات الله علیه با «کُمِیْت»
امام باقر (علیه السلام)، حجت الاسلام حامد کاشانی: طفلِ خُردسالی که فرقِ بینِ نگین و ماسه را نمیداند، تفاوتِ سنگِ رنگ شده را با لعلِ آبدار را نمیداند، وقتی لعلِ آبدار به راحتی در اختیارِ او قرار بگیرد با آن هم مانندِ «توپ» بازی میکند، چون قدر نمیداند.
اگر ما در دورانِ امام باقر علیه الصلاه و السلام بودیم که در طولِ امامتِ ایشان فقط سه نفر یا چهار نفر جرأت کردند که در دورانِ بنیامیّه در عزای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه مرثیه بِسُرایند، کمابیش «شیعه» بود، ولی کسی جرأت نمیکرد، شاعر زیاد بود ولی «کُمِیْت» جرأت کرد که مرثیه بگوید، و وقتی کُمِیْت در آن شرایط مرثیه گفت، یعنی در شرایطی که شاعر کم نبود، حتّی بعضیها بودند که هم به درِ خانهی بنیامیّه میرفتند و هم بر درِ خانهی اهل بیت علیهم السلام، به نامِ تقیّه و این حرفها که شرایط حساس است خلفای بنیامیّه را هم مدح میکردند، کُمِیْت بود که مرثیهی حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه سرود و توفیق پیدا کرد و آمد و روضه خواند و امام باقر سلام الله علیه گریه کردند. اگر انسان یک بیت با اخلاص بخواند…
امام باقر صلوات الله علیه به خانوادهی شریفِ خویش رو کردند و فرمودند… دورهای بود که اموالِ اهل بیت علیهم السلام توسّطِ بنیامیّه مصادره شده بود، همیشه وضعِ مالیِ اهل بیت علیهم السلام خوب بود، بخاطرِ اینکه اموالی که حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه وقفِ خاص کرده بودند… درست است که این اموال گاهی اوقات دردسر درست میکرد و بعضی از امامزادهها هم به دنبالِ آن اموال بودند و میگفتند که این اموال برای ماست و سهمِ ما را بدهید، ولی وضعِ مالیِ اهل بیت علیهم السلام همیشه خوب بود و لذا دستِ کَرَمِ اهل بیت علیهم السلام همیشه کار میکرد، گاهی اوقات بنیامیّه اموال را مصادره میکردند…
خدمت خالصانه (امام باقر علیه السلام) و مَحرم شدن
امام باقر سلام الله علیه به خانوادهی خویش فرمودند: زیورآلاتِ دخترها را باز کنید، حضرت همهی زیورآلات را در یک دستمالی بستند و به کُمِیْت فرمودند: ببخش، در روزگاری به ما رسیدهای که وضعِ ما خوب نیست…
ارزشِ کُمِیْت اینجا معلوم میشود، هر کسی که جای کُمِیْت بود جا داشت که خیلی بلندپروازی کند، ما جای دیگری را سراغ نداریم که فقیر اینطور بر درِ خانهی اهل بیت علیهم السلام آمده باشد و یا شخصِ دیگری جای دیگری به اهل بیت علیهم السلام رجوع کنند و اهل بیت علیهم السلام بیان کنند که همهی خانوادهی ایشان همهی زیورآلات را باز کنند… کُمِیْت گفت: من این حرفها را برای طلا نگفتم، اگر میخواهید چیزی به من عطا بفرمایید دو خواسته دارم. چیزی از آن دو نفر به من بفرمایید.
جابر میگوید که به محضرِ امام رسیدم و عرض کردم: آقا! آیا میشود من مقدار بسیار کمی از این مطالبی که از شما دارم را به مردم بگویم؟ حضرت فرمودند: نخیر! اصلاً نمیشود چیزی بگویی! عرض کردم: اگر کسی من را در یک جایی گیر آورد و من را شناخت و من هم او را شناختم و تقاضا کرد چطور؟ حضرت فرمودند: اگر یک کسی را پیدا کردی که گوشِ قابلی داشت و به دنبالِ مطلب بود قدری بگو، اگر دیدی نمیتواند تحمل کند… جامعه به جایی رسیده که بینِ حضرت امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و معاویه «معاویه ملعون» را ترجیح داده است، یعنی سطحِ جامعه پایین آمده است… حضرت فرمودند: تو هم بلافاصله انکار کن.
کُمِیْت گفت: از آن دو نفر به من بگویید؛ حضرت فرمودند: هیچ قطرهی خونی در این عالَم ریخته نشد، هیچ آبرویی بُرده نشد، هیچ گرسنهای شب گرسنه نخوابید، مگر اینکه به گردنِ آن دو نفر است.
اگر خالصًا برای اهل بیت علیهم السلام خدمت کنی تازه مَحرم میشوی که قدری از دشمنانِ آن بزرگواران بشنوی.
مُد شدن علم در زمان امام باقر (علیه السلام)
وقتی امام باقر صلوات الله علیه به امامت رسیدند خیلی مورد استقبال واقع شدند، این موضوع خیلی عجیب است، اصلاً حیرتانگیز است، چرا؟ برای اینکه فضای علمی فضای جامعه را گرفته بود، «علم» مُد شده بود، کلاس و درس و دانشگاه «مُد» شده بود، هر گوشهی مسجدالنّبی یک شیخی در حالِ درس دادن بود، در حالِ نوشتنِ روایات بودند، شیعه و غیرِشیعه پانصد یا هشتصد یا دو هزار کیلومتر سفر میکردند که یک روایت را بشنوند.
جابر در حدیث معروفش میگوید: به محضرِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مشرّف شدم، دیدم ایشان لبخند به لبانِ مبارکِ خویش دارند و شادمان هستند، عرض کردم: ان شاء الله خدای متعال همیشه دلِ شما را شاد کند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمودند: امروز خدای متعال به من بشارت دادند.
یک روزی امام باقر صلوات الله علیه «جابر» را خواستند و فرمودند: چه زمانی فرصت داری؟ میخواهم آن روایتی که از مادرِ من شنیدهای را با متنی که به ما رسیده است مطابقت بدهی. جابر گفت: ان شاء الله عمرِ من فدای شما بشود… این اهتمامِ امام باقر صلوات الله علیه را نشان میدهد، امام باقر صلوات الله علیه از شاگردِ خویش پرسیدند: تو روایتی از حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها شنیدهای، متنِ آن روایت دستِ ما هست، ولی من میخواهم تو که آنجا بودهای یک مرتبه بگویی. برای اینکه در تاریخ ثبت بشود که امام باقر صلوات الله علیه برای این امر چقدر ارزش قائل بودهاند.
جابر گفت: بر حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها وارد شدم، دیدم لوحِ سبز رنگی به دستِ حضرت است و ایشان لبخند به لب دارند، ماجرای حدیثِ لوح را شنیدم، که اسامیِ مبارکِ دوازده امام در آن است.
صفت اختصاصی «شِبهُ النَّبی» برای امام باقر علیه السلام
امام باقر سلام الله علیه شروع کردند به بیان کردن، غوغا هم شد، همین الان اگر شما به حوزه بروید و استفتاء کنید، اگر کمی طلبه باشید و مثلاً ده سال درس خواند باشید و نزدِ یک فقیه بروید تشخیص میدهید که این فقیه بزرگوار درس خوانده است که به این سوالات پاسخ میدهد.
تشخیص میدادند که فرمایشاتِ امام باقر صلوات الله علیه برای درس خواندن نیست. احدی در بینِ اهل بیت علیهم السلام به شباهتِ امام باقر صلوات الله علیه نسبت به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم نبوده است.
برای چند امام داریم که آن بزرگواران به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شبیه بودهاند، ولی وقتی اسامیِ دوازده امام در کنارِ هم آمده است صفتِ اختصاصیِ «شِبهُ النَّبی» برای امام باقر صلوات الله علیه است.
علمِ الهیِ حضرت باقرالعلوم صلوات الله علیه
یعنی یک زمانی است که مثلاً میگویند فلانی و فلانی و فلانی فیلسوف هستند، ولی وقتی «رئیس» میگویند منظور «ابن سینا» است، دیگر این واژه را به هر کسی نمیگویند، این همه عالِمِ سیّد داریم ولی وقتی در احادیثِ ما «سیّد» بگویند منظور «سیّد بن طاووس اعلی الله مقامه الشّریف» است، در بینِ فقها این همه سیّد داریم، ولی وقتی «سیّد» بگویند منظور «صاحب عُروه آقا سید محمد کاظم یزدی اعلی الله مقامه الشّریف» است، در بینِ ائمه علیهم السلام که همه به حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم شبیه هستند، در حدیثِ لوح برای دوازده امام به یک نفر «شبه النّبی» گفته شده است، کما اینکه همهی ائمه علیهم السلام شهید شدهاند اما برای حضرت سیّدالشّهداء صلوات الله علیه آمده است که «أکرَمتُهُ بِالشَّهادَه»، شباهت برای امام باقر صلوات الله علیه است.
لذا وقتی امام باقر سلام الله علیه صحبت میکردند فقهای مدینه میفهمیدند که علمِ ایشان حاصلِ درس خواندن نیست، مانندِ این است که پیغمبری آمده است و در حالِ بیانِ مجدد است، کما اینکه این مطلب را در اشعارِ خود میگفتند، میگفتند که اگر وحی منقطع نشده بود الآن میگفتم که پیغمبرِ جدیدی دوباره آمده است و در حالِ بیانِ مجدد است. چون بحثی را که یک ماه است در حالِ مباحثه دربارهی آن در درس هستیم، وقتی از ایشان میپرسیم از یک زاویهای بحث میکنند و بیان مینمایند که در دو جمله معلوم است این مطالبِ ارزشمند در کتب نیست.
آیا تاریخِ مصرفِ «غدیر» گذشته است؟
اما دورهی امام باقر صلوات الله علیه اینطور نیست، با کاریِ که پدرِ ایشان کردند… این سفرهای است که امام زین العابدین صلوات الله علیه پهن کردهاند، مردم به درِ خانهی امام باقر صلوات الله علیه آمدند، وقتی امام باقر صلوات الله علیه دیدند که مردم آمدهاند و سؤال دارند، علما میآیند و بحث میکنند، یعنی اشتیاق دارند، حضرت در این زمان چند کار انجام دادند:
از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه فرمودند.
هر وقت که ائمه صلوات الله علیه فرصتی بدست میآوردند و گوشِ شنوا بدست میآوردند از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه میفرمودند…
اصلاً چرا غدیر اینقدر مهم است؟
غدیر مهم است که شما زیرِ بارِ ولایتِ غیر از حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه نروید، یک روزی قاتلِ ملعونِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مقابل است، یک روز غاصبِ سقیفه مقابل است، یک روزی کنوانسیونِ حقوقِ بشر مقابل است، یک روز ۲۰۳۰ مقابل است… غدیر یعنی رفضِ همه.
اینطور نیست که معنای «لا اله الا الله» فقط نه به حُبَل باشد و بله به فلان بُت باشد، «لا اله» یعنی نفیِ هر بُت، «لا ولی الا علی» نفیِ هر ولایتی بجز ولایتِ حضرت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب صلوات الله علیه است. این مسئلهی روز هم هست، شما فقط یک برجامِ نیمبند را شنیدهاید، در هر سه قوّهی ما… شما حساس نیستید، ما تقریباً ۱۷ کنوانسیونِ بین المللی اجرا کردیم و آنها بر ما ولایت پیدا کردند، یکی از آنها برجام بود که پاره شد، باز هم هست، جامعه حتّی روی همان یک مورد هم خیلی حساس نبود.
خدای متعال میفرماید: کسانی که خیال میکنند مسلمان هستند، «یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ»، اینها چکار میکنند؟ «یَتَحَاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ»، برای اینکه حقِ خود را بگیرند به سراغِ طاغوت میروند و به طاغوت متمسک میشوند.
«غدیر» یک مسئلهی دیروز و امروز نیست، آن طرف میگفت که تاریخِ مصرفِ غدیر گذشته است، نخیر! «غدیر» هر روزی است. تا زمانی که شما اهل بیت علیهم السلام را در جامعه…
کیست مولا؟ آنکه آزادت کند!
شهواتِ جامعه بر جامعه مسلط شده است و این اوضاع بوجود آمده است. یک طاغوت غاصبِ فدک است، یک طاغوت قاتلِ حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها است، یک طاغوت شهوتِ من و شهوتِ شماست، هر چیزی که بر شما تسلّط پیدا کند و بر شما ولایت پیدا کند «طاغوت» است، غدیر آمده است که ما را آزاد کند. کیست مولا؟ آنکه آزادت کند! آمده است که بند از پای ما باز کند.
مادرِ حضرت مریم سلام الله علیها چقدر مؤدّب هستند، وقتی میخواستند فرزندشان را معتکفِ بیتِ خدا کنند… ظاهرِ امر این است که اگر به یک نفر بگویند شما خادمِ دائم المدّتِ در این حسینیه و نمازخانه هستید دیگر آن شخص آزادی ندارد که به هر کجایی برود. مادرِ حضرت مریم سلام الله علیها چه گفته است؟ «رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا»، خدایا! من فرزندی که درونِ رحم دارم در راهِ تو آزاد کردم. چون اگر بندهی تو باشد از شهوات، از نفس، از طاغوتها و از طاغوتچهها «آزاد» میشود.
همانطور که لعنِ بر بنیامیّه… «لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّهَ قاطِبَهً»، لعنتِ خدا بر فکرِ بنیامیّه، لعنتِ خدا بر حاکمیتِ مدرنیته.
جملات محمّد ابو زهره در مورد امام باقر (علیه السّلام)
فرض کنید میخواهیم کسی را مطرح کنیم که شخصیّت سیاسی ندارد، ماهواره هم ندارد، با این حال برای حضرت امام این اتّفاق نیفتاده است. عبارت این است: «جَاءَ العُلَمَاء»، عبارت محمّد ابو زهره این است. محمّد ابو زهره کسی است که در الازهر دکتری فقه تدریس میکرده، یعنی درس خارج ما، هشت سال تدریسهای او هنوز بعد از ۴۰ سال کتابهای فقهی دورهی دکتری در کشورهای مختلف اسلامی حتّی شیعه است. استاد محمّد ابو زهره. او دربارهی حضرت باقر (علیه السّلام) میگوید: «جَاءَ العُلَمَاء».
اگر ادبیات عرب در دبیرستان خوانده باشید، نمیدانم در دانشگاه میخوانید یا نه، «العُلَمَاء»، وقتی اوّل جمعی الف و لام بیاید مطلق گفته شود یعنی همه، یعنی هر کسی که در بحثهای علمی جایگاهی داشت. «جَاءَ العُلَمَاء یَقصُدونَهُ بِالمَدینَه»، به مدینه سفر میکردند، نه برای زیارت قبر مطهّر رسول خدا، برای اینکه این آقا را ببینند، یعنی محمّد بن علی، باقر العلوم (سلام الله علیه). «جَاءَ العُلَمَاء یَقصُدونَهُ بِالمَدینَه مِن کُلِّ أُفُق». لذا اسم میبرد، از مصر زندیق آمد، از ماوراء النّهر، سرخس، مدینه کجا سرخس کجا. با چه ابزار ارتباطی؟ وایبر و تلگرام که نبود، ماهواره که نبود، حکومت به هیچ وجه اجازه نمیداد اسم امام برده شود.
نظرات ذهبی در مورد امام باقر (علیه السّلام)
ذهبی در سِیَر اعلام النّبلاء در مورد امام صادق (علیه السّلام) اعتراف میکند، میگوید: امام صادق (علیه السّلام) که عالم برجستهای است شاگردی کسی را نکرده، عمده شاگردی پدر خود را کرده است. یعنی مهمترین استاد او چه کسی بوده است؟ حضرت باقر (علیه السّلام) بوده است. در مورد امام صادق (علیه السّلام) و علم امام صادق مقدار زیادی بحث میکند، میگوید: عمده استاد او پدر او بوده است.
سختگیری بنی امیّه نسبت به امام باقر (علیه السّلام)
منتها بنی امیّه اجازهی اینکه اسم او را ببرند به کسی نمیدادند، لذا در کتابها اسم افراد درجه ۱۰ وجود دارد که نظر فقهی آنها چیست، نظر فقهی امام باقر و امام صادق (علیه السّلام) در کتب فقهی نیست، مخصوصاً در دوران بنی امیّه. حضرت صادق (علیه السّلام) بخشی از دوران بعد از بنی امیّه را درک کردند، حضرت باقر (علیه السّلام) دقیقاً در دوران بنی امیّه هستند. تصریح میکند، میگوید: اسم او، اسم او را نبر بوده، اسم او را نبرید.
شهرت امام باقر (علیه السّلام) علی رغم تمام مشکلات
یک نفر که ماهواره ندارد، حکومت هم میگوید اسم او را نبرید، چه کاری باید انجام دهد که در مدینه باشد، از مصر و از سرخس، از کجا، «جَاءَ العُلَمَاء یَقصُدونَهُ بِالمَدینَه». بعد تصریح میکند میگوید: برای زیارت قبر مطهّر پیغمبر به مدینه نمیآمدند، میآمدند باقر العلوم را ببینند که چه کسی است. یک نفر باید چه کاری انجام دهد چنین اتّفاقی بیفتد؟ باید یک بمب خبری شود این اتّفاق بیفتد. ما تکان میخوریم بودجه نداریم، حال نداریم، چه کنیم؟ اسم آن را مقاومتی و جهادی میگذاریم، ولی من حال ندارم خواب خود را کم کنم، صد نوع مشکل داریم، کمبود داریم. امام باقر (صلوات الله علیه) چه کاری انجام داده به اینجا رسیده که نه یک شیعه، یک عالم در بالاترین سطح این حرف را بگوید؟
خطر حبّ اهل بیت در زمان امام باقر (علیه السّلام)
ارتباط با اهل بیت اینقدر برای مردم هزینهبر بود نمیارزید کسی خود را منسوب به اهل بیت کند، حقوق او را قطع میکردند، سقف خانه را روی سر او خراب میکردند. از خود همین حضرت باقر (علیه السلام) نقل است که فرمود: اگر بخواهند به یکی ضربه بزنند میگویند زناکار است، بخواهند وجههی سیاسی او را خدشهدار کنند میگویند کافر است، او را تکفیر میکردند، بخواهند او را ساقط کنند میگویند حبّ اهل بیت دارد. میفرماید: خطر حبّ اهل بیت شدیدتر بود از اینکه به کسی بگویند کافر است یا مثلاً زنای محصنه انجام داده است. میگفتند این که چیزی نیست، خود حکومت این کار را انجام میدهد، حبّ علی خطرناک است.
انسان باید از ظلمی که به اهل بیت شده فریاد بزند. در شرایطی که هزینهی سنگینی بود، «کَانَ یَلعَنُ أَبَاهُ لِمَ سَمَّاهُ عَلِیّاً»، پدر خود را هر روز لعنت میکرد برای چه اسم من را علی گذاشتهای؟ میخواهم ازدواج کنم نمیشود، وام نمیدهند، نمیتوانم کار کنم، نمیتوانم با هیچ کس ارتباط بگیرم، یارانهی من را قطع میکنند. اگر یک وقت فرصت شد بحث یارانه در ۱۲۰ سال اوّل اسلام جدّی است، یک یارانهای میدادند که خیلی از عربها دیگر کار نمیکردند، مثلاً معادل پنج میلیون امروز، لذا مهمتر بود. خبری بود، ۴۵ هزار تومان را میدهند؟ نمیدهند؟ چقدر داستان است؟ شما آن را ۱۰۰ برابر کنید ببینید چه اتّفاقی میافتد.
اگر کسی متّهم به حبّ علی میشد حقوق او را از بیت المال قطع میکردند، حتّی در دورانهای بعد هم همینطور است. شخص احساس کرد جیب او را زدهاند به مسجد آمد گفت: اینجا دزد چه کسی است؟ معاذ الله دستها به سمت امام صادق (علیه السّلام) که در حال نماز خواندن بود رفت. فضای تخریبی اینقدر سنگین است. کسی میخواهد بیاید نسبت به اهل بیت ارتباط بگیرد باید دست از جان و مال و ناموس خود بشوید.
نحوهی ارتباط امام باقر (علیه السّلام) با شاگردان خود
لذا عمدهی شیعیان برجسته که شاگرد اوّلهای امام باقر (علیه السّلام) هستند هیچکدام ساکن مدینه نیستند، چون ساکن بودند لو میرفتند. شیعیان امام باقر (علیه السّلام)، برجستهها، شاگرد اوّلها، مثل زراره، مثل محمّد بن مسلم، کجا هستند؟ در کوفه هستند. برای سفر حج، حج را بهانه میکردند و حضرت هم در مسیر حج حرکت میکردند، دو سه ماه در مکّه و مدینه ساکن میشدند، به بهانهی حج با هم ارتباط میگرفتند. اینطور نبود که بروند در خانهی او را بزنند، در روضهی او شرکت کنند، زیرنویس تلویزیون بیاید درس خارج معظّم له ساعت فلان است، از این خبرها نبود. ارتباط قطع است، نمیگویم ارتباط قطع است، کسی که میخواهد ارتباط برقرار کند باید دست از همه چیز بشوید.
مشکلات درونی شیعه در زمان امام باقر (علیه السّلام)
این بزرگوار در این شرایط چه کاری انجام دهد که هم داخل شیعه مشکلات جدّی وجود دارد، نمیشود حق بیان شود. عدّهای هم داخل شیعه… همیشه خواصّی داریم که نگاه میکنند فضا فراهم است، ادّعای امامت میکنند. یکی از چیزهایی که دوران امام باقر (سلام الله علیه) جدّی است مسئلهی کِیسانیّه است. یعنی پسر محمّد حنفیّه ادّعای امامت دارد. حِمیَری معروف، شاعر معروف اهل بیت، کیسانی است. یک جنگ داخلی داریم یک عدّه دوست دارند، بعضی آقا زادهها که دوست دارند امام شوند، بعد میبینند سطح علمی امام باقر (علیه السّلام) متفاوت است عَلَم به دست میگیرند یک عدّه را با خود میبرند.
مشکلات امام باقر (علیه السّلام) در مواجهه با مردم
امّا مردم در آن روزگار تعداد زیادی امام دارند، ائمّهی فقهی، ائمّهی عقیدتی. تیم ابن مسعود، تیم ابن عمر، اصحاب حدیث، اصحاب رأی. امام باقر (علیه السّلام) چه کاری انجام دهند؟ من یک خروجی و یک راهکار را عرض میکنم، این بحث گسترده است. جا دارد یک دهه راجع به اینکه امام باقر (علیه السلام) در چه شرایطی چه کاری انجام دادند عرض کنیم. در این شرایطی که دوران عجیب است، حضرت دو نوع تقیّه دارد، یکی با حاکمیّت، یکی با مردمی که با یک تفکّری زندگی کردهاند.
مثلاً فرض بفرمایید یک نفر بزن و بکوب را کنار میگذاشتند، او را نمیکشتند، او پیش امام باقر (علیه السّلام) میآمد، امام باقر میگفت: من معصوم هستم، حرفهایی که میگویم را به الهام الهی میگویم. فرض کنید من الآن این حرف را به شما بگویم، بگویم جوانهای عزیز، این حرفهایی که میگویم قبل از آن یک لحظه Connect شدم، اینها را «قَالَ لِی جبرائیل»، چه اتّفاقی برای شما میافتد؟ بلند میشوید میروید، میگویید این دیوانه است، ببینید چه میگوید.
ببینید تفکّر جامعه چیست، عادت کردهاند، امثال زهری، امثال نافع، غلام ابن عمر، اینها فقیههای امّت هستند، اینطور بار آمدهاند. بنی هاشم درست نمیتوانند نماز بخوانند، (اشاره) اینطور نماز میخوانند. به کشف الغنای مرحوم کاظمی محقّق برجسته پیش از شیخ انصاری رجوع کنید، بحث کرده است. یک نفر بگوید کجا میروید؟ سنّت، اینهایی که در دست شما است از جای دیگر رسیده است، چیزی که از جانب خدا است این است، اصلاً تمسخر میکنند، میگویند ساحر است، کذّاب است، اینطور میگویند. اگر من بگویم شما به من نمیگویید؟ طبیعتاً آنهایی که مذهبیتر هستند در این موضوع تندتر با من برخورد میکنند.
ببینید در یک دورهای که حضرت میخواهد بگوید اینهایی که شما به اسم دین دارید مطرح میکنید برای شما ساختهاند، چطور بایستی این را بگوید؟
دفاع امام باقر (علیه السّلام) از امیر المؤمنین
در این شرایط که این جایگاه را حضرت دارد، قابل توجّه امثال من که اگر خواص شدیم شدیداً مراقب خود نباشیم که نکند حق را بگوییم ضایع شویم. در این شرایط که حضرت چنین جایگاهی دارد، هنوز قبر مطهّر امیر المؤمنین (علیه السّلام) در دوران امام باقر (علیه السّلام) مخفی است، امیر المؤمنین روی جمیع منابر لعن میشود. امام باقر (علیه السّلام) به این جایگاه رسیده به عنوان یکی از اهل البیت که چنین حجّیّت علمی پیدا کرده است، عرض کردم «جَاءَ العُلَمَاءِ یَقصدونَهُ بِالمَدینَه مِن کُلِّ أُفق». اینجا چه کاری انجام میدهد؟ اینجا خود را خرج امیر المؤمنین (علیه السّلام) میکند.
درس امروز
این درس امروز است، شما امروز نگاه میکنید گاهی در کشور یک اتّفاقی میافتد خواص خود را خرج نمیکنند. گاهی پیش امام باقر (علیه السّلام) میآمدند سؤال میکردند، در موقع قضاوت این اتّفاق میافتد چه کنیم؟ میفرماید: امیر المؤمنین (علیه السّلام) در این صورت این کار را انجام میداد. چند نکته، اوّلاً امیر المؤمنین، اطلاق به کار میبرد، چون آنها به هر حاکمی امیر المؤمنین میگفتند. میگفتند: کدام امیر المؤمنین؟ هشام بن عبد الملک؟ عبد الملک بن مروان؟ نه، امیر المؤمنین (علیه السّلام).
کسی که چنین جایگاه علمی دارد به امیر المؤمنین (علیه السّلام) استناد میکند یعنی چه؟ یعنی او جایگاه معلّمی برای من دارد. این هزینه دارد، کردند. یا در مسئلهی اینکه میخواهند قربانی را سر ببرّند، پیش حضرت آمدند سؤال کردند: آقا، میخواهیم قربانی را سر ببرّیم، در چه صورتی خونهایی که در گوشت او وجود دارد پاک است؟ میفرمودند امیر المؤمنین (علیه السّلام) میفرمود اگر حرکات او ایستاد اینطور است.
یعنی وقتی وجههی او به جایی رسید که «قَالَ رَسولُ الله» میگفت همه میپذیرفتند، امام باقر (علیه السّلام) نیازی نداشت اصلاً استناد کند. امام باقر (علیه السّلام) فرمود: صبر کنید حرکات و سکنات که او ایستاد، تمام شد، اینطور میشود. میتوانست بگوید، میپذیرفتند، ۴۰ هزار مورد را به محمّد بن مسلم گفته بود. ولی وقتی فهمید این جایگاه در جامعه اتّفاق افتاد میفرمود امیر المؤمنین (علیه السّلام) اینطور میفرمود. یعنی خود را خرج علمدار اسلام کرد. چون اگر مسئلهی امیر المؤمنین (علیه السّلام) حل میشد مسئلهی بقیّهی ائمّه حل بود.
رفتار امام باقر (علیه السّلام) با بردهی خاطی
یک نکته هم به عنوان نکتهی پایانی عرض کنم. این اتّفاق برای پنج امام ما افتاده است. روایت داریم پنج نفر از امامان ما… کنیزها و بردهها که به خانهی مسلمین میآمدند کافر حربی بودند. فرض کنید داعشی را اسیر کنید، بعد ؟؟۲۴:۱۱ ندارید، در خانهی یکی از مسلمانها او را نگه دارید، او دنبال این است آسیب برساند، اذیّت کند، اذیّت میکردند. فرزند پنج امام ما توسّط این بردهها کشته شده، باید آنها را تربیت میکردند، برای پنج امام. یکی از اینها امام باقر (صلوات الله علیه) است.
میفرماید: سر تنور میروید بچّه را در آغوش نگیرید، از نردبان به پشت بام میروید بچّه را نبرید، بچّه را سر چاه نبرید، در آب انبار نبرید. برای اینکه در همهی اینها ما کشته دادهایم. فرزند امام باقر (علیه السّلام) را میبرد. من احتمال میدهم وقتی اینقدر در سیرهی ائمّه تکرار میشود معلوم است این برده میخواسته از اسلام انتقام بگیرد، هنوز معلوم نیست چقدر ایمان آورده بود. شاید هم خوب تربیت نشده یا سهل انگاری کرده است. بچّه را میبرد در چاه میافتد، در بعضی نقلها هم در تنور. برای پنج امام، ما چنین نقلی داریم و همه هم یک طور عمل کردند.
سبک زندگی
وقتی باخبر میشود فرزند او از دنیا رفته این برده را پیش امام باقر (علیه السلام) میآورند. این سیره است، این سبک زندگی است، چون برای امام سجّاد (علیه السّلام) داریم، برای امام کاظم (علیه السّلام) هم داریم، برای امام صادق (علیه السّلام) هم داریم، روایت آن را حفظ هستم، در حافظهی من هست. این سبک است، اتّفاق خاص نیست. میآورند، میبیند که دست این برده دارد میلرزد، میگوید پسر صاحب من است. حضرت میفرماید: او را آزاد کنید، همین که ترسیده ما نمیخواهیم اینقدر از طرف ما به کسی جفا شود. همین که این ترسیده من چه برخوردی با او میکنم او را آزاد کنید، سند میآورند قبالهی آزادی او را امضا میکند.
این روش همهی پنج امامی است که در روایت شبیه آن وجود دارد، یکی در چاه افتاده، یکی در تنور افتاده، یکی از پشت بام افتاده است. فرمود: من نمیخواهم اینقدر کسی به خاطر ما به رنج بیفتد. شما گاهی در یک موقعیّتی هستید بعضی از شما میترسند، این خیلی خطرناک است. امام باقر (علیه السّلام) میفرماید: همین قدر که از من ترسید کافی است، بعد سند آزادی او را امضا میکند.
منبع: www.hkashani.com