امام هادی (علیه السلام) :
دوران حکومت متوکّل عبّاسی و امامت امام هادی (علیه الاسلام)
در این دوران که امام هادی (علیه السّلام) به امامت میرسند دورانی است که بعد از یک مدّتی دوباره قوّهی حکومتی و حاکمیّتی بنی عبّاس تقویت شد. اصلاً این عبارت اهل سنّت برای دوران متوکّل است، اهل سنّت تا زمان متوکّل به جماعت معروف هستند، بعد از عام الجماعهی معاویه به غیر شیعه اهل جماعت میگفتند. زمان متوکّل او با آن تفکّر تند سلفیگری که داشت – یکی از بزرگان سلفیگری متوکّل عبّاسی است- اهل سنّت ایجاد شدند.
تاریخ نقل کرده زنان شیعیان وقتی میخواستند نماز بخوانند، بعضی از خانوادههای شیعی، بیوتات شیعه، به قدری در عسرت بودند که عصر، ظهر، تا نزدیک مغرب نوبتی طول میکشید، یک دست لباس و یک عدّه بودند، ساتر عورت نداشتند. عبارت عربی را نمیخوانم چون میترسم بیحرمتی شود. شیخ ابوالفرج اصفهانی میگوید: زنهای شیعه، هاشمیّات، علویّات، حتّی ساتر عورت نداشتند، یعنی طوری که یک زن مقابل یک زن دیگر بتواند راه برود. لذا باید نوع خاصّی مینشستند پیدا نباشند، یک لباس بود نوبتی در آن نماز بخوانند. یعنی اینقدر به شیعه سخت گرفتند.
مشکلات مبارزهی علنی
چرا؟ چون امام شیعه دارد رسماً ادّعای امامت میکند. ولی دوران امام صادق و امام باقر (علیهم السّلام) اینطور نیست. یک وقت شما مبارزهی مخفیانه انجام میدهید، یک وقت حضرت امام (رحمه الله علیه) علم مخالفت را برداشت، بلا تشبیه شما حضرت امام را بررسی کنید، من این کار را انجام دادهام. مذاکرات مجلس شورای ملّی را ببینید، آن موقع که حضرت امام مثلاً مقابل بحث انجمنهای ایالتی و ولایتی موضع گرفتند نگاه کنید چقدر در مجلس شورای ملّی ناسزا گفتند، توهین کردند. یعنی تا وقتی که مجبور نشوند احترامی قائل نیستند.
همان مجلس شورای ملّی وقتی حضرت امام قرار است از فرانسه برگردد خیلی فرق کرده، روزی که او را تبعید کردند عدّهی کمی طرفدار او بودند، امروز همهی ایران طرفدار او هستند، مجلس دیگر نمیتواند هر چه… من دوست ندارم عبارات در مورد حضرت امام را بگویم، مذاکرات مجلس شورای اسلامی همه مکتوب است، وجود دارد، مقایسه کنید. میگویند: فردا حضرت آیت الله العظمی – همان فراماسونهایی که ناسزا میگویند- میخواهند تشریف بیاورند، قدوم خود را بر چشم ما بگذارند. قبول ندارد، نمیتواند، جرأت ندارد که توهین کند، مردم او را پاره پاره میکنند، مجبور است احترام بگذارد.
تبعید و شهادت امام هادی (علیه السلام)
یک روز پسر پیغمبر را در کربلا کشتند اتّفاقی نیفتاد، امّا الآن امام هادی (علیه السّلام) جا افتاده است. لذا شما نگاه کنید متوکّل میگوید: چون مشتاق دیدار شما هستم، میخواهم از فیض وجود شما محروم نباشم بیایید نزدیک ما زندگی کنید. تبعید نمیگوید. فلذا من این نکته را همواره در روضهی حضرت هادی (علیه السلام) میگویم، واقعاً ما به حضرت هادی (سلام الله علیه) مدیون هستیم. برای من خیلی خجالتآور است، یعنی کاری که امام هادی (علیه السلام) برای شیعه انجام داده شیعه هرگز برای امام انجام نداده است.
چون ادّعای متوکّل این است که ما امام هادی (علیه السّلام) را آوردهایم در کاخ ما زندگی کند، در واقع امام تحت الحفظ است، ولی متوکّل نمیگوید تبعیدی است، شلّاق بزنید، از این خبرها نیست. همان ماجرایی که حضرت را به آن مجلس بردند در حال نماز بود نیمه شب بود، جلوی چشم مردم نبود. در مورد شهادت امام هادی (علیه السّلام) سند صحیح آشکار نداریم، طبیعی است آن حکومت هرگز اجازه نمیدهد کسی بفهمد امام هادی (علیه السّلام) به دست چه کسی کشته شده است. یعنی امام بعدی فرموده، بعضی از بزرگان مثل شیخ مفید هم میگویند ما به شهادت امام هادی (علیه السّلام) یقین نداریم، حضرت اینقدر پنهانی کشته شده است. طبیعی است. چون خیلی برای این حکومت هزینه دارد بگویند پسر پیغمبری که ۸۰ هزار نفر جمع شدند پدر بزرگ او یک جمله بگوید، این حرمت الآن در جامعه شناخته شده است.
رواج تشیّع در ایران توسّط صفویّه
عرض میکنم اثر امام هادی (علیه السلام) تا کجا رفته است. ما قبل از اینکه صفویّه داشته باشیم سنّی ۱۲ امامی داریم، چرا صفویّه در ایران تشیّع را رواج میدهند؟ اگر تشیّع اقلّ قلیل بود کدام حزبی وقتی میخواهد… مثلاً فرض کنید من میخواهم کاندیدا شوم، میبینم دو گروه در این شهر هستند، من باید یا با اینها ببندم یا با دیگری، یک گروه پنج هزار نفر هستند یک گروه پنج میلیون، هیچ عاقلی روی پنج هزار تا نمیبندد. اگر قرار بود صفویّه با اقلّ قلیل طرف باشد هیچ وقت نمیآید بگوید من میخواهم مذهب تشیّع را رسمی کنم، چون شکست میخورد. سنّیهای ۱۲ امامی در ایران خیلی زیاد بودند، دو سه مورد شعر ایرانیها را میخوانم که شما ببینید قرن چهار و پنج عباراتی دارند که متّخذ از جامعهی کبیرهی حضرت هادی (علیه السلام) است.
ناسزا گفتن به امیر المؤمنین در دوران متوکّل
امام هادی (علیه السلام) در جامعه جایگاه دارد، حتّی متوکّل و بعد از او جرأت نمیکنند بگویند ما او را کشتیم، چنین جرأتی ندارند. در این دوران حضرت یک شب مخفیانه از آن منطقه بیرون میآید، میبیند شیعهای آمده، یک نفر میگوید: آقا، من از محبّین پدر شما امیر المؤمنین (علیه السّلام) هستم. دوران متوکّل دورانی است که پول میداد به امیر المؤمنین (علیه السّلام) ناسزا بگویند، مجلس داریم، فراخوان میدادند بهترین کسی که علیّ بن ابیطالب را مسخره کند بیاید جایزه بگیرد. تاریخ گفته علیّ بن جهم یک سال این جایزه را برد، در تاریخ نگاه کنید وجود دارد، علیّ بن الجهم شاعر معروف. این ملعون آمد ادای امیر المؤمنین (علیه السّلام) را درآورد، حتّی ادای راه رفتن، مسخره کردند، نوع موی امیر المؤمنین، هیکل حضرت را مسخره کردند.
در این دوران گفت: من از محبّین پدر شما هستم، بدهی زیادی دارم. عرض کردم چون شخصیّت امام روشن است حکومت جرأت نمیکند رسماً به امام تعرّض کند، بکشد. به امام میگوید: دوست دارم پیش شما باشم، پیش ما بیایید، شروع میکند هر جا میتواند شیعیان را قتل عام میکند.
سختیهای زیارت امام حسین (علیه السّلام) در زمان امام هادی (علیه السلام)
قبر مطهّر سیّد الشّهداء (علیه السّلام) خراب میشود. به یک عدّه یهودی میسپرد که حقوق بگیرند – تاریخ اینها را نوشته- اگر اینها در روز کم راه میزدند حقوق آنها قطع میشد. برعکس، پلیسها چطور هستند؟ نمیدانم اینطور هست یا نه که اگر عملیات بروند به آنها حقّ بیشتری میدهند، این به عکس است، یک عدّه راهزن یهودی گذاشته بود کسانی که میآیند قبر مطهّر سیّد الشّهداء (علیه السّلام) را زیارت کنند در راه آنها را بزنید، بکشید، یعنی ناامنی ایجاد کنید. اگر گزارش میرسید مثلاً یک هفته است اینها کسی را شکار نکردهاند حقوق به آنها نمیدادند. آنهایی که به این روایت تاریخی سنّی باور ندارند به کامل الزّیارات ابن قولویه رجوع کنند، میگوید: من الآن چند وقت است آمدهام قبر مطهّر امام حسین (علیه السّلام) را زیارت کنم، روزها بین خارهای بیابان خود را مخفی میکنم.
میدانید کامل الزّیارات برای استاد شیخ مفید است، سال ۳۶۹ از دنیا رفته است، جعفر بن قولویه عالم برجسته، فقیه بزرگ. به این واقعه با دو سه واسطه در زمان امام هادی (علیه السلام) اشاره کرده است. مردم میخواستند به زیارت سیّد الشّهداء (سلام الله علیه) بروند اینطور بود که شبانه در بیابانها راه میرفتند، به کربلا میرسیدند، مخفیانه روزها بین خارهای بیابان و درخت مخفی میشدند که آن راهزنها که رصد میکنند، میگردند، اینها را پیدا نکنند. نکته جالب است، میگوید: شب که آمدم طوری زیارت را خواندم که گزمه بلند نشود. یعنی کنار قبر امام حسین (علیه السّلام) شب هم پلیس خوابیده، شما ببینید در این دوران چقدر خفقان است.
دو روایت در کتاب کامل الزّیارات است که میگوید: من آمدم به سیّد الشّهداء (علیه السّلام) سلام کردم، مراقب بودم پای من نخورد بیدار شود، تاریکی شب، چراغ که نمیتوانند روشن کنند، گنبد و بارگاهی که نساختهاند، قبر را خراب کردهاند، این دوران.
ایجاد جریان غُلات توسّط خلفا
در این دوران امام هادی (علیه السلام) چند هدیه به شیعه داده، خیلی جنبههای دیگری هم دارد من فقط به یکی اشاره میکنم. یکی از مصیبتهایی که اهل بیت (علیهم السّلام) داشتند، امام هادی میخواست شخصیّت اهل بیت را بروز بدهد، بیان کند امام معصوم چه جایگاهی دارد. یک مشکل بزرگی هم داشتند مشکل غُلات بود. خدا مرحوم آقای مهدوی (رحمه الله علیه) را رحمت کند، من محضر ایشان این بحث را عرض کردم، یک ناصبی غلامی به اسم مغیره بن سعید دارد، او رأس غلات است، خیلی جالب است.
خود او اجازه نمیدهد اسم امیر المؤمنین (علیه السّلام) را ببرند، معلوم است که غلوّ هم برای همان حکومت است. خالد بن عبد الله قَسری غلامی دارد اسم او مغیره بن سعید است، او میرفت میگفت امام صادق (علیه السّلام) خدا است! صاحب غلام میگفت معاذ الله علی (علیه السّلام) جهنّمی است، با یک نسبت بدی که نمیخواهم بگویم، به امیر المؤمنین نسبت سرقت میداد، غلام او میگفت امام صادق (علیه السّلام) خدا است! یعنی هر دو جریان را دارند، یعنی منشأ جریان ناصبیگری و جریان غلات یک جا است، این را امام رضا (علیه السّلام) هم بعدها فرمود، فرمود: برای تخریب ما دو کار انجام میدهند، یک عدّه را میفرستند میگویند ما خدا هستیم.
مثلاً من بگویم مردم، در ضمن من خدا هستم! میگویند عمر خود را تلف کردیم اینجا نشستیم، مذهبی و اهل عبادات بلند میشوند میروند، میگویند این چه میگوید؟ برای اینکه طرفدارهای ما را کم کنند. از آن طرف تصریح به توهین به دشمنان اصلی ما میکنند برای اینکه مخالفین ما را تحریک کنند.
مقابلهی امام هادی (علیه السلام) با جریان غلات
در این دوران نگاه کنید حضرت هادی (علیه السلام)… خفقان را به اندازهی فرصت عرض کردیم، یک جریان محکم غلات هم پیدا شده که دنبال این هستند اهل بیت را طور دیگری معرّفی کنند، غلات آن دوران نماز هم نمیخواندند. نگاه کنید مثلاً کشّی در مورد یک نفر میخواهد صحبت کند میگوید: تهمت زدند فلانی از غلات است، نه، نیست، چون من بررسی کردم دیدم نماز میخواند. یعنی غلات برای اینکه جامعه را از امام دور کنند میگفتند ما میگوییم امام ما امام صادق (علیه السّلام) است، امام ما امام هادی (علیه السّلام) است، لذا دیگر چیزی نیاز نداریم، تمام شد، همه چیز با او است. غلات آن روزگار عبادت را کنار میگذاشتند.
یک جریان غلوّ شدید وجود دارد، آنقدر که امام هادی (علیه السلام) تصمیم میگیرد پول میدهد بعضی از آنها را بکشند و بعضی را میکشند. یعنی خطر آنها آنقدر شدید است، تبلیغات میکنند. کسانی که نویسنده هستند، مثل فارس بن حاتِم ردّ بر زیدیّه دارد، ردّ بر واقفه دارد، ردّ بر فَطَحیّه دارد. یعنی الآن بگویند کار این آقا چیست؟ میگویند ایشان در شبهات دینی مسلّط است و در ردّ فرق مخالف کوشا است، کتاب دارد. این شخص سر بلند کرده میگوید من باب امام هستم، حضرت هم چند مرتبه پیام فرستادند مردم را آگاه کردند دیدند نمیشود، نوع تبلیغات او طوری است که حکومت هم همیشه با آنها خوب بود. اینها خوب هستند، چون چهرهی امام را خراب میکنند حکومت با آنها کاری ندارد. حضرت دستور دادند، پولی فرستادند سلاح بخرید و او را بکشید.
مشکلات بیان شخصیّت اهل بیت
خفقانی که عرض کردم ضمیمه کنید به این شرایطی که امام اگر از فضایل اهل بیت بیان کند جریان غلات سوء استفاده میکنند. یک جریانی است که اگر امام بخواهد بگوید عالَم به دست ما است گروه اهل غلوّ سوء استفاده میکنند و میگویند: دیدید ما گفتیم خدا است؟ به قدر این چیزی که نقل میکنند میگویند یک عدّه به امیر المؤمنین (علیه السّلام) گفتند: «السَّلَامُ عَلَیکَ یَا رَبَّنَا». میگویند حضرت آنها را کشت، بعد زنده کرد، بعد فرمود که حالا توبه کنید، گفتند: نه، اگر ما تا به حال شک داشتیم حالا که ما را کشتی زنده کردی دیگر تو خدا هستی!
این جریان غلوّ باعث میشود که امام نتواند به راحتی خود و شخصیّت حقوقی اهل بیت را بیان کند، از آن طرف بگیر و ببند و یهودیها را بگذاری از زوّار شیعه راهزنی کنند، قتل عام کنند، فقر شدیدی که عرض کردیم، برهنه هستند، اصلاً لباس ساتر عورت ندارند. از این طرف امام اگر صحبت کند اهل غلوّ میآیند شیعه را بد معرّفی میکنند، این خیلی حیرتانگیز است. بعد شما میبینید که در روایات ما با اینکه تقریباً شش هفتم روایات شیعه از امام صادق (سلام الله علیه) است، به امام هادی (علیه السّلام) خطیب شیعه گفتند. یعنی این شرایط شرایط عادی نبوده که بگویند بفرمایید بالای منبر، بگویید شما که هستید، فضایل بگوید اهل غلوّ از آن طرف سوء استفاده میکنند، از این طرف قتل عام میکنند.
محتوای زیارت جامعهی کبیره و اعتلاء شیعه توسط امام هادی (علیه السلام)
یک زیارت زیارت غدیریّه است که از حیث سند حتّی از زیارت جامعه قویتر است، زیارت غدیریّه خیلی طولانی است و یک زیارت جامعه. چند زیارت دیگر هم از امام هادی (علیه السلام) رسیده است. حیرت انگیز است حضرت هادی (علیه السّلام) چه فضایلی را گفتهاند. اگر کسی این مسیری که من خیلی خلاصه عرض کردم بررسی کند میبیند امام هادی (علیه السلام) در کجا
شیعه را اعتلاء داده است. شما در آن عنصر توحید را میبینید.
زیارت جامعه بخوانید اوّل الله اکبر بگویید، یک سِرّ این است که اهل غلو نیایند امام را با خدا مقایسه کنند، اوّل الله اکبر میگوید.
جای جای زیارت جامعه «الْعَامِلُونَ بِإِرَادَتِهِ»، اصلاً شما کارهای نیستید الّا اینکه کارگزار حق هستید، به ارادهی او عامل هستید، «الْفَائِزُونَ بِکَرَامَتِهِ»، اگر به فوزی میرسید از کرامت حضرت حق است. «اصْطَفَاکُمْ بِعِلْمِهِ». شبهات آن روز را دارد پاسخ میدهد، البتّه امروز هم برای ما درس است. «بِعِلْمِهِ»، خدا به علم خود شما را برگزیده، یعنی شما مستقل نیستید. یعنی در بستر آن روز امام هم شبهه پاسخ میدهد هم فضیلت میگوید.
«لَهُ تُسَلِّمُونَ… إِلَى سَبِیلِهِ تُرْشِدُونَ». این «إِلَى سَبِیلِهِ»، «لَهُ» بین جار و مجرور، وقتی اوّل جمله میآید یعنی این است جز این نیست،
«لَهُ تُسَلِّمُونَ» یعنی فقط تسلیم او هستیم. اگر میخواهد از فضایل اهل بیت بگوید حواس او هست که اهل غلوّ چه میکنند. «إِلَى سَبِیلِهِ تُرْشِدُونَ وَ بِقَوْلِهِ تَحْکُمُونَ»، یعنی «تَحْکُمُونَ» فقط و فقط «بِقَولِ الله»، «بِقَوْلِهِ تَحْکُمُونَ» فقط به قول خدا «تَحْکُمُونَ»، فقط بر سبیل حضرت حق ارشاد میکنیم، فقط تسلیم او هستیم.
اگر امامی که عظیم الشّأن است، یکی از نعمات الهی است، مستقل نیست. امّا از آن طرف حرفهایی دارد که حیرتانگیز است. «إِیَابُ الْخَلْقِ إِلَیْکُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَیْکُمْ»، خیلی عجیب است که در آن دوران چنین عباراتی طوری صادر شده که این عبارت به اهل قم رسیده است.
جایگاه شهر قم در زمان امام هادی (علیه السلام)
در دوران امام هادی (علیه السّلام) تقریباً مهمترین مرکز تشیّع قم است. ابن قولویه چند روایت فضیلت میگوید او را میگیرند به او دستبند میزنند. به امام هادی (علیه السّلام) نامه مینویسند: آقا، او در فضایل روایاتی میگوید، نکند از غلات باشد؟ مخفیانه مراقب او بودیم دیدیم نماز میخواند، ولی حرفهای او چطور؟ از امام هادی (علیه السّلام) استعلام میکنند. حضرت پاسخ میدهد: این حرفها اشکالی ندارد. برخی را هم از قم بیرون میکردند، به اتّهام بیرون میکردند چون جریان غلوّ شدید است خیلی حواس آنها جمع بود. این زیارت جامعه به قمیها رسیده و قمیها تأیید کردند، سختگیرهایی مثل ابن ولید تأیید کردند، صحیح دانستند، بین خود و خدا حجّت دانستند، برگشته به بغداد آمده است.
یعنی امام هادی (علیه السّلام) این زیارت را طوری رسانده که به اصل مرکز تشیّع رسیده، قم مرکزی است که در سختگیری در روایات شهره است و بعضی از بزرگان که امروز از اولیای معروف شیعه هستند، از بزرگان شیعه هستند، اخراجیهای قم هستند، به خاطر خطری که آن روز دارد.
کم هم نیستند، سهل بن زیاد است، حضرت امام (رحمه الله علیه) میفرماید: سهل بن زیاد را از فقه شیعه حذف کنید
چیزی از فقه نمیماند، او اخراجی قم بود. میگویند: متّهم هستی، بعضی روایات تو عجیب است. احمد بن محمّد خالد برقی که از بزرگان روات و فقهای شیعه است، صاحب المحاسن و کتب دیگر، او اخراجی است. البتّه بعداً عذرخواهی کردند او را برگرداندند، ولی او را اخراج کردند، از قم بیرون کردند. زیارت جامعه را امام طوری رسانده تا قم رفته و قمیها فهمیدهاند این روایت امام است، چون شیخ صدوق میفرماید: بین من و خدا این روایتی که میگویم حجّت است، یکی این است، همین زیارت جامعهی ما است.
آگاهی مردم نسبت به مقام امام از زمان امام هادی (علیه السلام)
هیبت امام هادی (علیه السّلام) از هیبت امام حسین (علیه السّلام) بیشتر است. بخشی از هیبت به واسطهی شناخت است،
آن شاگرد امام صادق (علیه السّلام) اینقدر هیبت امام صادق (علیه السّلام) را نمیفهمید. شخص میآمد به امام کاظم (علیه السّلام) ناسزا گفت، به امام رضا و امام سجّاد (علیهم السّلام) هم هست. بعد حضرت کمی صحبت کردند شخص شرمنده شد.
مثلاً شامی به منزل امام حسن (علیه السّلام) آمد، در مورد امام کاظم و امام سجّاد (علیهم السّلام) هم اینها را داریم.
ولی دوران امام هادی (علیه السّلام) چون امام هادی ابراز میکند من امام معصوم هستم، از زمان امام رضا (علیه السّلام)
به بعد ابراز میکند و این عبارات از او صادر میشود فهم جامعه از امام بالا رفته است. هیبت ائمّهی پایانی شیعه مدام بیشتر میشود چون فهم جامعه بیشتر میشود. مثلاً امام وارد میشود، ۵۰ نفر غلام سیاه همه به سجده میروند، هر چه آنها را شلّاق میزنند
از جای خود بلند نمیشوند. در حالی که قرار بوده آنها امام هادی (علیه السّلام) را بکشند بگویند بردهها شورش کردند
پسر پیغمبر را کشتند، خواستند از اسلام انتقام بگیرند.
میگفتند: چرا سجده میکنید؟ میگویند آن خدایی که ما در زمان کفر میپرستیدیم تصویر او در ذهن ما اینطور بود. یعنی هیبتی که از امام میبینند با فهم غلط خود امام را تبدیل به خدا میکنند. بروز اهل بیت اینجا خاص است، حضرت دارد عبور میکند پرده کنار میرود، یعنی بعضی کرامات را علنی بروز میدهند. برای بعضی ائمّهی دیگر خصوصی وجود دارد، ولی برای امام هادی (علیه السّلام) در مجلس علنی است.
این هم که بعضی بزرگان ما جرأت نکردند بروند امام زمان (سلام الله علیه) را ببینند از همین حیث است،
شما امام زمان (علیه السّلام) را کمی بیشتر میشناسید، کمی به حقیقت او نزدیک میشوید، دیگر جرأت نمیکنید در خیمهی او بروید.
هیبت امام زمان (علیه السّلام)
شخصیّت امام زمان (سلام الله علیه) بعد از توصیههای امثال حضرت هادی (علیه السّلام) کمی بیشتر پردهبرداری شده است. لذا اگر همین الآن به شما بگویند پشت این پرده حضرت حجّت است هر کسی جرأت نمیکند از هیبت حضرت او را زیارت کند،
در صورتی که حبّ آن وجود دارد. چرا؟ چون فهم پیدا شده که او، مقامات او با ما خیلی فاصله دارد. شما مقایسه کنید، میگوید: پیش امام صادق (علیه السّلام) رفتیم برهنه بود در ظرف نوره بود. ببینید چقدر فهم فرق کرده است. یکی از اصلیترین کسانی که
این فهم را در شیعه ایجاد کرده «خَطِیبُ شِیعَتِهِ»،در روایت آمده حضرت هادی (علیه السّلام) است.
منبع: www.hkashani.com