در مسألهی زن آنچه که در درجهی اول اهمیت قرار دارد، مسألهی «خانواده» است؛ نقش زن به عنوان عضوی از خانواده. به نظر من از همهی نقشهائی که زن میتواند ایفاء کند، این اهمیتش بیشتر است. البته بعضیها اینطور حرفها را در همان نظر اول با شدت رد میکنند و میگویند آقا شما میخواهید زن را توی خانه اسیر کنید، محبوس کنید، از حضور در صحنههای زندگی و فعالیت باز بدارید؛ نه، به هیچ وجه قصد ما این نیست؛ اسلام هم این را نخواسته. اسلام وقتی که میگوید: «والمؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»، یعنی مؤمنین و مؤمنات در حفظ مجموعهی نظام اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر همه سهیم و شریکند؛ زن را استثناء نکرده. ما هم نمیتوانیم زن را استثناء کنیم.
مسئولیت ادارهی جامعهی اسلامی و پیشرفت جامعهی اسلامی بر دوش همه است؛ بر دوش زن، بر دوش مرد؛ هر کدامی به نحوی بر حسب توانائیهای خودشان. بحث سر این نیست که زن آیا میتواند مسئولیتی در بیرون از منزل داشته باشد یا نه – البته که میتواند، شکی در این نیست؛ نگاه اسلامی مطلقاً این را نفی نمیکند – بحث در این است که آیا زن حق دارد به خاطر همهی چیزهای مطلوب و جالب و شیرینی که در بیرون از محیط خانواده برای او ممکن است تصور شود، نقش خود را در خانواده از بین ببرد؟ نقش مادری را، نقش همسری را؟ حق دارد یا نه؟ ما روی این نقش تکیه میکنیم.
کاری که از همه کارهای دیگر مهمتر است…
مهمترین نقشی که یک زن در هر سطحی از علم و سواد و معلومات و تحقیق و معنویت میتواند ایفاء کند، آن نقشی است که به عنوان یک مادر و به عنوان یک همسر میتواند ایفاء کند؛ این از همهی کارهای دیگر او مهمتر است؛ این، آن کاری است که غیر از زن، کس دیگری نمیتواند آن را انجام دهد. گیرم این زن مسئولیت مهم دیگری هم داشته باشد – داشته باشد – اما این مسئولیت را باید مسئولیت اول و مسئولیت اصلی خودش بداند. بقای نوع بشر و رشد و بالندگی استعدادهای درونی انسان به این وابسته است؛ حفظ سلامت روحی جامعه به این وابسته است؛ سَکن و آرامش و طمأنینه در مقابل بیقراریها و بیتابیها و تلاطمها به این وابسته است.
زن کپی دوم مرد !!!
این هنری نیست که زن کار مردانه را تقلید کند؛ نه، زن یک کار زنانه دارد که ارزش آن از هر کار مردانهای بیشتر است. امروز دستهای بشدت مشکوک موج ضد ارزشی را در دنیا به راه انداختهاند – که در همه جا هست، در کشور ما هم متأسفانه در گوشه و کنار دیده میشود – اینها میخواهند زن را وادار کنند به اینکه بشود یک مرد! این را کسر شأن زن میدانند که چرا فلان کارها را مرد میکند، زن نکند! این کسر شأن است؟ نگاه به این مسأله، نگاه غلطی است. این را عیب میگیرند که چرا شما میگوئید زن، زن است؛ مرد، مرد است.
خوب، مگر اینطور نیست؟ شما دلتان میخواهد که ما بیائیم بگوئیم زن، یک مرد است؛ آن وقت یک مرد مصنوعی؛ کپی دوم مرد! این چه افتخاری است برای زن؟ افتخار برای زن این است که یک زن باشد؛ یک زن کامل، یک مؤنث کامل. در مقام ارزشگذاریهای والا اگر نگاه کنیم، این ارزش – یک زن کامل بودن – از یک مرد کامل بودن کمتر که نیست، در مواردی قطعاً بالاتر و بیشتر هم هست. ما چرا این را از دست بدهیم؟
البته مسئولیتهائی هست که مشترک است. همانطور که گفتیم، مسئولیت حضور در جامعه و فهمیدن دردهای عمومی جامعه و سعی در علاج دردهای عمومی جامعه، مخصوص مرد و مخصوص زن نیست؛ زنها هم نمیتوانند شانهشان را از این مسئولیت خالی کنند. اگر زنها باید در این زمینه کاری انجام بدهند، البته باید انجام بدهند – محدودیتی هم وجود ندارد – اما مسئولیتهای اختصاصی هم، یعنی آن کاری که خدای متعال به حسب طبیعت به عهدهی زن قرار داده، مهم است.
هنرِ زن
علّت اینکه اسلام این قدر به نقش زن در داخل خانواده اهمیت میدهد، همین است که زن اگر به خانواده پایبند شد، علاقه نشان داد، به تربیت فرزند اهمیت داد، به بچههای خود رسید، آنها را شیر داد، آنها را در آغوش خود بزرگ کرد، برای آنها آذوقههای فرهنگی -قصص، احکام، حکایتهای قرآنی، ماجراهای آموزنده- فراهم کرد و در هر فرصتی به فرزندان خود مثل غذای جسمانی چشانید، نسلها در آن جامعه، بالنده و رشید خواهند شد. این، هنر زن است و منافاتی هم با درس خواندن و درس گفتن و کار کردن و ورود در سیاست و امثال اینها ندارد.
جنسیت یک امر ثانوی است، یک امر عارضی است؛ در کارکردهای زندگی معنا پیدا میکند، در سیر اصلی بشر هیچ تأثیری ندارد و معنائی پیدا نمیکند. حتّی کارهایشان با هم متفاوت است. «جهاد المرأة حسن التّبعّل»؛ یعنی ثواب مجاهدت آن جوانی را که رفته توی میدان جنگ و جان خودش را کف دستش گرفته، به خاطر این کار، به این زن میدهند؛ چون این کار هم زحمتش کمتر از آن نیست. البته شوهرداری خیلی سخت است. با توقعاتشان، با انتظاراتشان، با بداخلاقیهاشان، با صدای کلفتشان، با قد بلندترشان؛ خب، زنی بتواند با این شرائط، محیط خانه را گرم و گیرا و صمیمی و دارای سکینه و آرامش – سَکَن – قرار بدهد، خیلی هنر بزرگی است؛ این واقعاً جهاد است؛ این شعبهای از همان جهاد اکبری است که فرمودهاند؛ جهاد با نفس است.
فقط «ظرافتِ زنانه» از عهده انجام این کار بر میآید
وظایف داخل خانهی زنان، نه اهمیّتش کمتر از وظایف بیرونی است و نه اینکه زحمتش کمتر است. شاید زحمتش بیشتر هم باشد. او هم برای اینکه این محیط را اداره کند، به تلاش و کوشش احتیاج دارد. چون مدیر داخل خانه زنان هستند… خیلی کار ظریفی است. فقط هم ظرافتِ زنانه از عهدهی انجام این کار بر میآید. هیچ مردی امکان ندارد بتواند این ظرافتها را رعایت کند.
خانهداری «فطریترین و مطلوبترین کار» برای زنان است
اینکه گفته میشود وجود زن برای کار در خانه لازم است، معنایش این نیست که در میدانهای علمی و عملی و فعّالیتها، توانایی ندارد. یا از لحاظ معنویّت که بالاتر از همهی اینهاست و در مورد فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها، همهی اینها را مشاهده میکنیم. هرچند البته، طبیعیترین و فطریترین و مطلوبترین کار برای زنان، کار در خانه است. یعنی مسألهی اداره کردن همسر و فرزندان، طبیعیترین کار است، و من خیال نمیکنم زنی طبیعی باشد و به این کار عشق و علاقه نداشته باشد. به طور قهری، همهی زنان به این کار عشق و علاقه دارند.
خانهداری یعنی «تربیتِ انسان»
فریفتگان غافل، خانهداریِ زن را تحقیر میکنند؛ در حالیکه خانهداری یعنی تربیتِ انسان، و تولید والاترین محصول و متاع عالم وجود یعنی بشر. زن توی خانه بیکار نیست. یک عدّهای خیال میکنند زن در خانه بیکار است. نخیر، زن توی خانه، بیشترین و سختترین و ظریفترین کارها را انجام میدهد.
باید بر روی کار زنهای خانهدار «ارزشگذاری ویژه» شود
در خانواده هی گفته میشود نقش زن. دلیلش هم واضح است؛ چون زن در خانواده عنصر محوری است. اما اینجور نیست که مرد در خانواده وظیفه و مسئولیت و نقشی نداشته باشد. مردهای بیخیال، مردهای بی عاطفه، مردهای عیاش، مردهای قدرنشناس زحمات زن خانه، اینها به محیط خانه لطمه میزنند. مرد باید قدردان باشد. جامعه باید قدردان باشد. حتماً بایستی بر روی کار زنهای خانهدار ارزشگذاری ویژه بشود. بعضی میتوانستند بروند کار بگیرند، بعضی میتوانستند تحصیلات عالیه بکنند، بعضی تحصیلات عالیه هم داشتند – من دیدم زنانی را از این قبیل – گفتند ما میخواهیم این بچه را بزرگ کنیم، خوب تربیت کنیم، نرفتیم کار بگیریم. زن نرفته کار بگیرد، آن کار هم زمین نمانده؛ آن ده نفر دیگر رفتند آن کار را گرفتند.
باید از اینجور زنی قدردانی شود. در بیاناتی که حضرات فرمودند، این بود که مثلاً بیمههائی برای اینها در نظر گرفته شود. بله، تأمین اقتصادیشان، بیمهشان، بقیهی چیزهائی که لازم است، باید در نظر گرفته شود.
فرزندان هم نقش دارند. یکی از مهمترین بخشهای خانواده، فرزندانند؛ نقش آنها هم احترام به والدین است.
دور کردن زن از «خصوصیات زنانه» افتخار نیست
زن بودن، برای زن یک نقطهی امتیاز است، یک نقطهی افتخار است. این افتخاری نیست برای زن که او را از محیط زنانه، از خصوصیات زنانه، از اخلاق زنانه دور کنیم. خانهداری را، فرزندداری را، شوهرداری را ننگ او به حساب بیاوریم. فرهنگ غربی خانواده را متلاشی کرد.
جامعهی اسلامی، بدون بهرهمندی کشور از نهاد خانوادهی سالم، سرزنده و بانشاط، اصلاً امکان ندارد پیشرفت کند. بالخصوص در زمینههای فرهنگی و البته در زمینههای غیر فرهنگی، بدون خانوادههای خوب، امکان پیشرفت نیست. پس خانواده لازم است. حالا نقض نشود که شما میگوئید در غرب خانواده نیست، پیشرفت هم هست. آنچه که امروز در ویرانی بنیاد خانواده در غرب روزبهروز بیشتر دارد نمودارهایش ظاهر میشود، اینها اثرش را خواهد بخشید؛ هیچ عجلهای نباید داشت. حوادث جهانی و حوادث تاریخی اینجور نیست که زودبازده و زوداثر باشد؛ اینها بتدریج اثر خواهد گذاشت؛ کمااینکه تا حالا هم اثر گذاشته.
آن روزی که غرب به این پیشرفتها دست پیدا کرد، در آنجا هنوز خانواده سر جای خودش بود؛ حتّی مسئلهی جنسیت با همان رعایتهای اخلاقىِ جنسی – البته نه به شکل اسلامی، بلکه به شکل خاص خودش – وجود داشت. اگر کسی با معارف غربی آشنا باشد، هم در اروپا و هم بعداً در آمریکا این را میبیند و مشاهده میکند. این مسئلهی رعایتهای اخلاقىِ دو جنس نسبت به یکدیگر، مسئلهی حیا، پرهیز از تهمت، اینها چیزهائی بود که آن روز وجود داشت. این بیبندوباریها و اباحیگریها بتدریج در آنجا به وجود آمده. آن روز یک زمینههائی فراهم شد و به اینجا رسید. وضع امروز هم فردای بسیار تلخ و سختی را برای آنها رقم میزند.
«مسؤولیّت اجتماعى» زن با انجام مسئولیّت خانوادگى نفی نمیشود
خانمها اگر گفته میشود که مسؤولیّتهاى خانوادگى دارند، یعنى مسؤولیّت امور داخلى خانه این به معناى این نیست که مسئولیّت اجتماعى از دوش اینها برداشته است. بایستى این مسؤولیّت را هم حفظ کنند و هر مقدارى که با وجود حفظ این مسئولیّت توانایى دارند، آن توانایى را به مسئولیّتهاى اجتماعى و سیاسى هم ضرب کنند.
مسئلهی خانواده، مسئلهی بسیار مهمی است؛ پایهی اصلی در جامعه است، سلول اصلی در جامعه است. نه اینکه اگر این سلول سالم شد، سلامت به دیگرها سرایت میکند؛ یا اگر ناسالم شد، عدم سلامت به دیگرها سرایت میکند؛ بلکه به این معناست که اگر سالم شد، یعنی بدن سالم است. بدن که غیر از سلولها چیز دیگری نیست. هر جهازی، مجموعهی سلولهاست. اگر ما توانستیم سلولها را سالم کنیم، پس سلامت آن جهاز را داریم. مسئله اینقدر اهمیت دارد.
باید به زنانِ شاغل برای مادری و خانهداری کمک شود
وظیفهای بر دوش دولت است. باید به آن خانمهائی که حالا به هر دلیلی، به هر جهتی، با هر ضرورتی، کار تماموقت یا نیمهوقت را قبول کردهاند، کمک بشود تا بتوانند به مسئلهی مادری برسند، به مسئلهی خانهداری برسند. با مرخصیها، با زمان بازنشستگی، با مدت کار روزانه، به نحوی بایستی دولت کمک کند تا این خانمی که حالا به هر دلیلی آمده اینجا شاغل شده، بتواند به آن قضیه هم برسد.
مشکلِ زنان مشاغل سروصدادار نیست
بعضی خیال میکنند زن کمبودش این است که مشاغل بزرگ و سروصدادار ندارد! خیر؛ مشکل زن این نیست. حتّی آن زنی هم که شغل بزرگی دارد، به محیط امنی در خانواده، به یک شوهر مهربانِ بامحبّت، به یک تکیهگاه مطمئن عاطفی و روحی -که شوهر و مرد اوست- نیازمند است. طبیعت و نیاز عاطفی و روحی زن این است؛ باید این نیاز برآورده شود.
امروز پرچمِ استقلالِ هویّتی و فرهنگیِ زنان در دست زنان ایرانی است؛ امروز بانوان ایرانی با حفظ حجاب، استقلال هویّتی خودشان و استقلال فرهنگی خودشان را دارند اعلام میکنند و به دنیا صادر میکنند؛ یعنی دنیا سخن جدیدی دارد میشنود. زن میتواند در میدانهای اجتماعی حضور فعّال داشته باشد، تأثیرگذاری اجتماعی عمیق داشته باشد. امروز زنان کشور ما در بخشهای مختلف چنین تأثیرگذاریای دارند؛
درعینحال حجاب و عفاف و وجه تمایز میان زن و مرد، فاصلهی میان زن و مرد، در معرض سوءاستفادهی مردان قرار نگرفتن، خود را در حدّ وسیلهی التذاذ مردان بیگانه و زیادهطلب پایین نیاوردن و تحقیر نکردن، جزو خصوصیّات زن ایرانی و زن مسلمانِ امروز است. ما البتّه این الگو را داریم، این چهارچوب را داریم، در میان بانوان ما کسانی هستند در حدّ بسیار خوب، بعضی در حدّ اعلای این الگو دارند زندگی میکنند، بعضی هم در حدود متوسّطند؛ بههرحال، این الگو وجود دارد و مبنای کار زن ایرانی این است.
عارضه میل به باروری کم
چه چیزهایی است که موجب میشود جامعهی ما دچار میل به کمفرزندی بشود. این میل به کم بودن فرزند، یک عارضه است؛ والّا انسان بهطور طبیعی فرزند را دوست میدارد. چرا ترجیح میدهند افرادی که فقط یک فرزند داشته باشند؟ چرا ترجیح میدهند فقط دو فرزند داشته باشند؟ چرا زن بهشکلی، مرد بهشکلی پرهیز میکنند از فرزندداری؟ اینها را بایستی نگاه کرد و دید عواملش چیست؛ این عوامل را پیدا کنید، برای علاج این عوامل بیماریزا – که به اعتقاد بنده اینها عوامل بیماریزا است – متخصّصین و صاحبان اندیشه را بخواهید فکر کنند.
فرض کنید مثلاً بالا رفتن سنّ ازدواج؛ خب بلاشک یکی از چیزهایی که باروری را محدود میکند، بالا رفتن سنّ ازدواج است؛ خب، این یکی از کارهایی است که باید در کشور فکر بشود. چرا سنّ ازدواج در کشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسی و غریزهی جنسی؟ ما باید به این فکر کنیم. خب، از آنطرف میگویند که اینها خانه ندارند، شغل ندارند، درآمد ندارند؛ ببینیم چگونه میشود کاری کرد که همهی اینها با هم جمع بشود.
ما نباید تصوّر بکنیم که حتماً بایستی یک نفری یک خانهی مِلکی داشته باشد، یک شغل درآمدداری داشته باشد، بعد ازدواج بکند؛ نه، اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه؛ این قرآن است [که] با ما دارد اینجور حرف میزند. یعنی همهی آن گرههای ذهنیای را که وجود دارد در این زمینه، باید شما باز کنید، یعنی شأن شما و همایشی از این قبیل، این است که بایستی این کار فکری و علمی را بکند؛ یعنی صرفاً بیان فکر، بیان خواست و حتّی شعارهایی در این زمینه نباشد. واقعاً کار بشود، کار فکری بشود؛ عوامل کاهش جمعیّت و موجبات افزایش جمعیّت بهنحو مطلوب و با اعتدال متناسب، درست سنجیده بشود، مطرح بشود [تا] اقناع بشوند افکار نخبگان.
تلاش برای فرزندآوری
در این زمینه خب الان عامّهی مردم، بعضیها متدیّنند، بعضیها متعبّدند، وقتی گفته میشود، میروند سراغ باروری بیشتر؛ لکن نخبگان جامعه باید قانع بشوند، باید مسئله را قبول کنند؛ اگر نخبگان قبول کردند، کار سهل میشود، کار فرهنگسازی آسان میشود. در این زمینهها انشاءالله بایستی آقایان تلاش کنید و امیدواریم انشاءالله موفّق باشید.
قطعاً این کشور با این سطح وسیع، با این تنوّع آبوهوایی، با این امکانات فراوان زیرزمینی، با این استعداد بالقوّهی علمی که در این کشور وجود دارد، میتواند یک کشور پرجمعیّتی باشد و انشاءالله خودش هم این جمعیّت را اداره کند؛ یعنی همچنان که ما فکر میکنیم که اگر چهار پنج بچّه افتاد روی دوش یک خانواده وضع زندگیشان چگونه خواهد شد، فکر این را هم بکنید که این چهار پنج بچّه وقتی بزرگ شدند و کاری پیدا کردند و شغلی پیدا کردند چه کمکی میتوانند به پیشرفت کشور بکنند؛ یعنی این را هم باید فکر کرد
ما هم در یک برههای از زمان غفلت کردیم، کاری که باید انجام بدهیم انجام ندادیم. درحالیکه امروز در [بعضی از] همین کشورهای غربی از کاهش باروری دارند زیان میبینند و پشیمانند، و در بعضی از کشورهای غربی مطلقاً کاهش باروری وجود ندارد؛ یعنی خانوادههای پرجمعیّت، مثلاً خانوادهی آمریکایی با ده دوازده بچّه، چطور خانوادهی ایرانی [که] میخواهد از او تقلید کند باید حتماً یک بچّه داشته باشد یا دو بچّه! که این الان وجود دارد و گزارشها و خبرها از این واقعیّت به ما اطّلاع میدهد.
خانواده
اسلام ناب اسلامی است که همهجانبه است؛ از زندگی فردی و خلوت فردی تا تشکیل نظام اسلامی، همه را شامل میشود. اسلام ناب آن اسلامی است که هم تکلیف من و شما را در خانواده با خود و در خلوت شخصیمان معیّن میکند، هم تکلیف ما را در جامعه معیّن میکند، هم تکلیف ما را در قبال نظام اسلامی و ایجاد نظام اسلامی معیّن میکند؛ این اسلام ناب است.
بعضی تصوّر میکنند امر به معروف و نهی از منکر منحصر میشود به اینکه انسان به فلان زن یا فلان مردی که یک فرع دینی را رعایت نمیکند تذکّر بدهد؛ البتّه اینها امر به معروف و نهی از منکر است امّا مهمترین قلم امر به معروف و نهی از منکر نیست. مهمترین قلم امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از امر به بزرگترین معروفها و نهی از بزرگترین منکرها. بزرگترین معروفها در درجهی اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ این امر به معروف است. معروفی بالاتر از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی نداریم؛ هر کسی که در این راه تلاش کند، آمر به معروف است.
انواع معروف ها
حفظ عزّت و آبروی ملّت ایران، بزرگترین معروف است. معروفها اینها هستند: اعتلای فرهنگ، سلامت محیط اخلاقی، سلامت محیط خانوادگی، تکثیر نسل و تربیت نسل جوان آمادهی برای اعتلای کشور، رونق دادن به اقتصاد و تولید، همگانی کردن اخلاق اسلامی، گسترش علم و فنّاوری، استقرار عدالت قضائی و عدالت اقتصادی، مجاهدت برای اقتدار ملّت ایران و ورای آن و فراتر از آن، اقتدار امّت اسلامی و تلاش و مجاهدت برای وحدت اسلامی؛ مهمترین معروفها اینها است و همه موظّفند در راه این معروفها تلاش کنند؛ امر کنند. نقطهی مقابل اینها هم عبارت است از منکرها. ابتذال اخلاقی منکر است، کمک به دشمنان اسلام منکر است، تضعیف نظام اسلامی منکر است، تضعیف فرهنگ اسلامی منکر است، تضعیف اقتصاد جامعه و تضعیف علم و فنّاوری منکر است؛ از این منکرها باید نهی کرد.
تربیت مادر یا کلاس درس
مادر میتواند فرزندان را به بهترین وجهی تربیت کند. تربیت فرزند به وسیلهی مادر، مثل تربیت در کلاس درس نیست؛ با رفتار است، با گفتار است، با عاطفه است، با نوازش است، با لالائی خواندن است؛ با زندگی کردن است. مادران با زندگی کردن، فرزند تربیت میکنند. هرچه زن صالحتر، عاقلتر و هوشمندتر باشد، این تربیت بهتر خواهد شد. بنابراین برای بالا رفتن سطح ایمان، سطح سواد، سطح هوش بانوان، در کشور باید برنامهریزی شود.
توانایی زن برای حل مشکلات خود در عرصه اجتماع
فیالجمله نگاه اسلام به زن – به حیث جنس – یک نگاه فوقالعاده متعالی است. به نظر من خیلی از این مشکلات مربوط به بانوان، ناشی است از مشکلات حیات جمعی خانواده، به حیثی که زن در آن محور است. ما خلأهای قانونی و عادتی و سنتیِ عجیب و فراوانی داریم. گاهی اوقات خانمهائی با ما تماس میگیرند – یا از مجلس، یا از حوزه، یا از مراجعات گوناگون مردمی، یا از مراکز دیگر – و مشکلاتشان را میگویند؛ این مشکلات عمدتاً مربوط میشود به مشکلات داخل خانواده.
اگر زن داخل خانواده امنیت روانی داشته باشد، امنیت اخلاقی داشته باشد، آسایش داشته باشد، سَکَن داشته باشد، حقیقتاً شوهر برای او لباس محسوب شود – همچنان که او لباس شوهر است –و همچنان که قرآن خواسته، مودّت و رحمت بین اینها باشد، و اگر «و لهنّ مثل الّذی علیهن» در خانواده رعایت شود – این چیزهائی که اصول کلی و اساسی است – آنگاه مشکلات بیرون خانواده برای زن قابل تحمل خواهد شد؛ اصلاً بر اینها فائق میآید. اگر زن در آسایشگاه خود، در سنگر اصلی خود، بتواند مشکلات خودش را کاهش بدهد، بلاشک در عرصهی اجتماع هم خواهد توانست.
زن و نقش همسری
مسئلهی همسری، مسئلهی مادری، اینها همهاش باید تفکیک شود. زن در خانواده یک نقش همسری دارد؛ این نقش همسری، فوقالعاده است؛ ولو اصلاً مادریای وجود نداشته باشد. فرض کنید زنی است؛ یا مایل نیست به زایمان، یا به هر دلیلی امکان زایمان برایش وجود ندارد؛ اما همسر است. نقش همسری را نباید دستکم گرفت. ما اگر میخواهیم این مرد در داخل جامعه یک موجود مفیدی باشد، باید این زن در داخل خانه همسر خوبی باشد؛ والّا نمیشود.
ما در دوران مبارزه و بعد از دوران مبارزه، دوران پیروزی انقلاب، آزمایش کردیم؛ مردانی که همسران همراه داشتند، هم در مبارزه توانستند پایدار بمانند، هم بعد از انقلاب توانستند خط درست را ادامه بدهند. البته عکسش هم بود. من گاهی به این دخترها و پسرهائی که میآمدند خطبهی عقدشان را میخواندم – آن وقتهائی که میخواندم؛ حالا که توفیق ندارم – میگفتم خیلی از خانمها هستند که شوهرهاشان را اهل بهشت میکنند؛ خیلی خانمها هم هستند که شوهرانشان را اهل جهنم میکنند؛ دست آنهاست. البته مردها هم عیناً همین نقش را دارند. در باب خانواده، نقش مردها را هم بایستی نادیده نگرفت. بنابراین نقش همسری، یک نقش بسیار مهمی است. بعد هم نقش مادری است؛
مطرح شدن زن، برای نمونه انسان مؤمن و کافر در قرآن
نمونه برای انسان مؤمن و مرضی الهی، و انسان کافر و مردود درگاه پروردگار در قرآن، زن مطرح شده است. قرآن وقتی میخواهد برای انسان خوب و انسان بد نمونه ذکر کند، هر دو را از زنان انتخاب میکند: «ضرب اللَّه مثلا للّذین کفروا امرأة نوح و امرأة لوط». قرآن دو زن را به عنوان «مثل»، یعنی نمونه و نماد زنانِ بد معرفی میکند؛ همسر نوح و همسر لوط. بعد نقطهی مقابل: «و ضرب اللَّه مثلا للّذین امنوا امرأة فرعون».
به عنوان نماد زن خوب، زن برتر و زن مؤمن، دو نفر را معرفی میکند: یکی همسر فرعون، یکی هم حضرت مریم است؛ «و مریم ابنت عمران الّتی احصنت فرجها». جالب این است که هر چهار تای این زنها خوبی و بدیشان مربوط به محیط خانواده است. در مورد آن دو زن بد – «امرأة نوح و امرأة لوط» – میفرماید: «کانتا تحت عبدین من عبادنا صالحین فخانتاهما»؛ این دو زن به همسرانشان – که دو پیغمبر عالیشأن و عالیمقام بودند – خیانت کردند. مسئله، مسئلهی خانواده است.
موضوع آن دو زن دیگر هم مربوط به خانواده است؛ اوّلی که زن فرعون است، ارزش و اهمیت او این است که یک پیغمبر اولوالعزم، یک موسای کلیماللَّه را در آغوش خود پرورش میدهد و به او ایمان میآورد و به او کمک میکند؛ لذا فرعون از او انتقام میگیرد.مسئله، مسئلهی درون خانواده است با این تأثیر و شعاع عظیم کاری که او کرده است، که یک موسائی را تربیت کرده.
در مورد حضرت مریم هم همین جور است: «الّتی احصنت فرجها»؛ ناموس خود را حفظ کرد، عفت خود را حفظ کرد. این نشاندهندهی این است که در محیط زندگی حضرت مریم (سلام اللَّه علیها) عواملی وجود داشته که میتوانسته است تهدیدکنندهی عفت و ناموس یک زن عفیف باشد و او توانسته مبارزه کند. جنبهی خانواده و مسئلهی شأن زن در جامعه.
خانواده و جایگاه زن
نظر اسلام در باب خانواده و جایگاه زن در خانواده، «المرأة سیّدة بیتها»؛ بزرگ خانه، زن خانه است؛ جایگاه زن در خانواده، همانی است که در گفتارهای گوناگون ائمه (علیهمالسّلام) آمده: «المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة». قهرمان یعنی کارگزار، پادو، یک خدمتگزار محترم. میفرماید: در داخل خانه، زن قهرمانه نیست؛ ریحانه است، گلِ خانه است. خطاب به مردان میفرماید: بهترین شما کسانی هستند که بهترین رفتارها را با همسرانشان دارند.
ولی در عین حال تحقق خواستهی اسلام در خانواده، یک امری است که احتیاج به پشتوانهی قانونی، پشتوانهی اجرائی و ضمانت اجرائی دارد؛ و این کار باید انجام بگیرد. این کار در طول سالهای متمادىِ گذشته انجام نگرفته است. خانوادههائی که متدین بودند، مردانی که از اخلاقِ خوب برخوردار بودند و پایبندیهای شرعی داشتند، ملاحظاتی کردند؛ اما در مواردی که این خصوصیات نبوده، این ملاحظات نشده؛ به زن در داخل خانواده ظلم شده.
البته اینجور نیست که ما فکر کنیم غربیها در این زمینه از ما جلویند؛ ابداً. بنده آمارهای زیادی دارم، این خانم محترم هم آمارهائی را ذکر کردند؛ وضع داخلی خانوادههای غربی از لحاظ مظلومیت زن و از لحاظ عدم رعایت حقوق زن، از وضع خانوادههای اسلامی و ایرانی و شرقی یقیناً بدتر است؛ بهتر نیست، اگر بدتر نباشد؛ در مواردی حتماً بدتر است. ما به آنها که نگاه نمیکنیم، آنها که الگوی ما نیستند. ما در محیط خانواده کمبودهای زیادی داریم؛ احتیاج دارد به پشتوانهی قانونی، به تضمین قانونی، به تضمین اجرائی؛ و این باید تحقق پیدا کند. این مسئله از جملهی عرصهها و میدانهائی است که در داخل کشور در این زمینه کم کار شده و باید کار شود.
محیط خانواده برای زن باید محیط امن، محیط عزت و محیط آرامش خاطر باشد تا زن بتواند آن وظیفهی اساسی خودش را – که همین حفظ خانواده است – به بهترین وجهی انجام دهد.
منبع: Khamenei.ir