راهپیمایی اربعین، یکی از مصادیق اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة
اربعین: یکی از مصادیق قوّت را امروز دنیای اسلام دارد مشاهده میکند و آن، راهپیمایی اربعین است؛ وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة. راهپیمایی اربعین قوّت اسلام است، قوّت حقیقت است، قوّت جبههی مقاومت اسلامی است که این جور اجتماع عظیم میلیونی راه میافتند به سمت کربلا، به سمت حسین، به سمت قلّه و اوج افتخار فداکاری و شهادت که همهی آزادگان عالم باید از او درس بگیرند. از روز اوّل هم که اربعینی به وجود آمد، اهمّیّت اوّلین اربعین به همین اندازه بود. اهمّیّت اربعینِ اوّل این بود که رسانهی پُرقدرت عاشورا است. از روز عاشورا تا روز اربعین -بنا بر یک روایت روزی است که اهلبیت برگشتند به کربلا- این چهل روز، چهل روزِ فرمانروایی منطقِ حق در میان دنیای ظلمانی حاکمیّت بنیامیّه و سفیانیها بود.
رسانهی حقیقی [یعنی] فریاد زینب کبری، فریاد حضرت سجّاد؛ در کجا؟ در کوفه، در شام، در آنجایی که ظلمات محض بود؛ اینها بزرگترین رسانه بود. همینها بود که عاشورا را نگه داشت، همینها بود که عاشورا را به امروز رساند. تاریخ و ریشهی این روز اربعین و ماجرای اربعین این است. آن روز اهلبیت (علیهم السّلام) طوفانی به پا کردند با این حرکت چهلروزه؛ یک طوفان به پا شد در آن اختناق عجیب. در آن روزگار، اختناق این قدر است که دوروبر امام حسین، فرزند پیغمبر، نوهی پیغمبر، جگرگوشهی زهرای اطهر، ۷۲ نفر بیشتر باقی نمیمانند. در یک چنین روزگاری، ماجرای توّابین را در کوفه به وجود آورد، مدینه را منقلب کرد، شام را منقلب کرد، به طوری که رژیم سفیانی برافتاد؛ این حرکت عظیم اربعینیِ زینب کبری و اهلبیت (علیهم السّلام) بود.
زیارت امام حسین علیه السلام
عَن مُحَمَّدِ بنِ مُسلِمٍ قالَ سَمِعتُ اَبا جَعفَرٍ وَ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ (عَلَیهِمَا السَّلامُ) یَقولانِ اِنَّ اللَّهَ تَعالیٰ عَوَّضَ الحُسَینَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مِن قَتلِهِ اَن جَعَلَ الاِمامَةَ فی ذُرّیَّتِهِ وَ الشِّفَاءَ فی تُربَتِهِ وَ اِجابَةَ الدُّعاءِ عِندَ قَبرِهِ وَ لا تُعَدُّ اَیّامُ زائِریهِ جائِیاً وَ راجِعاً مِن عُمُرِه. قالَ مُحَمَّدُ بنُ مُسلِمٍ فَقُلتُ لِاَبی عَبدِ اللَّهِ (عَلَیهِ السَّلامُ) هَذَا الجَلالُ یُنالُ بِالحُسَینِ (عَلَیهِ السَّلامُ) فَما لَهُ فی نَفسِهِ فَقالَ اِنَّ اللَّهَ تَعالیٰ اَلحَقَهُ بِالنَّبِیِّ (صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ) فَکانَ مَعَهُ فی دَرَجَتِهِ وَ مَنزِلَتِهِ ثُمَّ تَلا اَبو عَبدِ اللَّهِ (عَلَیهِ السَّلامُ) وَ الَّذینَ آمَنوا وَ اتَّبَعَتهُم ذُرّیَّتُهُم بِایمانٍ اَلحَقنا بِهِم ذُرّیَّتَهُم.
عَن مُحَمَّدِ بنِ مُسلِمٍ قالَ سَمِعتُ اَبا جَعفَرٍ وَ جَعفَرَ بنَ مُحَمَّدٍ (عَلَیهِمَا السَّلام)
هم از این بزرگوار این را شنیده، هم از آن بزرگوار.
یَقولانِ اِنَّ اللَّهَ تَعالیٰ عَوَّضَ الحُسَینَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مِن قَتلِهِ اَن جَعَلَ الاِمامَةَ فی ذُرّیَّتِه
[امام باقر و امام صادق (علیهما السّلام) میفرمودند همانا خداوندِ متعال به حسین (علیه السّلام) در برابر کشته شدنش پاداش داد که امامت در فرزندانش و شفا در خاکش و اجابت دعا در نزد قبرش باشد و اینکه روزهایی که زائرینش [برای زیارت] میآیند و میروند از عمرشان محسوب نمیگردد.]
اینها البتّه بخشی از پاداشها است؛ وَالّا پاداشی که خدای متعال به شهید معمولی میدهد -فرض کنید در میدان جنگ یک تیری میخورَد یا آن روز یک شمشیری میخورد و میافتاد، شهید بود- این را خدای متعال میگوید «اَحیاّْءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقونَ * فَرِحینَ بِماِّ ءاتٰهُمُ اللهُ مِن فَضلِه! وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم اَلّا خَوفٌ عَلَیهِم»؛
پاداش زیارت امام حسین علیه السلام
خدای متعال دربارهی یک شهید معمولی این جور حرف میزند، خب اَجر شهیدی مثل حسینبنعلی (علیه السّلام) که شهادت او قابل مقایسهی با هیچ شهادتی نیست، یعنی ما در تاریخ سراغ نداریم، بنده سراغ ندارم که این جور مصیبتها و این جور سختیها را [کسی] تحمّل کند برای آن هدف عالی، هدف بلند، اصلاً قابل مقایسه نیست با اجر یک شهید معمولی. از جملهی این اجرها و پاداشها این [چیزهایی] است که در این روایت آمده است. نه اینکه خیال کنیم اجر حسینبنعلی (علیه السّلام) فقط همینها است؛ از جمله اینها است که خیلی هم مهم است. یکی اینکه حضرت فرمود خداوند متعال «عَوَّضَ الحُسَینَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مِن قَتلِهِ اَن جَعَلَ الاِمامَةَ فی ذُرّیَّتِه»؛ امامت، این پرچم برافراشته، این خورشید درخشان در طول همهی تاریخ، در نسل این بزرگوار قرار داده شد، از اولاد او قرار داده شد.
وَ الشِّفَاءَ فی تُربَتِه
خاک قبر او را کسی مصرف کند، شفا است، دوا است، درمان است؛ خاک، خاک است امّا این خاک به برکتِ مجاورتِ آن پیکرِ مطهّر، یک چنین خاصیّتی دارد که شفا است.
وَ اِجابَةَ الدُّعاءِ عِندَ قَبرِه
در کنار قبر حسینبنعلی (علیه السّلام) شما دعا کنید، دعایتان مستجاب است. [واقعاً] دعا کنید؛ لقلقهی لسان نباشد؛ بخوانید و بخواهید خدا را، خدای متعال وعده کرده است که اجابت خواهد کرد. اینهایی که میروند این راه را پیاده طی میکنند و میرسانند خودشان را به آنجا در این پیادهروی اربعین -این حادثهی عجیبی که این سالها پدید آمده است- واقعاً یک موهبت بزرگ الهی را خدای متعال در اختیار اینها گذاشته.
برکت عمر در جوار امام حسین علیه السلام
وَ لا تُعَدُّ اَیّامُ زائِریهِ جائِیاً وَ راجِعاً مِن عُمُرِه
اگر خدای متعال مثلاً فرض کنید که ده هزار روز به شما عمر داده باشد، این چند روزی که در حال رفت و آمد به سمت قبر این بزرگوار هستید، جزو اینها حساب نمیشود؛ این اضافهی بر آن تعداد روزهایی است که خدای متعال مقدّر کرده که عمر شما باشد؛ این جزو آنها نیست، از عمرتان حساب نمیشود؛ این اضافه است، سرریز عمر است.
قالَ مُحَمَّدُ بنُ مُسلِمٍ فَقُلتُ لِاَبی عَبدِ اللَّهِ (عَلَیهِ السَّلامُ) هَذَا الجَلالُ یُنالُ بِالحُسَینِ (عَلَیهِ السَّلام) فَما لَهُ فی نَفسِه
محمّدبنمسلم میگوید وقتی حضرت این را فرمودند، گفتم این جلالت، این عظمت، این مقام عالی، به برکت امام حسین داده میشود به این و آن. اینکه «شما اگر تربتش را مصرف کنید، بخورید، شفای شما است»، به شما یک لطفی شده است. به برکت امام حسین، این جلال و این کرامت و این عظمت داده شده است به اینها. وقتی خدای متعال به خاطر او به دیگران این جلال و عظمت را، این کرامت را لطف میکند، پس به خود او چه میدهد؟
فَقالَ اِنَّ اللَّهَ تَعالیٰ اَلحَقَهُ بِالنَّبِیِّ (صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه)
اجر خود او این است که او ملحق به پیغمبر است. خلاصهی همهی کرامتهای الهی در عالم وجود، وجود پیغمبر اکرم است؛ خدا او را در قیامت، در بهشت، به پیغمبر ملحق میکند.
فَکانَ مَعَهُ فی دَرَجَتِهِ وَ مَنزِلَتِه
در روز قیامت، امام حسین در درجهی پیغمبر و در منزلت پیغمبر قرار میگیرد.
ثُمَّ تَلا اَبو عَبدِ اللَّهِ (عَلَیهِ السَّلامُ) «وَ الَّذینَ آمَنوا وَ اتَّبَعَتهُم ذُرّیَّتُهُم بِایمانٍ اَلحَقنا بِهِم ذُرّیَّتَهُم»
یکی از مصادیق این آیه این مورد است.
بیثمر ماندن توطئه دشمنان علیه جمهوری اسلامی
از دَهها کشور در راهپیمایی اربعین شرکت میکنند و میهمان مردم عراق میشوند، سعی کنیم در این راهپیمایی پیوندهای مستحکم بین برادران مسلمان را بیشتر کنیم؛ پیوند بین عراقی و غیر عراقی، پیوند بین شیعه و سنّی، پیوند بین عرب و فارس و تُرک و کُرد؛ این پیوندها مایهی سعادت است، این پیوندها آیت رحمت پروردگار است. دشمن سعی در تفرقه دارد که نتوانسته است و به حول و قوّهی الهی نخواهد توانست. ما -ایران و عراق- دو ملّت هستیم متّصل به یکدیگر؛ تنهای ما، دلهای ما، جانهای ما به یکدیگر متّصل است؛ آنچه این اتّصال را ایجاد کرده است، ایمان بِالله و محبّت به اهلبیت (علیهم السّلام) است، محبّت به حسینبنعلی (علیهالسّلام) است؛
روزبهروز هم این زیاد خواهد شد انشاءالله. دشمنان توطئه میکنند امّا توطئهی دشمنان اثری نخواهد کرد. از شروع انقلاب اسلامی تا امروز، چهل سال است که آمریکا و اذناب آمریکا و دستیاران آمریکا و مزدوران آمریکا علیه جمهوری اسلامی نقشه میکشند، فعّالیّت میکنند، پول خرج میکنند، تهدید میکنند، تحریم میکنند؛ به کوری چشم آنها جمهوری اسلامی در این چهل سال از یک نهال باریک تبدیل شده است به یک درخت تناور که «اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماء». انشاءالله این شعاری که شما میدهید علیه آمریکا، علیه رژیم صهیونیستی، علیه دشمنان و مستکبرین، در آیندهی نه چندان دوری تحقّق پیدا خواهد کرد و انشاءالله شما موفّق خواهید شد.
حماسه راهپیمایی اربعین
من تکیه میکنم در این برههی از زمان روی مسئلهی خانواده تکیه کنید. دشمن -نه دشمن ایران یا دشمن انقلاب؛ دشمن بشریّت- تصمیم گرفته که نظام خانواده را در بین بشر از بین ببرد. خانواده سنّت الهی است. دشمن بشریّت یعنی جریان سرمایهداری بینالمللی و صهیونیسم تقریباً از حدود صد سال پیش تصمیم گرفتند که خانواده را در بین بشر از بین ببرند؛ و یک جاهایی موفّق شدند. در آن جاهایی که از خدا دور بودند موفّق شدند، در یک جاهایی هم از جمله در ایران اسلامی ما موفّق نشدند امّا دارند تلاش میکنند.
این ازدواجهای سخت، این ازدواجهای دیر، این فرزندآوری کم، این به تعبیر غلط زشتشان «ازدواجهای سفید» -که سیاهترین نوع زندگی مزدوج است- همهی اینها به خاطر این است که خانواده از بین برود. رواج شهوات، از بین رفتن حیا و عفّت، امروز جزو برنامههای دشمن است. شما مبارزهی با اینها را جزو برنامههای خودتان قرار بدهید. طهارت و پاکیزگیِ دامان جوانهای این کشور را مورد همّت خودتان قرار بدهید، بر آن همّت بگمارید، و این یکی از بهترین کارها و یکی از مؤثّرترین شیوهها برای حفظ انقلاب و برای رشد انقلاب و برای حفظ نظام اسلامی است.
شهادت امام حسین و جذب دل ها
شماها که به شهدا نزدیک هستید، میتوانید با ارتباط و اتّصال قلبی با آنها، از آنها استفاده کنید، بهره ببرید… شهید با دلهای آشنا و مستعد همراه است، کمک میکند، هدایت میکند، تسلّا میدهد؛ این از جنبهی معنوی و خدایی و اخروی. از جنبهی دنیوی هم شهدای مدافع حرم، فضای کشور را تغییر دادند؛ در این چند سال مفاهیم انقلاب را زنده کردند. عدّهای میخواستند مفاهیم انقلابی را کهنه و کمرنگ کنند؛ فداکاری این دلهای مشتاق جوانهای شما که بلند شدند و رفتند در هزاران کیلومتر آنطرفتر از شهر و خانهی خودشان مبارزه کردند و جنگیدند، و همسر عزیزشان، پدر و مادر مهربانشان، فرزندان و نور چشمانشان را گذاشتند و رفتند، برکت پیدا کرد؛ خدای متعال به این فداکاری بچّههای شما برکت داد و موجب شد که در کشور بتوانند فضای جدیدی را به وجود بیاورند.
درحالیکه کشور ما هشتاد میلیون جمعیّت دارد و تعداد شهدای حرم، زیاد هم نیست امّا همین تعدادِ کم توانستند بر فضای عمومی این کشور هشتاد و چند میلیونی تأثیر بگذارند. یک نمونهاش را شما در همین تشییع جنازهها دیدید، هر جا که اینها تشییع جنازه شدند، این جمعیّت عظیم مردم حضور پیدا کردند.
خیلی از آنهایی که در آن تشییع جنازه آمدند، شاید این جوان را اصلاً ندیده بودند و نمیشناختند امّا آمدند؛ دلها کشانده میشود، دلها دست خداست؛ مثل آهنربا جذب میکند، همانطور که امام حسین جذب کرده است. شهادت حسینبنعلی (سلاماللهعلیه) فوق همهی شهادتها است؛ ببینید چطور بعد از هزار و دویست – سیصد سال دلها را مثل مغناطیسی میکشاند. اربعین را ببینید، این اشتیاق جوانها به قبر آن بزرگوار و زیارت آن بزرگوار را ببینید، این مجالس روضهخوانی و سینهزنی اینها جاذبه است، این برکتی است که خدا به آن فداکاری داده است. خدای متعال به شهادتشان، به فداکاریشان برکت داد و توانستند در کشور اثر بگذارند.
راهپیمایی اربعین، هنر دفاع از عظمت ایران
-دفاع از عظمت ایران، از فرهنگ ایران، از خانوادهی ایرانی، از حرکت باشکوه ملّت ایران و … فقط با سخنرانی و نگارش نیست؛ هنر باید میداندار باشد.
– جایگاه فیلم و سریال در این میان بسیار برجسته است.
– در سریالها به مسائل ملّی بپردازید؛ از شهدای عزیز، از دفاع مقدّس، از انقلاب، از سبک زندگی اسلامی، از انگیزههای ایمانیِ ملّت و مظاهر آن، از ایستادگیشان در برابر ابرجنایتکاران و مفسدان عالم، از راهپیمایی اربعین و و و … بگویید؛ عظمت و استقلال و شجاعت و ظرفیّتهای علمی و عملی این ملّت را با زبان هنر بیان کنید.
– پرداخت درست و هنرمندانهی این موضوعات بسی جذّاب و پُرمخاطب است، هم در داخل کشور و هم در دیگر کشورها و ملّتها.
پیشرفت جوانان در معنویت علیرغم فتنههای گمراه کننده در فضای مجازی
اینهمه جوانِ خوب در کشور هست؛ شما ببینید الان در فضای مجازی چه خبر است! چقدر «مُضِلّاتُ الفِتَن» در این فضای مجازی و در ماهوارهها و در این تشکیلات وجود دارد و جوان در معرض همهی اینها است، درعینحال شما ببینید راهپیمایی اربعین چهجوری است، اعتکاف چهجوری است، نمازجماعتهای دانشگاهها چهجوری است. اینها خیلی مهم است؛ چرا ما اینها را نباید ببینیم؟ اینها نشاندهندهی این است که حتّی معنویّت که سختترین [بخش] است -آن بخش معنویِ فرهنگ- دارد پیشرفت میکند.
جلسات ماه رمضان را شما ملاحظه کنید؛ بنده بخصوص در ماه رمضانها و همچنین محرّم و صفر از این معنا استفسار میکنم و از کسانی سؤال میکنم که بروند تحقیق کنند، کار کنند و ببینند نسبتِ جلساتِ امسالِ ماه رمضان به سال گذشته چیست؛ میروند گزارش میآورند؛ انسان واقعاً حیرت میکند از این پیشرفت، از این حرکتِ رو به جلو. اینها را ما چرا نباید ملاحظه کنیم، چرا نباید ببینیم؟ اینها دیده بشود، تحلیل بشود و گفته بشود؛ اینهایی که بلندگوهای پُرمخاطب در اختیار دارند، اینها را بایستی بیان کنند و بگویند.
راه پیمایی میلیونی اربعین
راهپیمایی عظیمِ اربعین است واقعاً یک پدیده است، یک پدیدهی الهی است، یک پدیدهی معنوی است. حقیقتاً قابل توصیف نیست؛ مثل خیلی از این پدیدههای مهمّ الهی، درست قابل تفسیر هم نیست؛ یعنی نمیشود این حادثه را تحلیل کرد. اینجور این جمعیّتِ عظیمِ میلیونی راه بیفتند، در ظرف چند سال این تحقّق پیدا کند، شکل پیدا کند! بله، در گذشته راهپیمایی بود، امّا این خبرها نبود. ما اطّلاع داریم که در ایّام مختلف، چه اربعین، چه غیر اربعین -در خصوص اربعین یا بعضی اوقات دیگر- طلّاب از نجف و جاهای مختلف عراق حرکت میکردند میرفتند، جمعیّتهای فراوانی هم بودند.
امّا این جمعیّتِ عظیمِ میلیونی از جاهای مختلف دنیا -چند میلیون از ایران و میلیونها از خود عراق و از کشورهای دیگر- این حرکت عظیم، با وجود تهدیدهای تروریستیای که همیشه وجود داشته و امروز هم وجود دارد، یک پدیدهی فوقالعاده عظیمی است؛ خیلی مهم است. این نشاندهندهی اوج گرفتن همین تفکّر مبارزهی در راه خدا و در راه اسلام و آمادگی عمومی و همگانی در این راه است. و امیدواریم که خداوند متعال برکت بدهد به این حرکتها و برکت بدهد به مردم.
پیاده روی اربعین مظهر عشق همراه بصیرت
برای اینکه ده هزار نفر، پنجاه هزار نفر را یک جا جمع کنند، چقدر تلاش تبلیغاتی در دنیا انجام میگیرد، آخرش هم نمیشود. اینجا با وجود موانع فراوان، پیادهروی هشتاد کیلومتری -برای پیادهروی، نه برای لذّت بردن و در هتل لمیدن- بلند میشوند میروند کربلا؛ چند برابر آن [هم] از خود عراق و از مناطق دیگر؛ این یک حادثهی الهی است، این یک پدیدهی الهی است؛ این نشاندهندهی این است که این راه، راه عشق است؛ منتها نه عشق مجنونانه، عشق همراه بصیرت؛ مثل عشق اولیا به خدا؛ اَللٰهُمَّ ارزُقنی حُبَّکَ وَ حُبَّ مَن یُحِبُّکَ وَ حُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یوصِلُنی اِلیٰ قُربِک؛ این حبّ و این عشق، عشق همراه با بصیرت است؛ میداند، میفهمد و این جاذبه او را میکِشد، این مغناطیس او را میکِشد. خب، بنابراین کار، کار بزرگی است؛ پدیده، پدیدهی عظیمی است.
در اینجور حوادث که شما دست قدرت الهی را پشت سرش بوضوح میبینید و برکاتش را مشاهده میکنید، باید شکر کرد. اگر شکر کردیم میماند، اگر شکر نکردیم گرفته میشود. اگر ملّت ایران شکر انقلاب را نکرده بود، انقلاب میرفت؛ کمااینکه در بعضی جاهای دیگر دنیا انقلاب شد، بلد نبودند شکر کنند، انقلاب از دستشان رفت؛ نهفقط انقلاب را از دست دادند، [بلکه] بیست سال، سی سال هم عقب افتادند. ملّت ایران شکرگزاری کردند. شکرگزاری فقط به این نیست که آدم بگوید «الهی شکر» یا سجدهی شکر بکند، شکرگزاری به این است که انسان به لوازم این نعمت عمل کند؛ ملّت ایران عمل کرد.
راهپیمایی اربعین نعمت پایدار
در هر میدانی که لازم بود حاضر شدند، آنجایی که فداکاری لازم بود فداکاری کردند، جان و مال و عزیزان و فرزند و آبرو و حیثیّت، همه را به میدان آوردند. نمیخواهم بگویم تکتک مردم ایران این کار را کردند لکن یک جمع عظیمی، یک اکثریّت قابل توجّهی اینجوری عمل کردند، خدای متعال [هم] پاسخ داد؛ انقلاب را برایشان حفظ کرده. امروز انقلاب از روز اوّلی که پیروز شد، قویتر، پُرقدرتتر و برای آینده قادر بر برنامهریزی بیشتر است.
این حادثهی راهپیمایی را شکر کنید. شکرش ازجمله به این است که آن روحیّات را، آن حالات را -که در این دو سه روزی که مشغول راهپیمایی بودید، آنجا مشاهده کردید یا احساس کردید- در خودتان نگه دارید؛ آن برادری را، آن مهربانی را، آن توجّه به ولایت را، آن آماده شدن بدن برای تَعَب کشیدن را، آن ترجیح دادن زحمت کشیدن و عرق ریختن و راه رفتن بر راحتی و تنبلی را. در همهی امور زندگی باید این را دنبال کرد؛ این میشود شکر.
از جملهی شاخههای شکر، یکی این است که این کار را برای کسانی که عاشق این کارند، آسان کنیم که مسئولیّت این به عهدهی مسئولان بخشهای مختلف کشور است. گاهی حوادثی پیش میآید؛ نگذارند این حوادث [تکرار شود]، پیشگیری کنند؛ این هم جزو شکر است. بههرحال این نعمت را قدر بدانیم، نعمت بزرگی است. و این انشاءﷲ یک نعمت پایدار خواهد بود و برای ملّت ایران و ملّت عراق، مایهی عزّت و سربلندی و افتخار خواهد بود. حالا در دنیا سعی میکنند که نگذارند این نورافکن قوی دیده بشود، لکن نمیتوانند، دیده خواهد شد؛ سعی میکنند دیده نشود یا تحریفش کنند، [امّا] هیچکدام به جایی نمیرسد؛ وقتی ادامه دادید حرکت را، ناچار، حقیقت خود را آشکار خواهد کرد.
نور افکن اربعین
در دنیا سعی میکنند که نگذارند این نورافکن قوی [پیادهروی اربعین] دیده بشود، لکن نمیتوانند، دیده خواهد شد؛ سعی میکنند دیده نشود یا تحریفش کنند، [امّا] هیچکدام به جایی نمیرسد؛ وقتی ادامه دادید حرکت را، ناچار، حقیقت خود را آشکار خواهد کرد.
این راهپیمایی را میبینید؟ این حرکت عظیم میلیونی بین نجف و کربلا را، بین نجف و امام حسین را مشاهده میکنید؟ این شور و شوق را میبینید؟ این حرکت را میبینید؟ این حرکت آنوقتی که لازم باشد با خطر همراه بشود، باز هم این شور و شوق در ملّت ما، در مردم ما، در جوانهای ما وجود دارد؛ این را باید نگه داشت، این آن چیزی است که ضامن بقای این کشور است.
جوان کشور ما امیدبخش است؛ محیط جوانی در کشور ما امیدبخش است؛ نه اینکه بنده خبر نداشته باشم که حالا یک مشت جوانهایی هستند که راههای غلطی میروند، کارهای بدی میکنند؛ چرا، آنها را هم بنده اطّلاع دارم امّا سرجمع وقتیکه نگاه میکنم به محیط جوانیِ کشور، از خدای متعال سپاسگزاری میکنم. با این همه عوامل انحراف، با این همه انگیزه، با این جبههی وسیع دشمنی و تمرکز روی جوانها، ما یک مجموعهی بزرگ جوان داریم که مؤمنند، متدیّنند، انقلابیاند، اهل توسّلند، اهل شور و عشق به معنویّتند؛ این چیز کمی نیست؛ این چیز خیلی مهمّی است؛ خیلی چیز بزرگی است. عدّهای اهل قرآنند، عدّهای اهل اعتکافند، عدّهای اهل پیادهرویِ اربعینند، عدّهای اهل ایستادگی در میدانهای انقلاب و در مظاهر انقلابند. این خیلی با عظمت است، خیلی با ارزش است؛ دشمن با همهی اینها مخالف است.
پیادهروی اربعین جزء شعائرالله
پدیدهی بینظیر و بیسابقهای هم در این سالها بهوجود آمده و آن، پیادهروی میان نجف و کربلا یا بعضی از شهرهای دورتر از نجف تا کربلا است؛ بعضی از بصره، بعضی از مرز… پیاده راه میاُفتند و حرکت میکنند. این حرکت حرکت عشق و ایمان است؛ ما هم از دور نگاه میکنیم به این حرکت، و غبطه میخوریم به حال آن کسانی که این توفیق را پیدا کردند و این حرکت را انجام دادند:
گرچه دوریم به یاد تو سخن میگوییم
بُعد منزل نبوَد در سفر روحانی
این کسانی که این راه را طی کردند و این حرکت عاشقانه را و مؤمنانه را دارند انجام میدهند، واقعاً دارند حسنهای را انجام میدهند. این یک شعار بزرگ است، لا تُحِلّوا شَعائِرَ الله، این بلاشک جزء شعائرالله است. جا دارد که امثال بنده که محرومیم از اینجور حرکتها عرض بکنیم که «یا لیتنا کنّا معکم فنفوز فوزاً عظیماً». این حرکت حرکت عشق و ایمان است؛ هم در آن ایمان و اعتقاد قلبی و باورهای راستین، تحریککننده و عملکننده است؛ هم عشق و محبّت. تفکّر اهلبیت و تفکّر شیعی همینجور است؛ ترکیبی است از عقل و عاطفه، ترکیبی است از ایمان و عشق؛ ترکیب این دو.
این آنچیزی است که در سایر فِرَق اسلامی، خلأ آن محسوس است؛ سعی هم میکنند گاهی به یک نحوی این خلأ را پُر کنند، نمیشود؛ چه کسی مثل خاندان پیغمبر -این عناصر برجسته، ممتاز، نورانی، ملکوتی- وجود دارد در بین معتقَداتِ شُعبِ دیگرِ اسلامی، که اینجور مردم به آنها عشق بورزند، به آنها تعامل کنند، با آنها حرف بزنند، به آنها سلام کنند و از آنها انشاءالله جواب بشنوند؛ چهکسی دیگر وجود دارد؟ این است که این یک فرصتی است در اختیار پیروان اهلبیت؛ زیارت ائمّه (علیهمالسّلام)، این معاشقهی معنوی با این بزرگواران، این زیارتهای سرشار از مفاهیم عالی و ممتاز که در اختیار ما است.
رعایت ضوابط راه پیمایی اربعین
بههرحال کار بسیار مهمّی است، کار بزرگی است؛ این حرکت عظیمِ مردم از ایران، از کشورهای دیگر اسلامی، از هند، از اروپا، حتّی از آمریکا و کشورهای دیگر، از راههای دور، افرادی میآیند در این راهپیمایی شرکت میکنند؛ دو روز، سه روز بیشتر یا کمتر – در این راه، پای پیاده حرکت میکنند؛ مردم عراق هم انصافاً با کمال بزرگواری و محبّت پذیرایی میکنند از اینها؛ خیلی حرکت عظیم و پرمعنا و پرمغزی است و کسانی که موفّق میشوند باید مغتنم بشمارند.
البتّه این عرایض ما موجب نشود که بعضیها خارج از مقرّرات بخواهند بلند شوند راه بیفتند و حرکت کنند؛ نه، طبق همان مقرّراتی که دولت اسلامی معیّن کرده است؛ خب، دوستان ما در دولت نشستهاند فکر کردهاند، مقرّراتی و ضوابطی برای این کار در نظر گرفتهاند، این ضوابط حتماً مراعات بشود؛ جوری نباشد که کسانی خارج از این ضوابط بگویند «برویم همینطور حرکت کنیم، سر به بیابان بگذاریم -مثلاً- برویم»، اینجوری مطلوب نیست؛ این ضوابط را حتماً بایستی رعایت کنند.
اتحاد مسقرار گرفتن جسمها کنار یکدیگر در نماز مایه شرف پیغمبر(ص)
اگر ملّتهای کشورهای اسلامی در همهی این منطقهی وسیع – که یک کسر بسیار بزرگی از جمعیّت دنیا را تشکیل میدهند – نه در جزئیّات، [بلکه] در جهتگیریهای کلّی با یکدیگر همراه باشند، دنیای اسلام به اوج ترقّی و تعالی خواهد رسید؛ [اینکه] در مسائل کلّی کنار هم دیده بشوند؛ همین دیده شدن در کنار هم تأثیر دارد. اینکه رؤسای کشورهای اسلامی یا روشنفکران کشورهای اسلامی علیه یکدیگر حرف بزنند – ولو فقط حرف باشد – دشمن را جَری میکند؛ به دشمن امید میدهد؛ همچنانکه واقعیّت امروز، همین است. همینقدر که ما ولو در اظهاراتمان کنار یکدیگر قرار بگیریم، عظمت میبخشد به دنیای اسلام؛ عظمت میبخشد به شخصیّت امّت اسلامی.
هرجا نمونههایی از این اجتماع را ما مشاهده کردیم، ولو تنها، جسمها در کنار هم قرار گرفتند، دیدیم انعکاس آن در دنیا مایهی شرف و آبروی اسلام و مسلمین شد؛ مایهی آبروی پیغمبر شد. نماز عید را که میخوانیم، کنار هم قرار میگیریم، میگوییم:اَلَّذی جَعَلتَهُ لِلمُسلِمینَ عیداً وَ لِمُحَمَّدٍ صلّیاللهعلیهوآله ذُخراً وَ شَرَفاً وَ کَرامَتاً وَ مَزیداً؛ صِرف کنار هم قرار گرفتن جسمها در نماز، برای پیغمبر مایهی شرف است؛ برای امّت اسلامی مایهی اعزاز و احترام است. اجتماع حج همینجور است. در اربعین حسینی میلیونها انسان در کنار هم قرار گرفتند؛ خود این حرکت عظیم یک جمعی از مسلمانها – البتّه مخصوص شیعه نبود، سنّیها هم بودند – که در دنیا انعکاس پیدا کرد، تعظیم کردند؛ تجلیل کردند؛ آن را بزرگترین گردهمایی عالم به حساب آوردند؛ چه کسانی؟ آنهایی که دارند مسائل اسلامی را رصد میکنند.
سوء نیت لازمه وحدت
اجتماع عظیم، دولت عراق، ملّت عراق، عشایر عراق که در این آزمون بسیار مهم فداکاری کردند، خدمت کردند، کَرم و بزرگواری نشان دادند. حادثهی عجیبی بود حادثهی اربعین کربلا. این راه را دشمنان اسلام و دشمنان اهلبیت به خیال خود مسدود کرده بودند. ببینید چه حرکت عظیمی اتّفاق افتاد! وقتی حتّی جسمها در کنار هم قرار میگیرد، اینجور انعکاس پیدا میکند. اگر ما با هم باشیم، کشورهای اسلامی، ملّتهای مسلمان – سنّی و شیعه و فِرَق مختلف تسنّن و تشیّع – با یکدیگر دلهایشان صاف باشد، نسبت به یکدیگر سوءظن نداشته باشند، سوءنیّت نداشته باشند، به یکدیگر اهانت نکنند، ببینید در دنیا چه اتّفاقی خواهد افتاد؛ چه عزّتی برای اسلام درست خواهد شد! وحدت؛ وحدت.
قیام امام حسین(علیه السلام) برای نجات بندگان خداوند از جهل و گمراهی
یک جمله در زیارت اربعینِ امام حسین علیهالصّلاةوالسّلام ذکر شده است که مانند بسیاری از جملات این زیارتها و دعاها، بسیار پُرمغز و در خور تأمّل و تدبّر است. امروز به مناسبت روز تاسوعا و روز عزا، در خطبهی اول قدری پیرامون همین جمله – که ناظر به جهت قیام حسینی است – عرایضی عرض میکنیم. آن جمله این است: «و بذل مهجته فیک». این زیارت اربعین است؛ منتها فقرههای اوّل آن، دعاست که گویندهی این جملات خطاب به خداوند متعال عرض میکند: «و بذل مهجته فیک»؛ یعنی حسینبنعلی، جان و خون خود را در راه تو داد؛ «لیستنقذ عبادک من الجهالة»؛تا بندگان تو را از جهل نجات دهد؛ «و حیرة الضّلالة»؛ و آنها را از سرگردانیِ ناشی از ضلالت و گمراهی برهاند.
این یک طرف قضیه، یعنی طرفِ قیام کننده؛ حسینبنعلی علیهالسّلام است. طرف دیگر قضیه، در فقرهی بعدی معرفی میشود: «و قد توازر علیه من غرّته الدنیا و باع حظّه بالارذل الأدنی»؛ نقطهی مقابل، کسانی بودند که فریب زندگی، آنها را به خود مشغول و دنیای مادّی، زخارف دنیایی، شهوات و هواهای نفس، از خود بیخودشان کرده بود؛ «و باع حظّه بالارذل الأدنی»؛ سهمی را که خدای متعال برای هر انسانی در آفرینش عظیم خود قرار داده است – این سهم عبارت است از سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت – به بهای پست و ناچیز و غیر قابل اعتنایی فروخته بودند. این، خلاصهی نهضت حسینی است.
خطبه حضرت زینب (سلام الله علیها) در کوفه
دو حرکت عمّهى ما – زینب کبرا (علیهاالسّلام) – انجام داد: یک حرکت، حرکت اسارت بود به کوفه و شام و آن روشنگرى ها و آن بیانات که مایهى افشاى حقایق شد؛ یک حرکت دیگر، آمدن به زیارت کربلا در اربعین بود؛ حالا اربعین اوّل یا دوّم یا هرچه.
حادثهى عاشوراى حسینى را هم ستمگران و ظالمان میخواستند نگذارند باقى بماند، زینب کبرا (سلاماللهعلیها) نگذاشت. دو حرکت عمّهى ما – زینب کبرا (علیهاالسّلام) – انجام داد: یک حرکت، حرکت اسارت بود به کوفه و شام و آن روشنگرىها و آن بیانات که مایهى افشاى حقایق شد؛ یک حرکت دیگر، آمدن به زیارت کربلا در اربعین بود؛ حالا اربعین اوّل یا دوّم یا هرچه. این حرکت به معناى این است که نباید اجازه داد که انگیزههاى خباثتآلودى که قصد دارند مقاطع عزیز و اثرگذار و مهم را از یادها ببرند، موفّق بشوند؛ البتّه موفّق هم نخواهند شد.
اربعین: سرآغاز گسترش جریان مبارزه با ظلم بعد از حادثه عاشورا
اربعین در حادثهی کربلا یک شروع بود؛ یک آغاز بود. بعد از آنکه قضیهی کربلا انجام گرفت- آن فاجعهی بزرگ اتفاق افتاد- و فداکاری بینظیر ابا عبد اللَّه (علیهالسّلام) و اصحاب و یاران و خانوادهاش در آن محیط محدود واقع شد، حادثهی اسارتها پیام را باید منتشر میکرد و خطبهها و افشاگریها و حقیقتگوئیهای حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) مثل یک رسانهی پرقدرت باید فکر و حادثه و هدف و جهتگیری را در محدودهی وسیعی منتشر میکرد؛ و کرد.
خاصیت محیط اختناق این است که مردم فرصت و جرئتِ این را پیدا نمیکنند که حقایقی را که فهمیدهاند، در عملِ خودشان نشان بدهند؛ چون اولًا دستگاه ظالم و مستبد نمیگذارد مردم بفهمند و اگر فهم مردم از دست او خارج شد و فهمیدند، نمیگذارد به آنچه فهمیدهاند، عمل کنند. در کوفه، در شام، در بین راه، خیلیها از زبان زینب کبری (سلاماللهعلیها) یا امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) یا از دیدن وضع اسرا، خیلی چیزها را فهمیدند، ولی کی جرئت میکرد، کی توانائی این را داشت که در مقابل آن دستگاه ظلم و استکبار و استبداد و اختناق، آنچه را که فهمیده است، بروز دهد؟ مثل یک عقدهای در گلوی مؤمنین باقی بود. این عقده روز اربعین اولین نِشتر را خورد؛ اولین جوشش در روز اربعین در کربلا اتفاق افتاد.
ورود اسراء به کربلا در اربعین
مرحوم سید بن طاووس- و بزرگان- نوشتهاند که وقتی کاروان اسرا، یعنی جناب زینب (سلاماللهعلیها) و بقیه در اربعین وارد کربلا شدند، در آنجا فقط جابر بن عبد الله انصاری و عطیهی عوفی نبودند، «رجال من بنی هاشم»؛ عدهای از بنی هاشم، عدهای از یاران بر گرد تربت سیّدالشّهداء جمع شده بودند و به استقبال زینب کبری آمدند. شاید این سیاستِ ولائی هم که زینب کبری اصرار کرد که برویم به کربلا- در مراجعت از شام- به خاطر همین بود که این اجتماع کوچک اما پرمعنا، در آنجا حاصل شود.
حالا بعضی استبعاد کردند که چطور ممکن است تا اربعین به کربلا رسیده باشند. مرحوم شهید آیتاللَّه قاضی یک نوشتهی مفصلی دارد، اثبات میکنند که نه، ممکن است که این اتفاق افتاده باشد. به هر حال آنچه در کلمات بزرگان و قدماء هست، این است که وقتی زینب کبری و مجموعهی اهل بیت وارد کربلا شدند، عطیهی عوفی و جناب جابر بن عبد الله و رجالی از بنی هاشم در آنجا حضور داشتند. این نشانه و نمونهای از تحقق آن هدفی است که با شهادتها باید تحقق پیدا میکرد؛ یعنی گسترش این فکر و جرئت دادن به مردم.
از همینجا بود که ماجرای توابین به وجود آمد؛ اگرچه ماجرای توابین سرکوب شد؛ اما بعد با فاصلهی کوتاهی ماجرای قیام مختار و بقیهی آن دلاوران کوفه اتفاق افتاد و نتیجهی در هم پیچیده شدن دودمان بنیامیهی ظالم و خبیث بر اثر همین شد. البته بعد از او سلسلهی مروانیها آمدند؛ اما مبارزه ادامه پیدا کرد؛ راه باز شد. این خصوصیت اربعین است. یعنی در اربعین افشاگری هم هست، عمل هم هست، تحقق هدفهای آن افشاگری هم در اربعین وجود دارد.
جابر زائر امام حسین(علیه السلام) در اربعین حسینی
چه آمدن خاندان پیغمبر در روز اربعین به کربلا – که بعضی روایت کردهاند – درست باشد یا درست نباشد، ظاهراً در این تردیدی نیست که جابربنعبداللَّه انصاری به همراه یکی از بزرگان تابعین – که نام او را بعضی عطیه گفتهاند، بعضی عطاء گفتهاند و احتمال دارد عطیةبنحارث کوفی حمدانی باشد؛ بههرحال یکی از بزرگان تابعین است که در کوفه ساکن بوده – این راه را طی کردند و در این روز بر سر مزار شهید کربلا حاضر شدند. شروع جاذبهی مغناطیس حسینی، در روز اربعین است.
جابربنعبداللَّه را از مدینه بلند میکند و به کربلا میکشد. این، همان مغناطیسی است که امروز هم با گذشت قرنهای متمادی، در دل من و شماست. کسانی که معرفت به اهلبیت دارند، عشق و شور به کربلا همیشه در دلشان زنده است. این از آن روز شروع شده است. عشق به تربت حسینی و به مرقد سرور شهیدان – سیدالشهداء – .
صحبت های جابر با پیکر مطهر امام حسین علیه السلام در اربعین
جابربنعبداللَّه جزو مجاهدین صدر اول است؛ از اصحاب بدر است؛ یعنی قبل از ولادت امام حسین، جابربنعبداللَّه، در خدمت پیغمبر بوده و در کنار او جهاد کرده است. کودکی، ولادت و نشو و نمای حسینبنعلی (علیهالسّلام) را به چشم خود دیده است. جابربنعبداللَّه به طور حتم بارها دیده بود که پیغمبر اکرم، حسینبنعلی را در آغوش میگرفت، چشمهای او را میبوسید، صورت او را میبوسید، پیغمبر به دست خود در دهان حسینبنعلی غذا میگذاشت و به او آب میداد؛ اینها را به احتمال زیاد جابربنعبداللَّه به چشم خود دیده بود. جابربنعبداللَّه به طور حتم از پیغمبر به گوش خودش شنیده باشد که حسن و حسین سرور جوانان اهل بهشتاند.
بعدها هم بعد از پیغمبر، موقعیت امام حسین- چه در زمان خلفاء، چه در زمان امیرالمؤمنین، چه در مدینه و چه در کوفه – اینها همه جلو چشم جابربنعبداللَّه انصاری است. حالا جابر شنیده است که حسینبنعلی را به شهادت رساندهاند. جگرگوشهی پیغمبر را با لب تشنه شهید کردهاند. از مدینه راه افتاده است؛ از کوفه، عطیّه با او همراه شده است.
عطیه روایت میکند که: «جابربنعبداللَّه به کنار شط فرات آمد، آنجا غسل کرد، جامهی سفید و تمیز پوشید و بعد با گامهای آهسته، با احترام به سمت قبر امام حسین (علیهالسّلام) روانه شد. آن روایتی که من دیدم اینطور است، میگوید: وقتی به قبر رسید، سه مرتبه با صدای بلند گفت: «اللَّه اکبر، اللَّه اکبر، اللَّه اکبر»؛ یعنی وقتی که میبیند که چطور آن جگرگوشهی پیغمبر و زهرا را، دست غارتگر شهواتِ طغیانگران، اینطور با مظلومیت به شهادت رسانده، تکبیر میگوید. بعد میگوید: از کثرت اندوه، جابربنعبداللَّه روی قبر امام حسین از حال رفت، غش کرد و افتاد. نمیدانیم چه گذشته است، اما در این روایت میگوید، وقتی به هوش آمد، شروع کرد با امام حسین صحبت کردن: «السّلام علیکم یا آل اللَّه، السّلام علیکم یا صفوة اللَّه».