مقاومت: ناتو فرهنگی علیه ایران بسیار جای کار و بررسی دارد اما نکته اصلی این است که پیروزی انقلاب اسلامی خود یک تهاجم فرهنگی به غرب و چارچوب های شبه مدرنیته بود.
در دوره ای که همه اندیشه مارکس را پذیرفته بودند و بیان می کردند که دین افیون توده هاست؛ در چنین شرایطی انقلاب اسلامی پا به میدان نهاد. اصلی ترین معارض جریان لیبرال؛ انقلاب اسلامی است که در مقابل اندیشه های آن ها ایستاده است.
در جایی که ما جنگ نرم داریم، تعامل فرهنگی معنایی ندارد و باید گفت که جنگ نرم، اقدام و کار فرهنگی باهم متفاوت هستند. ما مخالف تعامل فرهنگی نیستیم و راهپیمایی فرهنگی را یکی از بارزترین تعاملات فرهنگی می دانیم اما زمانی که جنگ نرم مطرح می شود، دیگر بستر تعاملات فرهنگی وجود ندارد.
در دوره ریاست جمهوری ترامپ طرح مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران که دارای پنج بند بود؛ امضا و ابلاغ شد، در یکی از بندهای این طرح اعلام شده بود که با ایران در حوزه های موشکی، سپاه قدس، نیروی دریایی، سایبری و فرهنگی باید مقابله شود.
ترامپ معتقد بود که طبق قانونی نانوشته، هرجا که نیروی دریایی آمریکا وارد آب های کشوری می شود کسی حق مقابله با آن را ندارد؛ پس معنایی ندارد که نیروی دریایی آمریکا در خلیج فارس جلوی ایرانیان زانو بزند. در سوریه هم سردار سلیمانی حق دخالت ندارد و توان موشکی و حوزه های سایبری هم به همین صورت است که برای دنیا تهدید محسوب می شود.
در این طرح مقابله، آمریکا بیان می کند که ایرانی ها استاد عملیات روانی هستند و آمریکا باید تمرکز خود را بر این حوزه قرار دهد و در جنگ نرم علیه ایران وارد شود هرچند که چهل سال است این اقدامات را انجام داده است اما در این دوره به صورت رسمی اعلام کرده است.
پروژه های هالیوودی
همان طور که می دانید اسلام و ایمان با هم متفاوت است و اقدامی که در جنگ نرم علیه ایران انجام شد به هفت عامل ایمان؛ یعنی ایمان به انبیاء، ایمان به غیب، ایمان به ملائکه، ایمان به کتاب و … حمله شد.
بخشی از این حمله فرهنگی علیه پیامبران روی داد. هالیوود به هر ۲۴ پیامبری که در قرآن نام برده شده است، حمله کرد و در حال حاضر عظیم ترین پروژه های هالیوود علیه پیامبران در حال ساخت و اکران است. حمله به ایمان در خصوص ملائکه از دیگر موارد ناتو فرهنگی است. آن ها می دانستند که اگر ملائکه و اصولا وحی را از ذهن مسلمانان پاک کنند در اصل خدا را پاک کرده اند و در این رابطه فیلم های زیادی تولید کرده اند که در آن فرشته های میکائیل و جبرائیل تحریف شده و یا در فیلم هایی مانند Lucifer، در خصوص بازگشت ابلیس موعود سخن گفته شده است.
قرآن سوزی برای حمله به ایمان به کتاب تا حمله به عالم موعود و غیب همه در راستای حمله به اقسام هفت گانه ایمان است.
سال ۹۳، ۱۶۰ استاد دانشگاه به رئیس جمهور نامه نوشتند که اسلامی شدن علوم، مفهومی ندارد و جلوی ایدئولوژیک شدن علوم گرفته شود. پس از آن رئیس جمهور در نشستی در خصوص علوم انسانی صحبت کرد و گفت که علوم اسلامی، یهودی، غربی و شرقی مفهومی ندارد و علم علم است. این سخنان با واکنش رهبری همراه شد و ایشان گفتند که در علوم انسانی غربی، توحید وجود ندارد و این علوم برپایه توحید نوشته نشده است.
امروز تمام کسانی که در کشور مدرک اخذ کرده اند؛ اساس مدارک آن ها تثلیث است و این موضوعی است که قرآن، آن را نفی کرده است و در قانون اساسی ما، نیز بر توحید تاکید شده است اما در علوم اجرا نشده است.
هنر و ناتو فرهنگی
هنر ابزورد (absurd) نوع دیگر ناتو فرهنگی بود. این هنر یعنی عالم بر محور بیهودگی شکل گرفته است و به نوعی هیچ است و این دقیقا برخلاف دین است که می گوید همه چیز باهدف و از روی دلیل و علت به وجود آمده است.
مدت هاست که هنر ابزورد در شبکه های صدا و سیما در حال پخش است و هیچ کس نمی دانست که مفهوم و معنای آن چیست. طنزهایی که در آن به هیچ کجا نمی رسید و در آن تلاش بیهوده می شد از نمونه بارز آن است.
در حال حاضر سلبریتی ها به رسانه های ما راه پیدا کرده اند و این تبدیل به یک معضل شده است. سلبریتی هایی که مجری می شوند و یا پیام تبریک و تسلیت ها را می گویند، چهره واقعی خود را در زندگی عادی به مردم نشان می دهند که در نهایت مردم متوجه تعارض رفتاری آنها می شوند و این مشکلات بزرگی را به وجود می آورد.
در حوزه تربیتی نیز مورد ناتو فرهنگی قرار گرفته ایم و آموزش و پروش ما در این حوزه دارای ضعف و مشکل است.
پس هم حوزه دین با اصالت هفت گانه ایمان مورد هجمه قرار گرفته است و هم در حوزه علوم، علم تثلیث آورده شده است و هم هنر ما هنر آبزورد و تعلیم و تربیت ما دارای سیستم های غربی است.
ایرانشهر و جریان مقاومت
جواد طباطبایی که اندیشه بازگشت ایرانشهر را مطرح کرده است و در حال حاضر به عنوان تئوریسین مطرح می شود و از دست رئیس جمهور و وزیر علوم تقدیر می شود، فردی است که در گفت و گو با یورو نیوز در پاسخ به سوالی پیرامون پیاده کردن اندیشه ایرانشهری گفت که اسلام مُرد و امروز این نظریه پرداز مرگِ اسلام، در کشور فعالیت گسترده انجام می دهد.
جریان ایرانشهری اکنون دارای نشریه است و این مسیری است که عباس آخوندی هم آن را طی می کند و زمانی که وارد فضای توییتر نیز شد خود را به عنوان گفتمان جریان ایرانشهری معرفی کرد.
تمام این جریانات در افق پیش روی انقلاباسلامی شکست خواهند خورد همان طور که در حال حاضر در فرانسه علیه سیاست های لیبرالی قیام شده است.
امروز جوانان دهه ۷۰ و۸۰ انقلاب اسلامی در سوریه در حال دفاع از جریان مقاومت هستند یعنی برای افق ۱۴۴۰ انقلاب اسلامی، تمدن انقلاب در حال معرفی به دنیاست که خواهد توانست دنیا را متحول کند.
جنگ اقتصادی و اقتصاد مقاومتی
آمریکا چند ماه پیش از وقوع فتنه سال ۸۸ یوتِرن را از معاملات بینالمللی ایران برداشت و یکی از خیانتهای فتنهگران در این بود که کشور را از بیداری برای این فاجعه در غفلت فرو بردند.
در برجام، به غلط تحریمها را به دو گروه ثانویه و اولیه تقسیم کردند و مذاکرات را حول تحریمهای ثانویه به پیش بردند در حالی که ریشه و پایهی تحریمهای ثانویه، همان تحریمهای اولیه (یوتِرن و ایسا) بود.
ما در وسط یک جنگ تمام عیار اقتصادی قرار داریم در حالی که حسِ بودن در جنگ اقتصادی به مردم ما دست نداده است.
در چهل سال گذشته وارد سه میدان سیاسی، نظامی، فکری _فرهنگی و اقتصادی شدیم و اکنون موقع حضور همهی منابع در میدان جنگ اقتصادیست.
دولت و مجلس دستشان در مبانی نظری اقتصاد مقاومتی خالیست. اگر امام خامنهای در حوزهی فرهنگ امر به «آتش به اختیار» یا کار فرهنگی تمیز میکنند، در اقتصاد نیز نیاز به یک حرکت آتش به اختیار ساختیافته در اقتصاد مقاومتی داریم که ساختار اقتصاد را با ورود مردم به عرصه و حرکت خودجوش و مردمی شکل دهد.
تمدن غرب در طول ششصد سال گذشته، یازده انقلاب اقتصادی به خود دیده است که هیچیک به صورت فرمایشی از بالا به پایین نبوده؛ بلکه همگی از جاهای کوچک شروع شده و آرام آرام فراگیر شد، سپس تجربهی آن به تحریر درآمد و به عنوان علم به دانشگاهها ورود پیدا کرد.
ما باید از ظرفیت جنگ تمام عیار نیمه سخت (در حوزه اقتصادی، تجاری، ارزی و مالی) در جهت تسریع انقلابهای بومی مالی خودمان بهره بگیریم. مبانی نظری انقلابهای اقتصادی دینپایه و اسلام پایه امروز حاضر است.
پول مقاوم و تبادلات تجاری
پول پرقدرت انقلاب اسلامی یعنی پول زمان ظهور را باید از هماکنون شکل دهیم. پول مقاوم در اقتصاد اسلامی دارای چه ویژگیهایی باید باشد؟
ایران، بهشت منابع دست نخوردهی روزمینی و زیرزمینی غیر از نفت و گاز است که به همراه منابع انسانی عظیم، موقعیت استراتژیک جغرافیایی و شرایط اقلیمی چهارفصلی که از آن برخورداریم، شرایط ویژهای برای ما بوجود آورده است.
جریان انقلابی آتش به اختیار است و منتظر دولتها و مجلسها نمیماند بلکه این دولتها و مجلسها هستند میباید به دنبال جریان انقلابی بدوند.
سی استان خود را باید به مثابه سی کشور اقتصادی ببینیم که باهم مبادلات تجاری دارند.
قوهی عاقلهی هر استان، هیئت های اندیشه ورز آن و اندیشکده های استانی آن است.
هر استان به مثابه یک کشور میباید با شناسایی ظرفیتهای درونی خود، طرح استراتژیک استان خود را روشن کند. استانها نباید اغلب منابع معیشتی مردم خود را از بیرون تهیه کنند. و باید چشم مردم خود را از دوخته شدن به دست بیگانه بگیریم و به دست تولید کنندهی داخلی در خود استان بسپاریم.
بشقاب لک لک و یوترن
هر فصلی از مناسبات فرهنگی، سیاسی، اجتماعی که به انتها میرسد، سرآغاز فصلینو است. برجامی در مناسبات سیاسی – اجتماعی ما نوشته شد و اکنون به انتها رسیده است. وقت آغاز دورهی جدیدیست و روا نیست کشور را به امید مذاکره با اروپاییها معطل نگه داریم. روند مذاکره با آمریکاییها به علت برجای ماندن استراتژی بشقاب لکلک، راه به جایی نخواهد برد. استراتژی طراحی شده در مذاکرات ما با غرب، استراتژی بشقاب لکلک در قالب یوتِرن است. به این معنا که بشقاب سوپ در مقابل لکلک قرار دارد اما او با منقارهای بزرگ، امکان استفاده از این غذا را ندارد. ایران به ضیافت جهانی دعوت شد و بشقاب غذا در صحنه اقتصاد بینالملل مقابل او قرار گرفت اما به علت برداشته شدن یوتِرن، امکان استفاده از آن را ندارد.
این استراتژی موفق علیه ایران در قالب برداشته شدن U-Turn نمایان شد. از سال ۱۳۵۹ که تحریمهای ظالمانه علیه ایران وضع شد، ایران دیگر نمیتوانست به صورت مستقیم با دلار معامله کند؛ از طرفی چون واحد پول آمریکا پول بینالمللیست، آمریکا ناچار بود قانونی را وضع کند تا ایران بتواند غیرمستقیم با دلار معامله داشته باشد و همزمان تحریم هم باشد. به این ترتیب وزارت خزانه داری آمریکا قانونی به نام «دور برگردان مالی یا “U-Turn”» را تنظیم کرد. تا کشورها با دیگر واحدهای پولی با ایران معامله کرده و سپس پول خود را در شعب بانکهای آمریکایی در کشورهای مختلف به دلار چنج کرده و به دست ایران بدهند. سال ۱۳۸۷ آمریکا این قانون را برداشت. دیگر نه میتوانستیم مستقیم معامله کنیم و نه اینکه دور بزنیم؛ پس نفتی که میفروختیم، پول آن به کشور بازنمیگشت.
یوترن و فتنه 88
آمریکا چند ماه پیش از وقوع فتنه سال ۸۸ یوتِرن را از معاملات بینالمللی ایران برداشت و یکی از خیانتهای فتنهگران این بود که کشور را از بیداری برای این فاجعه در غفلت فرو بردند. آن روزها همهی انقلابیون درگیر خنثی کردن توطئههای فتنه شدند و مسألهی یوتِرن مغفول ماند. برداشته شدن ِ این دوربرگردان، زمینهی تضعیف اقتصاد ایران را فراهم آورد تا در سال ۹۰ آمریکاییها در یک جنگ ارزی با ایران طی یک روز، ۴۰درصد ارزش ریال را نابود کردند. دولت وقت حاضر نشد این واقعیت را بپذیرد و همین مسأله زمینهای شد تا بعد از آن گروهی همهی مشکلات را به گردن عدم تعامل با آمریکا بیندازند. سال ۹۴ برجام به تصویب رسید.
در برجام، به غلط تحریمها را به دو گروه ثانویه و اولیه تقسیم کردند و مذاکرات را حول تحریمهای ثانویه به پیش بردند در حالی که ریشه و پایهی تحریمهای ثانویه، همان تحریمهای اولیه (یوتِرن و ایسا) بود که در صورت رفع نشدن آن، بودن یا نبودن تحریمهای ثانویه، هیچ تفاوتی باهم نداشتند. جواد ظریف، مسؤول تیم مذاکرات هستهای، پس از برجام در جلسه ویژه اتاق بازرگانی گفت: «طی مذاکرات هیچ صحبتی در خصوص یوتِرن و تحریمهای ایستا انجام نشد!» به طور خلاصه یعنی هیچ! مبتنی بر این مصیبت، امید حصول نتیجه از مذاکره با اروپائیان، امید به هیچ است. و هیچ آبی از این مذاکره با کشورهای باقی مانده در تهِ دیگِ برجام، برای مردم ما گرم نمیشود.
مذاکرات برد _ برد
گرچه اروپا به بازار ما جهت رفع بیکاری و فروش کالاهای خود به اینجا احتیاج دارد. کلمهی «برد – برد» در مذاکرات سال ۹۲ ابداع نشد؛ منظور رئیسجمهور از مذاکراتِ «برد – برد» همان گفته او در مصاحبه با مجله شهروند در سال ۱۳۸۷ در ویژه نامه عید آن است. که در آن گفته بود ما باید کاری کنیم تا مراودات داخلی برای طرف اروپایی آن قدر شیرین و پرمنفعت باشد که خروج از بازار ایران برایشان به صرفه نباشد. با همین سیاست بود که طی ۵ سال گذشته درهای کشور را به صورت افراطی به روی انواع کالاها و شرکتهای خارجی باز گذاشتند.
انواع جنگ و محاصره واقعی
محاصرهی اقتصادی، واقعیتی انکارناپذیر است. هیچ اهل حقی در طول حیات نهضت خود نبوده که درگیر محدودیتها و حصرهای مختلف دشمن خود نبوده باشد؛ عمدهی انبیا(ص) و ائمه(ع) در محاصرهی اقتصادی بودند. به طور کلی سه نوع جنگ داریم:
- جنگ سخت (جنگ نظامی)
- جنگ نیمه سخت (جنگ اقتصادی – مالی و ارزی – تجاری)
- جنگ نرم (تسخیر قلبها و ذهنها)
محاصره، اعلام جنگ است. زمانی که خرمشهر و آبادان در محاصره یا اشغال دشمن بودند، حسِ بودن در شرایطی جنگی به مردم دست داده بود و به همین علت شهر خرمشهر آزاد شد و محاصرهی آبادان شکسته شد. اینبار نیز ما باید حسِ جنگ اقتصادی را به مردم منتقل کنیم. یکی از کارهای اساسی ما به نتیجه رساندن این باور در جامعه است که ما در محاصرهی دشمن قرار داریم، باید این محاصره را به یاری خدا و همدیگر بشکنیم و در آن تفوق و برتری بیابیم.
میدان جنگ اقتصادی
استراتژی، علم به میدان آوردن نیروهاست و هنر یک استراتژیست در انتخاب میدان است.
انقلاب اسلامی در روزهای نخست آن، انقلابی سیاسی بود لذا منابع سیاسی به میدان آمدند.
سپس با تهدید نظامی که پیش آمده بود، نیاز کشور، به نظامیگری بود و منابع این سو رفتند. نتیجه آنکه پس از دههی دفاعی، ما نیروهای انقلابی بسیار توانمند در عرصهی نظامی داشتیم.
دههی بعد، با مطرح شدن «شبیخون فرهنگی – تهاجم فرهنگی – جنگ نرم – کرسی نظریهپردازی – آزاداندیشی» منابع به میدان فکری-فرهنگی وارد شدند. در فضای شبه روشنفکری وارد ضد و خورد فکری و فرهنگی شدیم. این تهدید فکری که مبانی اسلام و انقلاب را زیر سؤال میبرد، فرصتی برای ما ایجاد کرد که جریانات فکری- فرهنگی انقلاب رشد کنند و وارد صحنه بشوند و به حول قوه الهی امروز هنرمندان، دانشمندان، رسانهای و دایرهی گستردهای از عناصر انقلابی فرهنگی داریم. اگر دشمن مباحث فکری را رو نمیکرد، ما متوجه خلاءهای خود در حوزه فکری انقلاب نمیشدیم تا در این عرصه نُضج بگیریم.
میدان چهارم در دههی پنجم انقلاب در میدان جنگ اقتصادی، حل مشکلات معیشتی مردم، تحقق قسط اجتماعی و زدودن ربا از ساختار اقتصادی کشور است. همهی اشارهها به میدان اقتصادی است؛ و حالا میباید منابع نیروهای انقلاب را به این سو ببریم تا با نسل جوانی که امروز وارد این میدان بشوند، سی سال بعد، قاسم سلیمانیهای عرصهی اقتصاد بینالملل را داشته باشیم.
باید از مباحث کلی اقتصاد مقاومتی، وارد مباحث جزئی آن بشویم؛ در این امر نباید منتظر سیاستگذاریهای دولت و مجلس بمانیم. چراکه سخنگوی دولت و رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی در پنج سال گذشته سه بار اعلام کردهاند که مبنای دولت در برنامهی ششم توسعه و منظور ما از اقتصاد مقاومتی، کتاب «نظامهای اقتصادی» آقای رئیسجمهور است. کتابی که با اقتصاد مقاومتی ۱۸۰ درجه زاویه دارد.
آتش به اختیاری در اقتصاد مقاومتی
کتاب «نظامهای اقتصادی» سندیست که در سال ۱۳۸۸ در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام به چاپ رسید و سپس به مسؤولین کشور و امام خامنهای ارسال شد. این کتاب هشتصد صفحهای که هیچ آیه یا روایت از معصومین(ع) یا مباحث ترندگذاری اقتصادی امام خمینی(ره) و امام خامنهای درش به چشم نمیخورد، در صفحهی ۷۸۲ کتاب، پس از ۷۸۱ صفحه چیدن صغری و کبری به چنین نتیجهای دست یافته است:
«پس از بررسی انواع مکاتب اقتصادی و ارزیابی آنها از منظر اسناد فرادستی نظام …. به نظر میرسد که نظریههای مکاتب نهادگرایان و کینزیهای جدید با الگوی مطلوب توسعه در جمهوری اسلامی ایران قرابت بیشتری داشته باشند.»
دولت و مجلس دستشان در مبانی نظری اقتصاد مقاومتی خالیست. اگر امام خامنهای در حوزهی فرهنگ امر به «آتش به اختیار» یا کار فرهنگی تمیز میکنند، در اقتصاد نیز نیاز به یک حرکت آتش به اختیار ساختیافته در اقتصاد مقاومتی داریم که باساختار اقتصاد را با ورود مردم به عرصه و حرکت خودجوش و مردمی شکل دهد.
شکل گیری هستههای اقتصاد مقاومتی از لایههای زیرین جامعه
تمدن غرب در طول ششصد سال گذشته، یازده انقلاب اقتصادی به خود دیده است. یکی از این یازده مورد، انقلاب بانک بود؛ انقلابی که از بالا توسط اندیشمندان طراحی نشد، بلکه حرکتی خودجوش توسط عدهای قلیل از پایین بود که آرامآرام گسترده شده و به بالا تسری پیدا کرد. انقلاب بورس، اوراق قرضه، بیمه (که در انگلیس توسط دو کشیش اسکاتلندی آغاز شد) تأمین اجتماعی و… هیچیک به صورت فرمایشی از بالا به پایین نبوده؛ بلکه همگی از جاهای کوچک شروع شده و آرام آرام فراگیر شد، سپس تجربهی آن به تحریر درآمد و به عنوان علم به دانشگاهها ورود پیدا کرد. ما نیز اگر انتظار شکلدهی حرکتی از بالا به پایین را داشته باشیم، به خطا رفتیم.
جریان انقلابی باید انقلابهای اقتصادی و معیشتی را از کف جامعه شکلدهی کند؛ از لایههای زیرین جامعه، هستههای مقاومت اقتصادی را تشکیل دهد. ما باید از ظرفیت جنگ تمام عیار نیمه سخت (در حوزه اقتصادی، تجاری، ارزی و مالی) در جهت تسریع انقلابهای بومی مالی خودمان بهره بگیریم. مبانی نظری انقلابهای اقتصادی دینپایه و اسلام پایه امروز حاضر است ولی در این مجال، به چند نمونه به صورت فهرستوار اشاره میشود.
انقلاب مالی و پولی اسلام(اقتصاد مقاومتی)
رهبر انقلاب در ۲۸ شهریور سال ۹۵ حکم کردند که: « اگر مسئولان و مردم بتوانند اقتصاد مقاومتی را به معنای واقعی محقق و کشور را از جادوی مالی و پولی دشمن خلاص کنند و ارزش و آقایی دلار را در زندگی اقتصادی بشکنند، کشورهای دیگر را نیز نجات داده و برای آنها الگو خواهند شد.» ما امروز درگیر جادو و شعبده بازی پولی دشمن هستیم که ما را در چنبرهی خود گرفته است؛ راز این شعبده بازی که امام جامعه از سر حکمت آن را بیان فرمودند، در این است که کلمهی فارسی پول در انگلیسی معادل دو واژهی “Money – Currency” است. پولی که مراجع انگشت روی آن گذاشته و در دو سال گذشته ۱۱۰ بار فرمودند ربوی است، مانی است.
مانی پولیست که ذخیرهی ارزش باشد. یعنی ارزشی را در خودش ذخیره کرده باشد. امام خامنهای در سال ۱۳۷۴ در دیدار با فضلای قم فرمودند: «برای حل مشکلات اقتصاد کشور باید مشکل بانک را حل کنیم و برای حل آن باید مشکل پول حل شود. بروید بنشینید ببینید در اسلام پول به چه معناست» اما ناظر به خواستهی ایشان در حوزه، هیچیک از دولتها و مجلسها از سال ۷۴ تاکنون حتی یک نشست برای بررسی این امر رهبری برگزار نکردند. خانوادهی مدیچی، انقلاب مالی را با مبانی نظری غلطی رقم زدند اما ما امروز برای آن، مبانی متقن و قطعی داریم.
ویژگی پول مقاوم
پول مقاوم در اقتصاد اسلامی باید دارای چند ویژگی باشد:
- باید ذخیره ارزش باشد. اگر یک سکهی طلا ذوب شده یا له بشود، دیگر سکه نیست، اما باز هم طلاست و ارزش طلا را در خود دارد. در حالی که اسکناس کاغذی اگر سوزانده شده یا پاره شود، دیگر هیچ ارزشی ندارد. به این علت که این اسکناس کاغذی، ذخیرهی ارزش نیست. کارنسی پولی است که ذخیرهی ارزش نباشد. اکنون بیشتر از چهل سال است که پولها دیگر ذخیرهی ارزش نیستند و هیچ پشتوانهای هم ندارند. پایهی این فتنه را ایالات متحده گذاشت.
- نباید کار کند. امام خمینی(ره) فرمودند: «پول نباید کار کند.» به این معنا که پول، واحد اندازهگیری و سنجش است و کالا نیست. واحد اندازهگیری نباید متغیر باشد. همان قدر که تغییر اندازههای واحدهای اندازهگیری چون اینچ و یارد و متر با عطسهی یک رئیسجمهور کم و زیاد بشود، پول نیز واحد سنجش است و کم و زیاد شدن آن، مضحک و خندهآور است. پول در حکم فقهی امام خمینی، نباید کم و زیاد بشود و پولها نباید همدیگر را اندازهگیری کنند. همچون طلا که قیمت آن با عیار ثابت در همه جای جهان ثابت است.
- نباید خرید و فروش بشود.
مقاوم سازی پول و ارتباطش با ظهور
پول امروزی در اقتصاد مدرن، ذخیرهی ارزش نیست؛ کار میکند و ارزش آن بسته به میزان بده و بستان هر کشور، کم و زیاد میشود. بالا بودن ارزش دلار به این علت است که آمریکا همهی جهان را وادار میکند تا با دلار او کار کنند و به همین نسبت تمام تلاش خود را نیز میکند تا ریال ایران کار نکند. چرا باید پول یک کشور بسته به میزان مراوداتی که دارد و بسته به کوچکی یا بزرگی اقتصاد آن، کم و زیاد بشود در حالی که طلا چنین نیست؟
مقاومسازی پول در اقتصاد به این معناست و اگر ۱۰ سال با پایهی چنین مبانی نظری به جلو برویم، میتوانیم ریال قوی داشته باشیم. اگر ۳۵ سال پیش، نه تنها موشک که حتی فشنگ کلاشنیکف نمیتوانستیم تولید کنیم، اما امروز موشک بالستیک و کروز با برد چند هزار کیلومتر و زنجیرهای از تسلیحات بومی داخلی داریم، چون جوانانی داشتیم که با ایمان و توکل به خدا و باور به اینکه «میتوانیم» قدم در راه گذاشتند. در تفکر استراتژیک باید حوصلهی کار دراز مدت داشت؛ پس از هماکنون باید مهیا شویم که به چشم برهم زدنی، ۱۰ سال دیگر هم فرامیرسد. پول پرقدرت انقلاب اسلامی یعنی پول زمان ظهور را باید از هماکنون شکل دهیم.
بازگشت به توان داخل
بالای ۸۵ % واردات و صادرات کشور ما بیحساب و کتاب است؛ بخش عمدهی واردات ما قاچاق است و آن بخشی هم که از مبادی رسمی وارد میشود نیز محل اشکال است پس چه لزومی دارد برای باز کردن LC و تأمین ارز برای این واردات اینهمه هزینه به کشور تحمیل کنیم. ما باید به سمت وزارت تجارت داخلی برویم. سالهای پیش خطای بزرگی در مجلس صورت گرفت مبنی بر اینکه وزارتخانههای صنعت و معدن را با وزارت تجارت ادغام کردند و شتر گاو پلنگی پدید آمد که تجارت در آن به طور کامل گم شد. میهن عزیز ما نصف اروپا وسعت دارد.
هفت کشور بزرگ اروپایی در داخل مرزهای جغرافیایی ایران جا میگیرند. (وسعتی برابر جمع هفت کشور فرانسه، آلمان، هلند، سوئد، اتریش، سوئیس و انگلیس داریم که تنها کشور انگلیس در داخل استان سیستان و بلوچستان ما جای میگیرد.) ایران، بهشت منابع دست نخوردهی روزمینی و زیرزمینی غیر از نفت و گاز است که به همراه منابع انسانی عظیم، موقعیت استراتژیک جغرافیایی و شرایط اقلیمی چهارفصلی که از آن برخورداریم، شرایط ویژهای برای ما بوجود آورده است.
نظامیان سه میدان زمینی، دریایی، هوایی را دارند؛ جنگ فرهنگی هم شامل پنج میدان تعلیم و تربیت، وزارت علوم، رسانه و هنر و فضای سایبر که جریان انقلابی در هر پنج حوزهی آن درخشید. جنگ اقتصادی نیز شامل حوزههای نظام مالی، تجاری، عمرانی (که قرارگاه سازندگی ختم توانست الگوی موفق ایرانی از این سازوکار را پیاده و اجرا کند؛ ظرف پنج سال گذشته، 80% آنچه که دولت افتتاح و عملیاتی کرد، توسط این قرارگاه انجام شد و این تجربه امروز به عراق و سوریه و لبنان نیز منتقل شد) تأمین منابع، نظام برنامهریزی، تولید و صنایع زودبازده و… (طرحهای جزء هر حوزه آماده است.) در جنگ اقتصادیای که در آن وارد شدهایم میباید در تمامی این حوزهها وارد عمل بشویم.
احیای وزارت تجاری داخلی، و نگاه به سی استان به مثابه سی کشور زنده، علاج حل مشکلات اقتصادی کشور
سی استان خود را باید به مثابه سی کشور اقتصادی ببینیم که باهم مبادلات تجاری دارند. برای نمونه هر استان میباید تا ۸۰ درصد نیازهای داخلی خود را خودش تأمین نماید، ۱۵ درصد آن را از دیگر استانها و ۵ درصدی که ناچار بماند را از خارج از کشور تأمین کند. با توجه به سفرهایی که مرتباً به دیگر استانها دارم، به جرئت میگویم که تمامی استانهای ما ظرفیت انجام چنین طرحی را دارند. کالاهای باکیفیت و خوبی در برخی مناطق تهیه میشود که به خوبی میتواند پاسخگوی نیاز هر استان و استانهای مجاور آن باشد اما به علت عدم وجود چنین نگاهی، گسترهی عمومی ندارند.
نباید منتظر تشکیل چنین وزارتخانهای بمانیم بلکه از هماکنون باید رقابت بین استانها را با ایجاد هیئتهای اندیشهورز (واژهای که امام خامنهای به جای طراحی استراتژیک مطرح نمودند) و اندیشکدههای استانی آغاز کنیم. برنامهی چشمانداز رسمی ما درون حکومت یعنی چشمانداز بیست ساله (افق ۱۴۰۴) از سال ۱۳۸۴ آغاز شده و تنها هفت سال تا پایان آن باقیست و برای پس از آن، هیچ برنامهی رسمی در کشور نداریم.
اما جریان انقلابی در اندیشکده یقین همزمان با مجمع تشخیص، سند چشمانداز سی ساله تا افق ۱۴۱۴ تهیه کرد. و سند چشمانداز پنجاه ساله برای افق ۱۴۴۴ را نیز تهیه و در سال ۹۴ ارائه کرد که اکنون ۴۷ سال از آن باقیست. همچنین در سال ۱۴۰۰ به امید خدا برنامهی هفتاد و پنج سالهی کشور را تنظیم و ارائه خواهیم نمود. جریان انقلابی در هر استانی باید ظرفیتهای استان خود در منابع انسانی، کشاورزی، راه و ترابری، تعلیم و تربیت، بهداشت و درمان، صنعت، طلا و… را سنجیده و سند چشمانداز ۱۴۱۴ خود را تأمین کند و به امید مجلسها و دولتها نماند وگرنه آش همین آش و کاسه همین کاسه میماند.
شناخت ظرفیت ها در هر استان
کشور چین پس از جنگ ارزی چهل روزه در سال ۹۵ با آمریکا که به شکست این کشور منتهی شد رسماً اعلام کرد باید استراتژی خود را از تجارت خارجی به تجارت داخلی تغییر دهیم؛ یعنی همان نتیجهای که ما در اقتصاد مقاومتی بدان دستیافته بودیم. میباید نیازهای بازار هشتاد میلیونی خوش سلیقه کشور خود را بسنجیم و برای تأمین آن مابین استانها به ابتکار عمل دست بزنیم.
جریان انقلابی آتش به اختیار است و منتظر دولتها و مجلسها نمیماند بلکه این دولتها و مجلسها هستند میباید به دنبال جریان انقلابی بدوند. قوهی عاقلهی هر استان، هیئتهای اندیشهورز آن و اندیشکدههای استانی آن است. استانهایی چون استان مرکزی که هیئتهای اندیشهورز خود را راهاندازی کرده و اندیشکدههای خود را شکل دادند، خوشبختانه موفق به ارائهی برنامهی خود شدهاند و آن را به مسؤولین سیاسی، نظامی و سایر مقامات استان خود رساندهاند. هر استان به مثابه یک کشور میباید با شناسایی ظرفیتهای درونی خود، طرح استراتژیک استان خود را روشن کند. استانها نباید اغلب منابع معیشتی مردم خود را از بیرون تهیه کنند. و باید چشم مردم خود را از دوخته شدن به دست بیگانه بگیریم و به دست تولید کنندهی داخلی در خود استان بسپاریم.
ملت ایران مقاومتی جهانی در برابر قدرت ها
ملت ایران، رکورددار تاریخ است. برای اولین بار است که ملتی توانستند چهل سال پای مواضع حق بمانند و شیاطین جنی و انسی با همهی ارادهها خود کاری از پیش نبردند. آمریکا به عنوان عظیمترین قدرت مادی جهان، یعنی فراتر از قدرتهای فراعنه، بر زمین، دریا، زیر دریا، فضا، سایبر، علم، رسانه و… سیطره دارد، تنها معارض خود را اسلام و در متن اسلام، اسلامِ انقلاب اسلامی میداند. جمهوری اسلامی در مرحلهی نظامسازی است و هنوز به مرحله دولت اسلامی نرسیده است.
جنگ پولها یا جنگ ارزی، پیچیدهترین نوع جنگ است. ما امروز درگیر جنگ ارزی مابین ریال و دلار هستیم. در تاریخ جنگهای ارزی، چنین هجومی سابقه نداشته است. در تاریخ جنگهای ارزی، چنین نوعی از هجوم که امروز علیه ایران است، سابقه نداشته است. ۲۳ استراتژیست جنگ ارزی از سال ۱۳۸۹ طرح جامع برای نابودی ایران، چین و روسیه از طریق پولشان را در دستور کار قرار دادند. تهدید نظامی علیه کشور ما خیلی متصور نیست؛ در درگیری مستقیم نظامی، همواره حجم عظیمی از جوانان سلحشور در قوارهی شهید محسن حججی را داریم که در برابر دشمن مقاومت میکنند.
ضمن آنکه امروز تسلیحات نظامی ما نیز این امکان را به ما داده تا یک بازیگر اصلی در جهان باشیم. اما تهدید اقتصادی در معیشت مردمی که به نام خدا انقلاب کردند، به این نحو است که شیطان از طریق سفرهشان با آنها مقابله میکند؛ یک میلیون تومان پیش از عید، امروز ۶۰۰ هزار تومان ارزش دارد؛ یعنی سرمایه مردم همچون قالب یخی در آفتاب مانده، اینگونه آب شد. میلتون فریدمن در کتاب «سرمایهداری و آزادی» از قول لنین، رهبر شوروی کمونیست آورده است که مهمترین راه برای نابود کردن یک کشور، نابودی از طریق پول آن است.
برنامه دشمن برای جمهوری اسلامی ایران
برنامهی رسمی دشمن، متلاشی شدن از درون و سپس رژیم چنج (تغییر حکومت) در جمهوری اسلامیست؛ با شیوهی نوینی از جنگها که جنگ هیبریدی یا ترکیبی نام دارد. به طور طبیعی هر جامعه، مابین ۵۰ تا ۶۰ گسل دارد. در جنگهای هیبریدی، دشمن این گسلها را فعال کرده و بر روی آن سوار میشود. پیش از عید، حدود هفت گسل را فعال کردند. با فاصلهی ۲۰ روز، انرژی یکی خالی شده و تا میخواست بیرمق شود، گسل بعدی فعال میشد. پیشبینی میشود در سال ۹۷ بیش از ۲۰ گسل فعال شود. همزمان با گسلِ جنگ ارزی، زیرساخت سایبری بانکهای ما نیز مورد هجوم گستردهی سایبری قرار گرفت. فعالسازی این دو گسل به صورت همزمان نشان از امکان همزمانی گسلها در آینده میدهد. ضعف مدیریتها و ضعف مبانی نظری در مدلهای پیاده شده، مسأله را تشدید کرده. به همین علت امسال در جنگ هیبریدی، مشکلات عدیدهای خواهیم داشت.
امام علی(ع) در نهجالبلاغه هشدار میدهند که با طرفی که غَدّار است، مذاکره نکنید. به علت نادیه گرفتن این اصل از علی(ع)، از سال ۱۳۵۹ تا ۱۳۹۲ هشت بار با آمریکا پای میز مذاکره آمدیم و هر هشت بار شکست خوردیم؛ چراکه طرف مقابل ما (آمریکا و اروپا) غَدار بود؛ یعنی به تعهد و میثاق خود پایبند نبود و هر هشت بار نامردی کرد. در مذاکرات دور آخر، آمریکا در قبال برپیده شدن صنعت هستهای ما که به تولید سوخت ۲۰ درصد نیز دستیافته بود، حاضر نشد حتی U-Turn را ابقا کند. یوتِرن، روش ایران در دور زدن دلار برای معاملات بینالمللی با دلار بود که با وضع تحریمهای ظالمانه علیه ایران، از سال ۱۳۵۹ بکار گرفته شد چون که دیگر امکان معاملهی مستقیم با دلار برای ما وجود نداشت؛ اما آمریکا سال ۱۳۸۹ این روش را مسدود ساخت تا ما امکان دور زدن دلار را هم نداشته باشیم.
زمان مذاکره با آمریکا
زمانی با آمریکا میتوان سخن از مذاکره گفت که او مقابل ما زانو زده باشد، پیشروی دوربینها بگرید و رسماً عذرخواهی کند. شوروی طی ۴۵ سال ابرقدرتی خود، چین با قدرت عظیم اقتصادیاش و قدرت عظیم فرانسه هرگز نتوانستند یک آمریکایی را دستگیر کرده و او مقابلشان زانو زده باشد! تنها ملتی که آمریکایی را وادار کردند یونیفرم خود را درآورده و زانو بزند و از ترس بگرید و عذرخواهی کند، ملت ایران است. تنها زبان گفتگو با نظام مستکبر و متکبر جهانی، از موضع اقتدار است.
تنها یک زبان برای مذاکره با آمریکاییها سراغ داریم و آن زبان قاسم سلیمانیست که حتی حاضر نشد نامهی رئیس C.I.A را باز کند و بخواند. در غیر اینصورت، نتیجهی لبخند زدن به دشمن و آغوش گرفتن جان کری و ساعتها گفتگوی ویژه با آن وضعیت امروز برجام است. آمریکا ما را همچون ۶ دیکتاتوری منطقه میخواهد که بدوشدمان؛ یعنی به دوران پیش از انقلاب و حکومت شاه ایران بازگردیم تا آمریکاییها هرچه میخواهند در آن حیات خلوت خودشان ترکتازی کنند و ما مانعشان نشویم!
امروز جمهوری اسلامی بدیل ندارد که در صورت تغییر این حکومت، جایگزین آن بشود. انقلاب اسلامی در جایجای جهان تکثیر شده است. آمریکا با کمک عربستان و امارات کمپین زدند و هرچه تلاش کردند تا نتیجه انتخابات لبنان را به سود جریان همسوی خود تغییر دهند، نتوانستند، به گفته سعد حریری، ۳۰% کرسیهای گذشته را نیز از دست دادند. لبنان، امروز یک جمهوری اسلامی کوچک تکثیر شده است. وزیرکشور لبنان گفته بود اگر به مقاومت رأی دهید، از فردا باید فارسی صحبت کنید. مردم در واکنش به این موضع او، موج گستردهای را در فضای سایبر به راه انداختند اگر وارد پارلمان شوی به تو میگوییم: «خوش آمدی»، ما به فارسی سخن گفتن فخر میکنیم. حشدالشعبی عراق، انصارالله یمن، فاطمیون افغانستان و… جمهوری اسلامیهای تکثیر شده هستند.
مقایسه انقلاب ها در طول تاریخ
مردم از مشکلات اقتصادی، تبعیض و فساد در دستگاههای اداری مختلف گلهمند هستند اما مشکلی با اسلام ندارند. قیاس چهل سالگی انقلاب اسلامی در قبال با چهل سالگی صدر اسلام (امام سجاد(ع) جامعهی سال شصت و یکم صدر اسلام را با ۶ گونه حیوان به زیبایی هرچه تمام تبیین میکنند.)، چهل سالگی انقلاب شوروی (که جورج اورول در کتاب مشهور «مزرعهی حیوانات» با داستانی از حیوانات، انقلاب شوروی را از آغاز تا فروپاشی ترسیم میکند)، و چهل سالگی انقلاب فرانسه (که دوبار دست به دست شد) و… نکات حیرتآوری دارد؛ جمهوری اسلامی در نقطهی اوج خود قرار دارد؛
گرچه از این آفتهای (اشرافیگری، ویژهخواری، آقازادهگری، تفسیر قانون به نفع خود، تحریک هواهای نفسانی و موجسواری بر آن و…) در امان نیست و در دههی پنجم با این مشکلات روبرو هستیم. اگر از انقلاب حضرت موسی(ص) کلیم عبرت نگیریم که تا بازگشت از کوه طور امت او گوسالهپرست شدند؛ یا اگر از انقلاب حضرت رسول(ص) درس نگیریم که شصت سال نگذشته از آن، نوهاش را سر بریدند، یا حتی از انقلابهای دورهی مدرن که آنها نیز آفتهای مشابهی داشتهاند، عبرت نگیریم، این آفتها گریبانگیر ما نیز خواهند شد.
روند تکاملی انقلاب اسلامی در نظام اجتماعی
طی ۴ دههی گذشته چنین بوده است:
- دههی نخست انقلاب اسلامی، دههی نفی بود. یعنی معلوم مینمودیم که ما چه چیزی نیستیم. شعار «نه شرقی، نه غربی» گویای همین نکته است که انقلاب اسلامی، نه انقلابی لیبرالیستی و نه انقلابی سوسیالیستی و مارکسیستی بود.
- دههی دوم، معلوم مینمودیم که ما چه هستیم. اگر لیبرالیسم یا مارکسیسم نیستیم، پس چه هستیم! در این دههی به حیرت گذشت؛ بحثها در محافل فکری، دانشگاهی و رسانهای ما بر سر سنتی یا مدرن بودن انقلاب اسلامی بود.
- دههی سوم، موعد تفکیک مابین دو پارادایم اومانیسم یا تئوئیسم بود. اصالت با بشر است یا با خدا؛ در پارادایم اومانیسم، خدا هم به بشر سجده میکند. در حالی که در پارادایم خدا، انسان به خدا سجده میکند و خود را در مدار او تعریف میکند؛ در این نگاه، حق انسان نیز تابعی از حق خداست و در همین چارچوب است که حق واقعی او تضمین میشود. در این دهه دانستیم که علوم انسانی غرب، اصالت را به بشر میدهد پس به لزوم تعریف و تولید علوم انسانی جدید پی بردیم.
اصالت با چه کسی است؟!
ما محدودیتهایی داریم که بر مبنای این محدودیتها نمیتوانیم هرکار که میخوهیم انجام دهیم. برای مثال نمیتوانیم یک لیوان اسید سولفوریک میل کنیم، چون میمیریم. بر همین مبناست که خدا برای ما حدودی را معین کرده که عدول از این حدود، سبب نابودی ماست. انبیا(ص) مهندسین راه بودند و جادهی حرکت بشر از دنیا به آخرت را با دین ترسیم کردند. این جاده دو دسته گاردریل دارد: حدود الهی سلبی و ایجابی. اگر پلیس راهنمایی و رانندگی قوانین را به ما گوشزد میکند، انجام یا ترک این قوانین توسط ما برای او فرقی ندارد بلکه این ما هستیم که منفعت برده یا متضرر میشویم. اگر گاردریلهای دو سوی جاده نباشند، در صورت انحراف از جاده، به بیرون پرت میشویم. عبور از یک گاردریل، برابر با سقوط است.
به این علت است که اصالت با خداست نه با بشر. این دعوا همچنین در جمهوری اسلامی پابرجاست. جریانی در کشور ما میگوید اگر خانومی روسری خود را سر چوب میزند، با ژست حقوق بشری میگویند اختیار انتخاب با اوست. در فضای حقوق بشری که آمریکا، انگلیس، فرانسه و… پشت سر شماست، بعد از این ماجرا چه اتفاقی خواهد افتاد؟ نخست روسری، سپس بالاتنه و بعد پایین تنه و آنگاه هرزگی مردان و زنان که قبل از انتخاب شما در عصر انقلاب جنسی در آمریکا رخ داد. در نتیجهی آن، چشم حریص مردان حریصتر شد. ۸۹ درصد مصرف کنندگان ۵۰۰ پیج پورن جهان آمریکاییها هستند.
کدامیک متحجر تر است؟!
ترس غرب از قوت موشکی ایران از این نشأت میگیرد که عذاب الهی، اینبار موشک سجیل ایران باشد که بساط همجنسبازان امروز در جهان را زیر و رو کند! گرچه این، ترقهای بیش نیست و عذاب الهی ورای آن است؛ اما حکمت اینکه امثال شهید طهرانیمقدم آرزو داشتند تا دشمن را شخم بزنند، به معنای دیگر این است که عذاب الهی بر سر این قوم باشند. به ما میگویند شما متحجر هستید و قانون هزاروچهارصد سال قبل را اجرا میکنید. آیا شما متحجر نیستید که روش چهارهزار سال قبل در قوم لوط را رسمی میکنید؟ جنبش خانواده که راهپیمایی عظیم یک میلیون نفری علیه تصویب قانون همجنسبازی در فرانسه را به راه انداخته بودند، مدتی پیش در سفری به ایران و دیدارهایی با مراجع در قم و کمیسیون فرهنگی مجلس و… مسألهی اصلیشان نابودی خانواده در غرب بر اثر زنازادگی بود.
افراد از نظر جنسی تغذیه شدند و بعد از آن به مرحلهای رسید که دیگر مردان از زنان و زنان از مردان خسته شدند و شد امروز که مردان با مردان و زنان با زنان ازدواج میکنند. و این عمل قبیح علیرغم حرام اعلام شدن در یهود، مسیحیت و اسلام، در ۲۴ کشور جهان به تصویب رسید؛ از میان ۶۰۰ نماینده پارلمان آلمان، ۳۹۰ تن آن به تصویب ازدواج همجنسبازان رأی مثبت دادند! چهارهزار سال قبل در کشور اردن قومی این چنین کثافتکاری میکردند؛ خدا به پیامبر خود دستور داد با دختران خود از شهر خارج شوند تا عذاب الهی این منطقه را با باران سجیل زیر و رو کرد.
آینده شناسی در غرب
آنچه که در نتیجهی کنار گزاردن حجاب در اروپا پدید آمد و امروز آمارهای رسمی حکایت از زنازادگی ۵۷ درصد فرانسویها میدهد. راهی که غرب رفته و به چنین نتیجهای رسیده و امروز در زنازادگی دست و پا میزند، ما اکنون با نه به حجاب اجباری و… آغاز کردهایم! اما بشر غربی حتی در ازدواج همجنسها با هم نیز به نتیجه نرسید، به بیماری تنهایی دچار شد و تنها زندگی کرد. ۵ ماه قبل، اولین وزارت تنهایی در دنیا در انگلیس تأسیس شد زیرا از میان ۶۶ میلیون نفر انگلیسی، قریب ۱۰ میلیون تن تنها زندگی میکنند.
نه تنها جنس مخالف، که دیگر حوصلهی جنس موافق را هم ندارند. این پدیده یکی از ۱۳ مگاترند در آیندهشناسی غرب است که، اخلاق تمدن غرب را تا سال ۲۰۵۰ میلادی نابود میکند. محبت و مسائل جنسی میباید همپای هم دیدهشوند تا میان یک زوج به فرمودهی قرآن کریم، در «لتسکونو الیها» سکینت رقم بخورد و آنگاه مودت و رحمت میانشان جعل شود. امروز بشر غربی در اوج مناسبات جنسی قرار دارد، اما محبت و مودت و رحمتی در این مناسبات نیست؛ تعادل برهم خورده و بشر غربی بحران محبت دارد. این شرایط، سی سال بعد دامنگیر جامعهی ما نیز خواهد شد چراکه سیاستهایی که بشر در اومانیسم به آن پرداخت، غلط بود.
نقشه جهانی خانواده “World Family Map” که متشکل از چندین سازمان رسمی زیرنظر سازمان ملل، میزان تولدهای خارج از ازدواج رسمی در کشورهای جهان را مورد مطالعه قرار داده و هر سال منتشر میکند.
ارتباط شورای نگهبان در اقتصاد مقاومتی
شورای نگهبان در حکومت دینی وظیفه دارد معلوم کند قانون تصویب شده با شرع در تعارض است یا خیر. اگر رأی مردم در تعارض با حکم خدا باشد، مهر ابطال خواهد خورد. سیستم مالی غرب ربوی است و کسی هم اعتراض نمیکند در حالی که مراجع اعظام تقلید طی دو سال گذشته ۱۱۰ بار موضعگیری علنی علیه بانک ربوی داشتند.
مبتنی بر تئوریهای غلط غربی، حجم زیادی از نقدینگی در جامعه وجود دارد که در ماهها و سالها آینده معضل خواهد بود چرا که خدا فرموده ربا را به محاق میبرم. اگر فقهای ما به روش فقهی ربا را بررسی میکنند و علیه نظام ربوی موضعگیری میکنند، پروفسور کورتن در تاب «سرمایهداری فردا» به محاق برده شدن ربا را به روش علمی و سکولار میگوید: «خلق پول، خلق ثروت نیست؛ خلق بدهی است.» ۶۳ تریلیون دلار بدهی جهان، حاصل چاپ پول بدون پشتوانه یا ربای جهانیست که ۲۱ هزار میلیارد دلار آن ازآن آمریکاست. اینجاست که خدا ربا را جنگ با خود اعلام میکند. اوضاع اقتصاد جهان با پایهی نظریات جرمی بنتام در کتاب «دفاع از ربا» و آدام اسمیت بسیار وخیم است؛ عملاً اقتصاد جهان در آستانهی ورشکستگی قرار دارد؛ پس اگر در سالهای آینده یک جنگ جهانی دیگری رخ دهد، نباید تعجب کرد.
تحقق عدالت اجتماعی، مسئولیت همه
دههی چهارم، تقابل مابین ولایت الله یا ولایت طاغوت بود. اینکه به حکومت الله بر خود قائلیم و چه میزان؛ یا به حکومت هواهانی نفسانی بشر بر خود قائل هستیم. خداوند در قرآن کریم به پیامبر خود نهیب میزند که: «تو بر کسانی که اله خود را هوای نفس خود گرفتند، وکیل نیستی.» اگر علما و فلاسفهی غربی خود در تفکرشان به الحاد رسیدهاند، پس جامعهای که آن را پایهریزی کردهاند نیز از این مستثنی نخواهد بود؛ این اولیای طاغوت، مردمی که از اینان پیروی کردهاند را به ظلمات میبرند. اما کسانی که در عمل قائل به ولایت الله بر خود باشند، او تضمین کرده که مؤمنین را از ظلمات به نور رهنمون میسازد. مقصد ما نور است. و حکومت دینی، میدان آزمایش مردان است. در این مرحله معلوم شد درصد زیادی از مسؤولین جمهوری اسلامی در عمل قائل به ولایت الله نیستند پس یکی پس از دیگری زمین خوردند.
دههی پنجم، دههی تحقق قسط برای رفع فقر و فساد و تبعیض است. قسط، کارکرد اجتماعی اسلام، است به این معنا که سهم هرکس هرچه هست به او پرداخت شود و سهم هرکس هرچه نیست، از او بازپس گرفته شود. هرگاه در خانواده و نظام تمدنی چنین خط کش و میزانی اجرا بشود، تنها در این صورت است که میتوانیم بگوییم اسلام در آن پیاده شده است و شهد و شیرینی اسلام به کام مردم خواهد نشست. خدا اهل قسط را بسیار دوست میدارد و امید ما در دههی پنجم، تحقق قسط است.
منبع: dr-abbasi.ir